بسلی

معنی کلمه بسلی در لغت نامه دهخدا

بسلی. [ ب َ ] ( ص نسبی ) منسوب به بسل. عصفر و حنا. رجوع به الجماهر چ 1355 هَ. ق. حیدرآباد دکن ص 176 شود.
بسلی. [ ب َ ] ( ص نسبی ) منسوب به بسل که طایفه ای از قریش بیرون مکه بودند. ( اللباب فی تهذیب الانساب ). رجوع به بسل شود.

معنی کلمه بسلی در فرهنگ فارسی

منسوب به بسل که طایف. از قریش بیرون مکه بودند .

جملاتی از کاربرد کلمه بسلی

گر سیف سر خود را اندر قدمت مالد پای ملخی بخشد موری بسلیمانی
مه را بسراپرده ی شمس آوردند بلقیس زمانرا بسلیمان دادند
خبر چشمه ی حیوان بسکندر بردند مژده ی خاتم دولت بسلیمان دادند
ای هدهد جان ره بسلیمان نتوات برد بر درکه او بسکه طیور است و وحوش است
اهلی چکند عرض هنر نزد کسی کو خاتم بسلیمان و به جم جام فرستد
قومی گفتند باجتهاد کردند و پیغامبران را اجتهاد رواست همچون دیگران، و اجتهاد داود اگر چه خطا آمد خطا بر ایشان رود، الّا انّهم لا یقرّون علیه. قومی دیگر گفتند داود و سلیمان حکم که کردند بنص کردند و بوحی نه باجتهاد، ایشان را حکم کردن باجتهاد روا نباشد که ایشان مستغنی‌اند از اجتهاد بوحی منزل، و به قال تعالی: «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی‌»، اجتهاد کسی کند که نصّ نیابد و وحی بوی نیاید، و داود اگر چه حکم بنصّ کرد نصّی دیگر بسلیمان فرو آمد که آن را منسوخ کرد و حکم سلیمان ناسخ حکم داود گشت، امّا علماء دین بیرون از پیغامبران روا باشد که اجتهاد کنند در حوادث، چون در حوادث نص کتاب و سنّت نیابند و اگر در اجتهاد ایشان خطا رود آن خطا از ایشان موضوع است و فی ذلک ما روی عمرو بن العاص انّه سمع رسول اللَّه (ص) یقول: «اذا حکم الحاکم فاجتهد فاصاب فله اجران، و اذا حکم فاجتهد فاخطأ فله اجر لم یرد به انّه یؤجر علی الخطاء بل یؤجر علی اجتهاده فی طلب الحق لانّ اجتهاده عبادة و الاثم فی الخطاء عنه موضوع اذا لم یأل جهده».
گستاخیی بحضرت او میکنم چه گر مورش سخنوری بسلیمان چسان رسد
بسلیمان برسانید که من چون نگین در بکف دیو و ددم
فَلَمَّا جاءَ سُلَیْمانَ چون رسول بسلیمان آمد قالَ أَ تُمِدُّونَنِ بِمالٍ سلیمان گفت مرا هدیه فرا سخن می‌پیوندید و مزد از دنیا می‌فرستید؟ فَما آتانِیَ اللَّهُ خَیْرٌ مِمَّا آتاکُمْ آنچه اللَّه مرا داد به از آن که شما را داد بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِیَّتِکُمْ تَفْرَحُونَ (۳۶) نه که شما آنید که به چنان که مرا فرستادید شادی برید.
فرق میان شقی واشقی آن است که شقی را اگرچه نفس او بشقاوت عصیان حق و مخالفت فرمان گرفتارست اما دلش بسعادت قبول ایمان و بسلیم فرمان حق بر کارست.