بطلان. [ ب ُ ] ( ع مص ) ناچیز شدن. ( منتهی الارب ). باطل شدن. ( ترجمان علامه جرجانی ص 26 ) ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). بُطل. ( منتهی الارب ). بُطول. ( منتهی الارب ).و رجوع به مصادر مترادف آن شود. ناچیز و ضایع شدن : بطلان حرف شما بر همه معلوم است. ( فرهنگ نظام ). ناچیزو ضایع شدن. ( غیاث ) ( آنندراج ). ناچیز شدن. ( منتهی الارب ). || ( اِمص ) فسد و باطل شدگی. ( ناظم الاطباء ). نادرستی. تباهی. تباه شدن. از بین رفتن. || سقوط حکم. ( ناظم الاطباء ). چنانکه در صراح آمده در لغت خلاف حق است... و در نزد فقیهان حنفی ، فعلی است که هیچگاه به مقصود دنیوی نرسد و چنین فعلی را باطل نامند و از اینرو گفته اند باطل چیزی است که نه به اصل و نه به وصف مشروع باشد. و در نزد شافعیان اعم از این معنی است زیرا مشتمل بر فساد هم می شود و ایشان آنچه را که صحیح نباشد باطل نامند و باطل را با فاسد مترادف آرند. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). و رجوع به حق و صحت و فساد در همان متن و کلمه باطل شود. - بطلان مطلق ؛ اصطلاح حقوقی ، بطلانی را گویند که هم اشخاص ذینفع در آن عمل و هم دیگران حق اعتراض به آن عمل را داشته باشند بخلاف بطلان نسبی که فقط اشخاص ذینفع حق اعتراض خواهند داشت. بهمین جهت تراضی طرفین در مورد بطلان مطلق امکان ندارد، ولی در مورد بطلان نسبی طرفین میتوانند تراضی نمایند. ( از فرهنگ حقوقی جعفری لنگرودی ). - بطلان نسبی ؛ در اصطلاح حقوقی بطلانی را گویند که فقط اشخاص ذینفع حق اعتراض خواهند داشت بخلاف بطلان مطلق. و رجوع به بطلان مطلق شود. - بطلان هضم ؛ نزد پزشکان عبارت است از این که غذا اصلاً در معده هضم نشود. یعنی معده را عارضه ای رخ دهد که صلاحیت هضم غذا از آن سلب گردد. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). و رجوع به هضم شود. - خط بطلان ؛ خط بطلان بروی سندی کشیدن ، باطل کردن آن. ابطال آن : و غالباً بصورت عدد «9» باشد که دنباله آن تمام نوشته را بطول فرا گیرد : تا کی از خازنی و خازن احکام خطا کان خطا را خط بطلان بخراسان یابم.خاقانی. بطلان. [ ب ُ ] ( اِخ ) ابن... ابوالحسن مختاربن حسن. رجوع به ابوالحسن بن مختاربن حسن و اعلام زرکلی شود.
معنی کلمه بطلان در فرهنگ معین
(بُ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - باطل شدن ، تباه شدن . ۲ - از کار افتادن . ۳ - نادرستی ، ناچیزی .
باطل شدن، فاسدشدن، بیکار، ضایع شدن، بیهوده ۱- ( مصدر ) باطل شدن فاسد شدن ضایع شدن بیهوده گشتن . ۲- از کار افتادن . ۳- ( اسم ) فساد باطل شدگی . ۴- نادرستی نا چیزی : ( در بطلان این قضیه شکی نیست. ) ۵- سقوط حکم . یا بطلان شهوت . از میان رفتن شهوت نقصان شهوت . یا بطلان مطلق. در موردیست که هم اشخاص ذینفع و هم دیگران حق اعتراض بدان داشته باشند مقابل بطلان نسبی . توضیح تراضی طرفین در مورد بطلان مطلق امکان ندارد . یا بطلان نسبی. در موردیست که فقط اشخاص ذینفع حق اعتراض داشته باشند مقابل بطلان مطلق . توضیح درین مورد طرفین میتوانند تراضی نمایند . ابن ... ابوالحسن مختار بن حسن .
معنی کلمه بطلان در دانشنامه آزاد فارسی
بُطْلان وضعیت حقوقی عمل حقوقی است که برخلاف قانون انجام شده باشد و قانون آن را به رسمیت نشناسد. بطلان، در واقع ضمانت اجرایی است که قانون گذار برای معاملات و قراردادهای خلاف قانون یا اخلاق حسنه یا خلاف نظم عمومی جامعه در نظر گرفته است. مانند «معاملات مجنون، مطلقاً باطل است»، یا طبق ماده ۶۵۴ قانون مدنی «قمار و گروبندی باطل و دعاوی راجعه به آن مسموع نخواهد بود»، همچنین به موجب ماده ۱۲۸۸قانون مدنی «سند در صورتی معتبر است که مخالف قوانین نباشد». معامله یا قرارداد باطل هیچ اثر ندارد و برای طرفین ایجاد تعهد نمی کند و از نظر قانون چنین تلقی می شود که چنین معامله ای از اصل به وجود نیامده است و در نتیجه نمی توان اجرای قرارداد باطل را از دادگاه درخواست کرد.
معنی کلمه بطلان در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] بطلان(فساد) مقابل صحّت است. کلمات فقها و اصولیان در تعریف صحّت و بطلان، مختلف است. ۱) برخی گفته اند: صحّت در عبادات، عبارت است از موافقت عمل انجام گرفته با عباداتی که بدان امر شده است و فساد، مخالفت عمل انجام گرفته با مأموربه است. و در معاملات، صحّت عبارت است از ترتّب اثر بر معامله و فساد عبارت است از عدم ترتّب اثر بر معامله. ۲)برخی دیگر گفته اند: صحّت و فساد، دو وصف نسبی و اضافی اند که مفهوم آنها بر حسب آثار و زاویه ای که بدان نگریسته می شود متفاوت است و قدر جامع میان همه ی آنها صدق عنوان تام بودن، به لحاظ آن اثر و عدم صدق آن است؛ بدین معنا که اگر عنوان تمامیّت بر عملی صدق کند، صحیح است و در صورت عدم صدق، فاسد خواهد بود. ۳)بعضی دیگر گفته اند: صحّت، عبارت است از تمام بودن عمل از آن جهتی که مورد رغبت قرار می گیرد و مقابل آن، فساد قرار دارد، به تقابل عدم و ملکه. در نتیجه فساد، عبارت خواهد بود از نقصان و عدم تمامیّت عمل از آن جهتی که مورد رغبت است. ۴)گروه چهارم، صحّت و فساد در عبادات و معاملات را امری انتزاعی دانسته اند که از انطباق مجعول شارع- مانند طبیعی نماز- بر فرد خارجی و عدم انطباق آن بر آن فرد، انتزاع می گردد. از این عنوان در اصول فقه بحث شده است. ماهیت صحت وبطلان در ماهیّت احکام وضعی و نیز تعداد آن، همچنین در قابلیت و عدم قابلیت حکم وضعی برای جعل از سوی شارع، اختلاف است. این اختلاف، در صحّت و فساد نیز جاری است. گروهی آن دو را از احکام وضعی برشمرده اند. اقوال قابلیت صحت و بطلان برای جعل در قابلیت صحّت و فساد برای جعل، اقوال، مختلف است. ۱لف) بنابر تعریف چهارم (انتزاعی بودن صحّت و فساد) جعل صحّت و فساد، معنا ندارد؛ زیرا انطباق و عدم انطباق، امری قهری است. ب) بنابر تعریف صحّت و فساد به موافقت و عدم موافقت عمل انجام گرفته با مأموربه نیز، برخی آن دو را غیر قابل جعل دانسته و گفته اند: موافقت و مخالفت در عبادات، امری واقعی است که جعل در آن راه ندارد. در معاملات نیز ترتّب و عدم ترتّب اثر به سببیّت معامله نسبت به آثارش و عدم سببیّت آن بر می گردد و سببیّت، غیر قابل جعل است. ج)برخی بین عبادات و معاملات و در عبادات بین عبادات مأموربه به امرواقعی و عبادات مأموربه به امر ظاهری یا اضطراری تفصیل داده، در معاملات و در نوع دوم از عبادات صحّت و فساد را مجعول دانسته اند.
معنی کلمه بطلان در ویکی واژه
باطل شدن، تباه شدن. از کار افتادن. نادرستی، ناچیزی.
جملاتی از کاربرد کلمه بطلان
حقا که دروغ داستانی است بطلانی داستان ببینم
تا قبل از این، با توجه به نفوذ چشمگیر ایدههای ارسطویی و پذیرش مدل زمینمرکزی، بحث جدی زیادی در مورد حیات فرازمینی نشده بود. بطلان نهایی مدل زمینمرکزی نه تنها به این معنی بود که زمین مرکز جهان هستی نیست، بلکه به این معنی هم بود که نورهای مشاهده شده در آسمان فقط نور نیستند، بلکه اجرام مادی هستند. این احتمال که ممکن است در آنها نیز حیاتی وجود داشته باشد سریعاً به یک موضوع بحث دائمی تبدیل شد، هرچند راههای عملی برای بررسی آن وجود نداشت.
بشنو از حال و حدّ استرخا نوع بطلان جملگی اعضا
لاجرم بر کشیده با شنجرف خط بطلان برات را پس داد
صدری که کشد کلک درّر سلک شریفش بر نسخهٔ احکام قضا سرخط بطلان
هر جا نوشته بود ز مجنون حکایتی جسم ضعیف من خط بطلان بر آن کشید
غمگین مباش، چون خط بطلان نمیتوان بر سرنوشت خویش ز چین جبین زدن
تا نگرد دفتر صفای الهی بر سخن ما سوی کشد خط بطلان
با مطالعه وقایع در مییابیم که ورود نحمیا خصومت همسایگان یهودیه را فرونمینشاند، بلکه مانند گذشته تصمیم میگیرند که جاهطلبیهای او را برای پادشاهی در نزد شاه بزرگ افشا کنند. دلیل آنها برای اثبات این این امر حصاری است که نحمیا اورشلیم را به آن مجهز کرده است. خطر از آنجایی که بسیاری از همسایگان بر اثر ازدواجهای بین قومی خویشاوندی در یهودیه دارند، دوچندان میشود؛ تلاشهای عزرا (اگر وی پیش از نحمیا باشد) برای بطلان این ازدواجها آشکارا قرین توفیق نشده است. حتی پسر کاهن بزرگ از بیرون یهودیه زن گرفته است. نحمیا در هنگام مأموریت دوم خود ناگزیر شد ممنوعیت را تجدید بکند.
سورههای سجده دار را نباید در نماز خواند و موجب بطلان نماز میشود.
ابو سعید عبیداللّه بن جبریل بن بختیشوع در میافارقین، یا جزیره برآمد؛ دوست ابن بطلان؛ او یک پزشک بود از آخرین و احتمالاً شاخصترین فرد خاندان بختیشوع، خانوادهای از پزشکان سریانی که در ۷۶۵ میلادی از جندیشاپور به بغداد مهاجرت کردند. مهمترین آثارش عبارت است از تذکرةالحاضر راجع به اصطلاحات فلسفی به کار رفته در طب، و رسالهای در باب بیماری عشق (کتاب العشق مرضاً). او در سال ۱۰۵۸ میلادی درگذشت.
مانی از گرد گل روی تو بیند خط سبز خط بطلان زند از شرم نگارستان را
او در بطلان هر یک از این احتمالات به دلایل عقلی و روایات بسیاری رجوع میکند و در پایان نصب فقیهان را محال میداند؛ و همچنین ۲۶ دلیل عقلی و نقلی دیگر را نیز در تقویت دیدگاه انعقاد امامت به انتخاب امت مطرح میکند.
باطل از قوت پذیرد شأن حق خویش را حق داند از بطلان حق
آفتاب قدح بگردش آر خط بطلان بر آفتاب بزن
«انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، نه فقط نظر سلیقهای هیئت تطبیق فرمانداری تهران را غیرقابل قبول میداند، بلکه بر این باور است که چنین اعمال سلیقههای غیرفرهنگی، پاسخی در خور از مردم و بهویژه نسل جدید خواهد گرفت. تندادن جامعه به این قبیل تصمیمهای زیانبار، هم به شهر و مردم آسیب میزند و هم به هویت جمعی و منافع ملی. از این رو، انجمن نویسندگان کودک و نوجوان انتظار دارد مسئولان ذیربط، هرچه زودتر ضمن اعلام بطلان نظر اعلام شدهٔ هیئت تطبیق فرمانداری تهران در این زمینه، بهطور جدی به اعضای این هیئت یادآوری کنند که لازم است از تصمیمگیریهای تنگنظرانه، غیرکارشناسی و سلیقهای بپرهیزند، تا دیگر بار شاهد چنین خبرهایی نباشیم.» [۱]
منظور از آزادی در اینجا این است که وقتی آزادی زمینهٔ کنشهای من دانسته شود بطلان هر گونه هدف که از پیش برای کنشهای من تعیین شده باشد نمایان میشود. من میتوانم خود را بنا به هدفی که برمیگزینم سامان دهم یا به اصطلاح بسازم. میتوانم معنای زندگی خود را خودم بسازم. همراه با آن من دنیایی را میسازم و به آن معنا میدهم که خودم بر زمینهٔ آن به سر میبرم.
بدین ترتیب اوریپیدس بر قدرت اساطیری خدایان خط بطلان میکشد و از زیان تسئوس، خرافات و غیبگویی را به باد تمسخر گرفته، تکیه بر آن را عملی دور از عقل میانگارد و برای تمامی رخدادها در پی دلایل عقلانی است و به عاملی به نام معجزه خدایان اعتقادی ندارد. اوریپیدس نویسندهای آزاداندیش بوده و معتقد است اگر چه میتوان زبان و قلم را به بند کشید، اما اندیشه را نمیتوان در حصارها و باورها محصور کرد. هیپولوتوس میگوید: «زبانم سوگند خورده، اما ذهنم آزاد است». این سخن اعتراض تماشاچیان را برانگیخت.