بزمی. [ ب َ ] ( ص نسبی ) نسبت است به بزم. اهل بزم. مقابل رزمی. اهل عیش و نوش. بزمی. [ ب َ ] ( اِخ ) غیاث الدین محمد. از مردم معروف استراباد بود و دوبیتی خوب میساخت. ابیات زیر از اوست : از ناوک غمت دل بیحاصلم پر است پیشت چگونه زار نگریم دلم پر است. رحم کن بر بزمی مسکین که امشب تا سحر با وجود بیگناهی کارش استغفار بود. این رباعی نیز از اوست : جانا غم نیکخواه می باید داشت فکر دل بیگناه می باید داشت. دل از کف عاشقان برون آوردن سهل است ولی نگاه می باید داشت.( از مجمعالخواص ص 229 ).و رجوع به قاموس الاعلام ترکی و آتشکده آذر ص 155 شود. بزمی. [ ب َ ] ( اِخ ) ( میر... ) پسر میر ابوتراب علوی و سیدی صحیح النسب و در معاشرت ظاهرش از باطنش بهتر است. این ابیات ازوست : میی خواهم کزو مست آنچنان در کوی یار افتم که چون سر برزند صبح قیامت در خمار افتم. ببزمش نانشسته خاطرش از من بتنگ آمد بلب نابرده جامی شیشه عیشم بسنگ آمد.( از مجمعالخواص ص 87 ). بزمی. [ ب َ ] ( اِخ ) ملا شاه حسین. از مردم خراسان و به بزمی تخلص میکرد. طبع خوش داشت. این مطلع از اوست : خشک سال هجر را باور اگر میداشتم تخم مهر دلبران در سینه کی میکاشتم ؟( از مجالس النفائس ص 162 ).
معنی کلمه بزمی در فرهنگ فارسی
مشاه حسین از مردم خراسان و به بزمی تخلص میکرد .
جملاتی از کاربرد کلمه بزمی
آقا نجف اصفهانی (زاده ۱۱۶۷ اصفهان، درگذشته اصفهان) هنرمند اصفهانی و از معروفترین قلمدان نگاران دوره قاجار است. وی که به «نجفعلی نقاش باشی» معروف بوده بر روی بیشتر قلمدانهایش طرح صورت میکشیده است. وی در تذهیب استادی کمنظیر و نازک قلم بود که در چهرهپردازی، شکارگاه، مجلسهای رزمی و بزمی، گلآرایی و تصویر پرندگان نقشهای زیبایی به وجود میآورد.
سه: قصاید پیروزی اثر پیندار دربارهٔ قهرمانان المپیک و بزرگترین مجموعه شعر بزمی دارای محتوای اسطورهای است. پیندار در نیمه سده پنجم قبل از میلاد گردآورنده آثار هومر و شاعران کهنتر و شاعری است که اسطورههای پیشین را با اصول اخلاقی مورد قبول خویش همساز میسازد. شعر و گزارشهای معاصر جوانترِ وی باخیلد در بردارنده قصاید مشابهی است که با روایات اسطورهای غنی شدهاست.
او بهویژه برای داستانسرایی بزمی مشهور است. در متون کهن، از زندگی او چیزهایی گفته شده، که به شهرت او کمک کردهاست. ازجمله، مخالفتش با فرمانروایی به نام فالاریس، و نابیناییاش که بنا به داستانها، بهدنبال سرودن چامههایی توهینآمیز علیه هلن به آن دچار، و سپس، با ستودن هلن، درمان شد.
استاد اسماعیلزاده تابلوهای زیادی درزمینهٔ حماسههای مذهبی و ملی موضوعهای رزمی و بزمی و آداب و سنن مردم کشیدهاست. ازجمله نقاشیهای وی خیمه گاه سید الشهد ا. جنگهای حضرت علی (ع) - آتش رفتن سیاوش، کشته شدن دیو سفید به دست رستم، بهرام و گلندام، پردههای درویشی؛ و در ارتباط با آداب و سنن مردم تابلوهایی با شب عقد کنان حنابندان. قهوهخانه زمان قدیم. شب یلدای زمان قدیم خواستگاری و.. طراحی کردهاست.
استان در تولید محصوالتی مانند سیبزمینی، پیاز، گوشت قرمز، گوشت مرغ، و تخممرغ به خودکفایی رسیدهاست
شاعر قرن ۱۶اُم آذربایجانی، محمد فضولی غزلهای فلسفی، تغزلی و بزمی خود را در زبانهای ترکی آذربایجانی، عربی و فارسی میسرود. وی با بهرهگیری از سنتهای زیبای ادبی از محیط خود، و پیروی از میراث پشتیبانش، موجب شد تا فضولی به یکی از چهرههای برجسته ادبی جامعه ادبیات آذربایجانی تبدیل شود. از محمد فضولی دیوان غزل و قصیدهای به یادگار ماندهاست.
از آسمان بزمین هیچ دولتی ناید مگر بدانکه کند در سرای او منزل
تا بسر خاک نهادی قدیم گفت فلک بر بزمین خیر باد
ازین سپس بزمین بر کجا مصاف کنی چو قصد لشکر دشمن کنی بگاه رحال ،
صد ره بفلک بر شد صد ره بزمین در شد خاقانی و فغفوری جمشیدی و دارائی
نالهام آراسته بزمی که از طغیان درد مطربان را نغمه خون آلود میجوشد ز تار
وَ الْأَرْضِ ذاتِ الصَّدْعِ (۱۲) و بزمین با شکاف.
شاعر قرن شانزدهم آذربایجانی، محمد فضولی غزلهای فلسفی، تغزلی و بزمی خود را در زبانهای ترکی آی، عربی و فارسی میسرود. وی با بهرهگیری از سنتهای زیبای ادبی از محیط خود، و پیروی از میراث پشتیبانش، موجب شد تا فضولی به یکی از چهرههای برجسته ادبی جامعه ادبیات آذربایجانی تبدیل شود. از محمد فضولی دیوان غزل و قصیدهای به یادگار مانده است.
چون به بزمی بیندم اول مرا از صحبتی میکند با دیگران مشغول و غافل میرود
مرا چه سود زهم بزمیت که باتو نباشد رهین گفتوشنو هیچگه زبانم و گوشم
با یکی زین گروه پر شر و شور گر به بزمی رسی چو زنده به گور