برنگاشت

معنی کلمه برنگاشت در فرهنگستان زبان و ادب

{caption} [سینما و تلویزیون] حروف و کلمات و نقوشی که بر روی تصویر تلویزیون یا پردۀ نمایش ظاهر می شود

معنی کلمه برنگاشت در ویکی واژه

حروف و کلمات و نقوشی که بر روی تصویر تلویزیون یا پردۀ نمایش ظاهر می‏شود.

جملاتی از کاربرد کلمه برنگاشت

سال تحویلش صفائی برنگاشت آه رونق رفت از اسلام و دین
چو درکربلا شاه خرگه فراشت سپهدار حر – نامه ای برنگاشت
یکی به برگ سمن بر نگاشته نرگس یکی به لاله همی‌برنگاشته عناب
سال تاریخ وفاتش را صفائی برنگاشت «کز تن شمشیر خان شد جوهر هستی برون»
ای پایه شرف ز فلک بر گذاشته مدح تو را زمانه بدل برنگاشته
و اکنون که هست میل تو از ما بدیگری باطل شد آن حساب و بیخ برنگاشتیم
یکی پشت بر دیگری برنگاشت نه بگذاشت آن جایگه را که داشت
نوروز برنگاشت به صحرا به مشک و می تمثالهای عزه و تصویرهای می
مانند او چو نیست کس اندر جهان بجود دل نقش وعده هاش بجان برنگاشتست
براهیم فرخ نوندی گماشت سوی حنظله نامه ای برنگاشت