اپسان

معنی کلمه اپسان در لغت نامه دهخدا

اپسان. [ اَ] ( اِ ) سنگ فسان. سنگ سَو. مِسَن . افسان. و آن سنگی و جز آن باشد که بدان کارد و امثال آن تیز کنند.

معنی کلمه اپسان در فرهنگ معین

( اَ ) (اِ. ) فسان ، افسان ، سنگی که با آن کارد و مانند آن را تیز کنند.

معنی کلمه اپسان در فرهنگ عمید

سنگی که با آن کارد و شمشیر تیز می کردند.

معنی کلمه اپسان در فرهنگ فارسی

( اسم ) سنگی یا جز آن باشد که بدان کارد و امثال آن تیز کنند : سنگ فسان افسان سنگ سو مسن .

معنی کلمه اپسان در ویکی واژه

فسان، افسان، سنگی که با آن کارد و مانند آن را تیز کنند.

جملاتی از کاربرد کلمه اپسان

دل واپسان به هیچ مقامی نمی رسند بفرست پیشتر ز اجل مال خویش را
یک نفس، ای ساروان، پیشروان را بدار تا به شما در رسد قافلهٔ واپسان
درین راه مپسندم از واپسان به من زین در باز فیضی رسان
نیست چو من واپسی در همه واپسان چو نیست من بیکسی در همه بیکسان
در راه طلب که واپسان بسیارند هستم ز همه مرحله ها واپس تر
واپسی من ببین بیکسی من ببین همرهیت کرده پس پیشروان واپسان
لیک آن نه من آن دگر کسانند کز همرهی‌اش ز واپسانند
هر کسی در کعبه وصلت رسید من بمردم در میان واپسان
دعوی پیشی مکن‌کز واپسانت نشمرند بیشتر رو بر قفاتازی‌ست سعی رهنمون
گشت تبه گل از خسک لاله بکاست از خسان زانده آنکه مانده ام جیش ترا ز واپسان