بشن. [ ب َ / ب َ ش َ ] ( اِ ). بمعنی قد و بالا باشد. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( از جهانگیری ) ( شعوری ج 1 ورق 186 ). بمعنی قد و بالا و اندام و بدن آدمی آمده و بمعنی بر و سینه اصح است و از شیرازیان مکرر شنیده شده که در مقام برهنگی و گرسنگی گفته اند: نه بشنم پوشیده و نه شکمم سیر است. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) : سهای بشن و بالای تو داده دل پر درد و میشم خیره بالا.بندار رازی ( از احوال و اشعار رودکی ج 3 ص 1141 ). وه که برخی ز پای تا سر او بشن و بالای چون صنوبر او . انوری ( از جهانگیری ) ( رشیدی ) ( فرهنگ نظام ). || بدن. ( از برهان ). بدن و تن. ( ناظم الاطباء ) ( سروری ). قامت و بدن. ( رشیدی ). بدن آدمی. ( آنندراج ). بدن و اندام. ( فرهنگ نظام ). || سر و بن و اطراف هر چیزی را نیز گفته اند. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ). بشن. [ ب ِ / ب َ ] ( اِ ) بش. نام هفتمین منزل از منازل قمر نزد عرب. ( خورتک ) «یوستی بندهش 88» = سغدی : شنوند = خوارزمی : خویا = عربی : هنعه. منزل چهارم از منازل قمر نزد ایرانیان. ( گاه شماری ص 205 ) ( از حاشیه برهان قاطع چ معین : بشن ). بشن. [ ] ( اِخ ) ( کی... ) نیای لهراسب. لهراسب بن اروندشاه بن کی بشن بن کیقباد. رجوع به تاریخ گزیده چ عکسی 1328 هَ. ق. ص 95 لندن شود.
معنی کلمه بشن در فرهنگ معین
(بَ ) ( اِ. ) ۱ - قد و قامت . ۲ - بدن ، تن . ۳ - سینه ، بَر.
معنی کلمه بشن در فرهنگ عمید
۱. قدوقامت: وه که برخی پای تا سر او / بشن و بالای چون صنوبر او (انوری: مجمع الفرس: بشن ). ۲. تن، بدن. ۳. سینه.
معنی کلمه بشن در فرهنگ فارسی
۱ - نام هفتمین منزل از منازل قمر نزد عرب ( خورتک ) هنعه . ۲ - منزل چهارم از منازل قمر نزد ایرانیان . قدوقامت، برز، بالا، تن، بدن، سینه، برهم گفته شده ( اسم ) ۱- قد و بالا قد و قامت . ۲- بدن تن . ۳- سرو بن و اطراف چیزی . نیای لهراسب : لهراسب بن اروند شاه بن کی بشن ابن کیقباد ٠
معنی کلمه بشن در ویکی واژه
قد و قامت. بدن، تن. سینه، بَر.
جملاتی از کاربرد کلمه بشن
آثار دربارهٔ فاطمه زهرا از آغاز دورهٔ تدوین حدیث، مورد توجه بودهاست. دراینمیان، اهل سنّت بیشتر به گردآوری احادیث و روایات فاطمه زهرا و شیعه بیشتر به ماجرای درگذشت او توجه کردهاند. در یک دستهبندی کلی، این آثار را در پنج بخش میتوان جای داد: نخست مُسندها و آثار روایی و شرح سخنان، دوم کتابهای مناقب و فضایل، سوم زندگینامهها، چهارم کتابهای تحلیلیِ اخلاقی، تربیتی از زندگی فاطمه زهرا و پنجم کتابشناسیها.
آیرونی یک نوع گفتمان است که باید ذهن مخاطب دوگانه فرض شود، یک بخش آنان که آن چیز که باید بشنوند، میشنوند و درک نمیکنند، و بخش دیگر خوانندگانی که از هر دو سطح آگاه است و درک میکند
به مناسبتِ صدمین سالگرد تولد آسیموف (۲ ژانویهٔ ۲۰۲۰) یکی دیگر از علاقهمندان او (استیون کوپر) کتابشناسی گستردهٔ جدیدی فراهم کرد.
دیگر معنی آن است که هر که بشناخت تا شناسنده کیست.
باید مقامات، بهویژه مقامات قضایی، صدای مردم را بهویژه زنان و روزنامهنگارانی که از زبان آنها سخن میگویند، بشنوند و در برابر مطالبات به حق آنها نایستند.
بیا ای نور خود را نیک بشناس ز شیطانان دنیا زود بهراس
گل چو ز صبا حدیث رویت بشنود لبخند یی از سر رعونت بنمود
رند مهمترین مشارکتهایش در فلسفه را «نظریهٔ مفاهیم، علم اخلاق و کشف این مسئله در سیاست [توسط خود] که شر - نقض حقوق - از آغاز زور تشکیل میشود» میدانست. او اعتقاد داشت که معرفتشناسی شاخهای بنیادین از فلسفه است و دفاع از خرد را تنها جنبهٔ مهم فلسفهٔ خود میدانست و میگفت: «من در درجه اول، مدافع سرمایه نیستم بلکه مدافع خودپرستی هستم؛ و «در درجه اول» مدافع خودپرستی نیستم بلکه مدافع خِرَدَم. اگر کسی برتری خرد را بشناسد و بهطور پیوسته اعمال کند مابقی در پی میآید.»
سخن یار بشنو از یاری تخم نیکی بکار اگر کاری
بشنود او حکایت همه را آن جفاهای قوم چون رمه را
منابع مورد استفاده برای جمعآوری دادههای زبان و مستندسازی در درازای فرایند ساخت این پروزه در صفحه اطلس ارائه شدهاست. کتابشناسی نیز شامل فهرستی از مراجعی که در اطلس استفاده شده یا به آنها اشاره شدهاست میباشد.
اولین مکانهای عمومی انسان نیز احتمالاً شکلی طبیعی داشتهاند: جایی میان درختان انبوه یا در شکاف کوه. به دلیل این که انسان بر روی دو پای خود ایستاد و جهت وریِ شنوایی و بینایی اش مستقیم به سمت جلو گشت، مکانهای عمومی اولیه نیز شکلی قطبی به خود گرفت. به شکلی نیم دایره که گوینده در مرکز آن میایستد تا همه بهطور یکسان او را ببینند و بشنوند. این شکل «معماری اولیه» به همان دلیل ساختار طبیعی بدن انسان است.
من اندر جلوهات غرقم که بشناسم تو را از خود بنه شمشیر بر فرقم اگر باری توانستی
از دوئی بگذر که تا یابی یکی بشنو و چون شیر مردان درگذر
چو بشنید سیندخت سوگند او همان راست گفتار و پیوند او
طبری در تاریخ طبری نیز همین حدیث را مفصّل نقل کرده و همین مطلب را ابن کثیر در کتاب تفسیر القرآن العظیم اورده وبر این باور است که پیامبر اسلام به علی اشاره دارد و میگوید: «این برادر و کذا و کذا من در میان شما است، سخنان او را بشنوید و از او اطاعت کنید». جمعیت خندیدند در حالیکه به ابوطالب میگفتند: «محمد دستور داد فرمان فرزندت را اطاعت کنی!»
هله ای ماه خویش را بشناس نی به وقت محاق چون مویی
عمری به هوس گرد جهان گردیدم از دشمن و دوست خوب و بد بشنیدم
ابو منصور وهسودان امیر یکی مانده به آخر روادیان آذربایجان از سال ۱۰۲۵ تا ۱۰۵۸/۵۹ میلادی بود. او برجستهترین فرمانروای دودمان خود شناخته میشود. با کمک همسایههای کرد، او نخست یورشهای قبایل ترکمان را متوقف کرد، اما در پایان، مجبور شد اختیار فرمانروای سلجوقی، طغرل بیک (حک. ۱۰۳۷–۱۰۶۳) را به رسمیت بشناسد. جانشین او، پسرش ابو نصر مملان دوم (حک. ۱۰۵۸/۵۹–۱۰۷۰) بود.
«ای مردان گاندور، اکنون سخنان کارگزار این قلمرو را بشنوید! بنگرید! سرانجام کسی آمدهاست که خود را وارث سلطنت میداند. اینک آراگورن پسر آراتورن، سرکرده دونه داین آرنور، فرمانده سپاه غرب، صاحب ستاره شمال، به کارگیرنده شمشیری که از نو ساختهاند، فاتح نبرد، کسی که دستانش شفابخش است، گوهر الفی، اله سار از تبار والاندیل، پسر ایزیلدور، پسر الندیل نومه نوری، ...»