بستری. [ ب َ / ب ِ ت َ ] ( ص نسبی ) در بستر افتاده و گرفتار بستر. ( ناظم الاطباء ). بیمار و مریض : فلان یک ماه بستری بوده و حالا چاق شده. ( فرهنگ نظام ). بستری. [ ] ( اِخ ) نام یکی از امرای تیموری معاصر میرزا الغبیک. رجوع به حبیب السیر چ اول تهران ج 2 ص 175 شود.
معنی کلمه بستری در فرهنگ معین
(بِ تَ ) (ص نسب . ) مریض ، بیمار، ناخوش .
معنی کلمه بستری در فرهنگ عمید
ویژگی کسی که به جهت آسیب دیدگی یا بیماری در بستر استراحت می کند.
معنی کلمه بستری در فرهنگ فارسی
( صفت ) مریض : ( فلانی یک ماه بستری بود و حالا خوب شدن است . ) نام یکی از امرای تیموری معاصر میرزا الف بیک ٠
معنی کلمه بستری در ویکی واژه
ricovero مریض، بیمار، ناخوش.
جملاتی از کاربرد کلمه بستری
لیک به جانش ز آسمان هر نفسی غمی رسد چون شد ار ز مرحمت غم ز روانش بستری
اگر چه بستری از گل نهم بشام فراق شود چو خار مغیلان بزیر پهلویم
بود از جوشنش بالین نهاده ز آهن بستری زیرش فتاده
بیدار دل کسی است بر من که گاه خواب در بستری ز شرکت اسلامیان غنود
اِما خودش چندین درخواست ازدواج را رد کرده بود، اما بعد از اینکه مادرش در اثر تشنج بستری شد، مجبور بود از او و خواهر بزرگترش الیزابت که به علت کوتولگی و خم شدن شدید کمرش رنج میبرد پرستاری کند.
گروه به قبرس میرسند و متوجه میشوند که طوفان ناوگان ترکهای عثمانی را نابود کردهاست. اتلو دستور میدهد جشن عمومی بگیرند و برای همبستری با دزدمونا میرود. در غیاب او، یاگو ترتیبی میدهد که کاسیو مست شود و رودریگو را متقاعد میکند که با کاسیو دعوا راه بیاندازد. مونتانو تلاش میکند کاسیوی مست و خشمگین را آرام کند اما بین خود آنها دعوا درمیگیرد و مونتانو مجروح میشود. اتلو از راه میرسد و میپرسد چه اتفاقی افتادهاست. او کاسیو را مقصر شناخته و از او خلع درجه میکند. یاگو، کاسیوی پریشان و آشفته را قانع میکند از دزدمونا بخواهد که شوهرش را راضی کند تا دوباره کاسیو را به خدمت بگیرد. دزدمونا در این کار موفق میشود.
به گزارش خبرگزاری ایسنا، سام با انتشار ویدئویی دلیل غیبت دو هفتهای خودش را بستری ۱۴ روزه در بیمارستان بیان کرد. سام در این ویدئو علت بستری اش را حمله عصبی و فشار بیش از حد گفتهاست. بنابر مدارکی که وی در حساب کاربری خود به نمایش گذاشت، دلیل بستری اجباری ۱۴روزه وی توسط مقامات رسمی کالیفرنیا در بخش ویژه روانی، طبق قوانین بهداشت روانی آمریکا، جلوگیری از صدمه به خود و دیگران بودهاست.
پگاه آهنگرانی در سال ۱۳۸۶ در فیلم آتش سبز بدون حضور بازیگر بدل در حین فیلمبرداری بهعلت سقوط، دچار سانحه و شکستگی مهرههای کمر شد و تا مدتها بهعلت این حادثه بستری بود. وی همچنین سابقهٔ بازی در فیلم پرهزینه و با مضمون تاریخیِ راه آبی ابریشم به کارگردانی محمد بزرگنیا را نیز در کارنامهٔ بازیگری خود دارد. دو فیلم ورود آقایان ممنوع و مکس از جمله فیلمهای با مضمون طنز و پرفروشی هستند که پگاه آهنگرانی در آنها به ایفای نقش پرداختهاست.
بعدها به آمریکا سفر میکند و مقالهای در مورد رابطهٔ پنهان سوییس با کشورهای فاشیست اروپا مینگارد. در همین زمان در کلینیک روانپزشکی بستری میشود و در نهایت او را مجبور میکنند تا آمریکا را ترک گوید.
احمد کاترادا پس از عمل جراحی برای از بین بردن لخته خون در مغز، اوایل ماه مارس ۲۰۱۷ در بیمارستانی در ژوهانسبورگ بستری شد. وی در ۲۸ مارس ۲۰۱۷ در سن ۸۷ سالگی درگذشت. پیکر وی در گورستان ویست پارک ژوهانسبورگ به خاک سپرده شد.
در معاصی همچو مردی در نشاط عشرتی در عبادت چون زنی رنجورتن بر بستری
در یرقان چو نرگسی، در خفقان چو لالهای نرگس چاک جامهای، لالهٔ خاک بستری
در این میان، سایتها و اپلیکیشنهایی که چنین بستری را فراهم کردهاند نیز سود میکنند.
آینچرالیست خود را به عنوان «یک شبکه اجتماعی آنلاین از مردمی که اطلاعات تنوع زیستی را برای کمک به یکدیگر در آموزش طبیعت به اشتراک میگذارند» توصیف میکند و هدف اصلی آن ارتباط دادن مردم با طبیعت است. آینچرالیست اگرچه خود یک پروژه علمی نیست، اما بستری برای تلاشهای علمی و حفاظتی است که دادههای باز ارزشمندی را برای پروژههای تحقیقاتی، مدیران، سازمانها و عموم مردم ارائه میکند.
ادیب خوانساری سالهای متمادی بهخاطر بیماری ریوی از تنگی نفس رنج میبرد؛ در سالهای ۱۳۵۳ و ۱۳۵۴ دو بار تحت عمل جراحی ریه قرار گرفت و هر از گاه دچار مشکلات قلبی و تنفسی میشد. او سرانجام روز ششم فروردین سال ۱۳۶۱ در سن ۸۱ سالگی پس از اینکه مدتها دچار ضعف جسمانی و بیمار و بستری بود، درگذشت. آرامگاه وی در بهشت زهرا، قطعه ۹۱ ردیف ۱۰۳ شماره ۴ قرار دارد.
خاک بلا باشد و پهلوی مرگ در شب هجرانم اگر بستری است
جرج دابلیو بوش دو بار در سالهای ۲۰۰۲ (میلادی) و ۲۰۰۷ (میلادی) به خاطر کولونوسکوپی کنترل کارها را به معاون خود، دیک چینی سپرد. رونالد ریگان در سال ۱۹۸۵ برای جراحی سرطان در بیمارستان بستری شد نیز چنین کرد.
نیستی پیدا ندانم تا کجا داری نشست ایمن و ساکن همانا خفته اندر بستری
بالش عالیت سد فتنه شد ورنه کجا پهلویی در ایمنی هرگز نسودی بستری