بشتاب
معنی کلمه بشتاب در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه بشتاب
گفته شدهاست که، هنگامی که سه قسمت از شب میگذرد، ایزد آذر از ترس آنکه آتش مقدس خاموش شود از سروش درخواست کمک میکند و سروش خروس را بیدار میکند و از او میخواهد که بانگ برآورد و انسان را از خواب بیدار کند تا به یاری آتش بشتابد.
ندارم دستگاه صبر بشتاب ز روی لطف اگر آیی بر ما
ای تماشاییان جاه و جلال بشتابید بهر استقبال
هلا زود بشتاب و با من بگوی کزین پرسشم تلخی آمد به روی
^ جمله «حی علی خیرالعمل» به معنی "بشتاب به سوی بهترین کارهاً تنها توسط شیعیان گفته میشود. جمله «حی علی خیرالعمل» هم پس از رحلت پیامبر اسلام و در دوران خلافت عمر بن خطاب از اذان اهل سنت حذف شد.
پیوست او در پایان همین سال دوره آموزشی را طی کرد. و به اسکادران ۷۴ پیوست و با شروع جنگ به درجه ستوانی نائل آمد. وی در نبرد بریتانیا ماموریت یافت به مقابله با هواپیماهای دشمن که به بندر دوور حمله کردند بشتابد . که در پایان این ماموریت اسکادران ۷۴ تحت رهبری او توانست ۳۸ هواپیمای دشمن را سرنگون کند. مالان پس از پایان جنگ به آفریقای جنوبی رفت و به واحد تورج گاماندو که یک تشکیلات ضد فاشیستی بود پیوست . و سرانجام پس ابتلا به بیماری پارکینسون در ۱۹۶۳ میلادی درگذشت.
ور به مردی ز باد درگذری ور به شوخی چو برف بشتابی
بشتاب و زلال خضر دریاب از خطبه بنام سکه از آب
گویا ابوحنیفه وظیفه خود میدانست با استفاده از جایگاه علمیای که به دست آورده بود به یاری هموطنان تازهمسلمانشدهاش بشتابد و با طرح و ترویج دیدگاههای فقهی و کلامیاش از مظلومیت و محرومیت آنها بکاهد.
او معتقد بود هیچچیز بیشتر از شتابزدگی و عجول بودن نازیبندهٔ یک رهبر خوبتربیتشده نیست، در نتیجه، گفتههای محبوبش اینها بودند: «آرام بشتاب»، «فرمانده محتاط بهتر از فرمانده جسور است»، و «کار نیکو به قدر کافی سریع انجام شده [ولی نه سریعتر از آن]».
کفش را کرد از آنجا پرتاب سوی ایوان و روان شد بشتاب
مگر لاحول بشتابد که شه ره از این غولان بیابان مینماید
با بهان لحظهای چو بشتابی نام نیکو ازو بسی یابی
به ناز گام به ره مینهد تصرف او اگر چه سلطنت افتاده در پیش بشتاب
وی جان، بشتاب بر در دوست چون نیست جز اوت هیچ یاری
چون این دستور به ابومسلم رسید، به عیاران کارآزمودهاش فرمود که به این کار بشتابند و ایشان آن صندوق را پنهانی از نجف برداشته با شتر به مرو شاهجهان بردند و در محلی موسوم به کوه نور گذاشته و بعداً وارد بلخ کردند، و در آبادی خواجه خیران -که در خاور بلخ و سه فرسنگیاش واقع است- مخفیانه به خاک سپردند، و لوحی نیز رویش نهادند.