بسنده کردن

معنی کلمه بسنده کردن در لغت نامه دهخدا

بسنده کردن. [ ب َ س َ دَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) راضی و خشنودشدن. ( ناظم الاطباء: بسنده ). خرسند بودن :
من بمدح و دعا زدستم چنگ
گر بسنده کنی بمدح و دعا.فرخی. || قناعت کردن. اکتفا کردن : بهرام گفت این تاج میان دو شیر گرسنه بنهید اگر او بیاید و این تاج برگیرد او بملک حق تر است و من بازگردم و اگر من بیایم و برگیرم من به ملک حق تر باشم همه بسخن و گفتار او فروماندند و متحیر شدند بر آنچه او گفت بسنده کردند و بپراکندند.( ترجمه طبری بلعمی ).
بسنده کند زین جهان مرز خویش
بداند مگر مایه و ارز خویش.فردوسی.بگفتار دختر بسنده نکرد
به بهرام گفت ای سوار نبرد.فردوسی.بسنده کنم زین جهان گوشه ای
بکوشش فراز آورم توشه ای.فردوسی.این مقدار بسنده کردیم تا کتاب دراز نگردد. ( تاریخ سیستان ). ما بخطبه ای بسنده کرده ایم که مااز اهل بیت مصطفی ایم و تو قوت دین او کنی. ( تاریخ سیستان ).
بسنده نکردم به تبکوب خویش
بر آن شدم کز منش سیر بیش.خجسته سرخسی.از چندان باغهای خرم و بناهای جانفزا بچهار پنج گز زمین بسنده کرد. ( تاریخ بیهقی ).
غرض ز مشک نسیم است و رنگ نیست غرض
تو رنگ آن چه کنی زان بسنده کن به نسیم.ازرقی.در ملک تو بسنده نکردند بندگی
نمرود پشه خورده و فرعون پیش لنگ.سوزنی.گفت این دختران را باین پسران خویش دادم هر یکی را ده هزار دینار کاوین کردم تو بدین بسنده کردی ؟ گفت کردم. ( تذکرةالاولیاء عطار ). و چون بخارا را و سمرقند بگرفت [ چنگیزخان ] از کشش و غارت به یک نوبت بسنده کرد. ( جهانگشای جوینی ). اکنون ای مؤمن صدیق بر حلال بسنده کن فخذ ما آتیتک و کن من الشاکرین. ( کتاب المعارف ). حق تعالی ترا بدعای درویشان دو پسر دهد و باین دو پسر بسنده کن. ( انیس الطالبین نسخه خطی کتابخانه لغت نامه ص 123 ). فضل برمکی گفت ای شیخ بسنده کن که امیرالمؤمنین را کشتی. ( دولتشاه ، ترجمه شیخ کجج تبریزی ). || برگزیدن :
یک دوست بسنده کن که یک دل داری
گر مذهب عاشقان عاقل داری.( از کلیله و دمنه ).

معنی کلمه بسنده کردن در فرهنگ معین

( ~. کَ دَ ) (مص ل . ) ۱ - قانع شدن ، خشنود شدن . ۲ - اکتفا کردن .

معنی کلمه بسنده کردن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) بسنده کردن بر به. ۱- راضی شدن خشنود شدن . ۲- اکتفا کردن کفایت کردن.
راضی و خشنود شدن ٠ خرسند بودن ٠ یا قناعت کردن اکتفا کردن ٠

معنی کلمه بسنده کردن در ویکی واژه

قانع شدن، خشنود شدن.
اکتفا کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه بسنده کردن

مهرهٔ مهرشاد در گردن گردون شاید، بر آستانهٔ این درگاه سرافریدون زیبد، هر دونی و زبوتی را این تمنی نباشد، شیرویه شیر علم تست و پرویز پرویزن روزگارت، و جمشید شیدای لقای خورشید نگارت، و نیز ان که آن عزیز بی‌همتا در قرآن نامخلوق گفت: و اوحی ربک الی النحل با جمال و کمال این خطاب هیچ صادق، عاشق دیدار زنبور نشد از وی به عسل مصفی بسنده کردند، و همهٔ گزیدگان به حکم کرم از نظارهٔ کرم پیله به لطف ابریشم قانع شدند. و همهٔ بزرگان گل بهار طلبیدند، و خار را خوار بگذاشتند: و همهٔ حکیمان از آن سرهٔ کی صرهٔ صنع احدیت است مشک جستند و آهوی را گذاشتند.
آن تخته برگرفت، و آن روز تا شب بر آن تخته بوسه می‌داد تا کارش به برکات آن بجایی رسید که شبی به خواب دید که گفتند: یا ذوالنون! هر کس به زر و جواهر بسنده کردند که آن عزیز است، تو برتر از آن بسنده کردی و آن نام ماست. لاجرم در علم و حکمت برتو گشاده گردانیدیم.
گفت: از این جهان باید که بسنده کنی بسلامت دین، چنانکه اهل جهان بسنده کردند بسلامت دنیا.
شمشیر سلطانان یافتند و نه در جای آن کار بستند، و علم علما اختیار کردند و به آموختن تنها بسنده کردند و فقر فقرا اختیار کردند و آن را آلت غنا ساختند. من بر مصیبت این سه گروه کبود پوشیدم.»
و گفت: دوام ایمان و پاداش دین و صلاح تن در سه چیز است یکی بسنده کردن و دوم پرهیز کردن و سوم غذا را نگاه داشتن.
در مقابل این جامعه گرایی نسبی لوکوربوزیه، وارثان معماری نوگرا به ایجاد «شفافیت توسط دیوار شیشه‌ای» بسنده کردند. برای ویلاهای مستقر در محوطهٔ سبز، نماهای شیشه‌ای می‌توانست رابط مناسبی مبان درون و بیرون باشد ولی این نماهای شیشه‌ای برای مجتمع‌های مسکونی آپارتمانی غیرقابل استفاده بود زیرا نمای شیشه‌ای صرفاً رابطهٔ بصری را تأمین می‌کرد و مشکل تهویه فضاهای درونی تنها با کمک ابزارها و دستگاه‌های پیچیده فنی حل می‌شد.
عیسی (ع) گفت، «یا حواریان! نان جو و نمک درشت و جامه پلاس و خوابگاه اندر مزبله بسیار بهتر بود یا عافیت دنیا و آخرت». و گفت، «بسنده کنید با دنیایی اندک با سلامت دین، چنان که دیگران بسنده کردند به دین اندک با سلامت دنیا». و گفت، «یا کسانی که دنیا طلب می کنید تا مزد کنید. اگر از دنیا دست بدارید مزد بسیار یابید و بیشتر بود».
اعتمادی به عنوان محصول آکادمی باشگاه هیرنفین از سن ۹ سالگی به عضویت این باشگاه درآمد. او در سال ۲۰۰۵ به تیم دوم باشگاه دعوت و در سال ۲۰۰۷ نیز وارد تیم اصلی هیرنفین شد. عقیل با این باشگاه عنوان قهرمانی جام حذفی ۰۹–۲۰۰۸ هلند را کسب کرد. در سوپرجام نیز با قبول شکست از ای‌زد آلکمار به نایب‌قهرمانی بسنده کردند. او همچنین به همراه هیرنفین در رقابت‌های جام یوفا ۰۸–۲۰۰۷ حضور داشته‌است.
و گفت: اصل ما درین طریق خاموشی است و بسنده کردن به علم خدای.
و گفت: اصل تواضع از سه چیز است از آنکه بنده از جهل خویش به خدای تعالی یاد کندو از آنکه از گناه خویش یاد کند و آنچه احتیاج خویش به خدای تعالی یاد کندوگفت: توکل بسنده کردن است به خدای از آنکه اعتماد بروی دارد.
در این دوره ژاپن همچنان در صدر ورزش آسیا قرار گرفت. چینی‌ها فقط به یک مدال طلا بسنده کردند و ایران نیز با ۹ طلا که ۶تای آن در کشتی بود، در رده چهارم ایستاد.
و دیگر گفته اند قناعت بسنده کردنست بآنچه بود و بیشتر را طلب ناکردن.