برنده
معنی کلمه برنده در لغت نامه دهخدا

برنده

معنی کلمه برنده در لغت نامه دهخدا

برنده. [ ب َ رَ دَ / دِ ] ( نف ، اِ ) نعت فاعلی از بردن. باربردار. ( ناظم الاطباء ). حمل کننده. حامل. آنکه چیزی را از جایی به جای دیگر برد. ( فرهنگ فارسی معین ) :
همه پاک رستم به بهمن سپرد
برنده به گنجور او برشمرد.فردوسی.برنده بدو گفت کای تاجور
یکی شاد کن دل ، بر ایرج نگر.فردوسی.سَحبان ؛ نیک برنده. ( از منتهی الارب ).
- برنده سر دیو ؛ حامل رأس الغول که یکی از صور فلکی است. رجوع به حامل رأس الغول شود.
|| مقابل بازنده.( یادداشت دهخدا ). آنکه بُرْد با او باشد، چون برنده در مسابقه و برنده در مناقصه و غیره. کسی که در قمار یا مسابقه یا بازی پیروز گردد. ( فرهنگ فارسی معین ).
- ورق برنده ؛ آتو، در بازی قمار و به مجاز در سیاست.
|| دلیل و راهنما. || کشش ، که به عربی جذبه گویند. ( از آنندراج ). || مؤثر و عامل و کننده. ( ناظم الاطباء ). || پروانه ، که شبها خود را به شعله شمع و چراغ زند. ( از برهان ) ( از آنندراج ). پرنده. و رجوع به پرنده شود.
برنده. [ ب ُ رَ / ب ُرْرَ دَ / دِ ] ( نف ) نعت فاعلی از بریدن. قطعکننده. ( آنندراج ). آنکه چیزی را قطع کند. کسی که چیزی را ببرد. ( فرهنگ فارسی معین ). جازح. حاذم. خَدِب. صارم. عَضب. فاصل. قاضب. قاطع. قُرصوف. قَصّال. قطّاع. هَذّ.هَذاهِذ. هَذوذ. هَذهاذ. ( منتهی الارب ) :
چو خستو نیاید نبندد کمر
ببرّم میانش به برّنده ار.فردوسی.زبانش بکردار برّنده تیغ
به چربی عقاب آرد از تیره میغ.فردوسی.تواضع کن ای دوست با خصم تند
که نرمی کند تیغ برّنده کند.سعدی.أجْوَب ؛ برنده تر. ( منتهی الارب ). ذابِح ؛ گلوبرنده. ( دهار ). صَروم ؛ نیک برنده. قصّاب ؛ برنده گوشت و روده و جز آن. هذّاذ؛ نیک برنده. ( از منتهی الارب ). || تیز. حدید. بران. ( یادداشت دهخدا ). آلتی تند و تیز و برا: تیغ برنده. ( فرهنگ فارسی معین ). || گوارا و هاضم : آب برنده ؛ گوارنده. ( از آنندراج ).که زود گوارد طعام را. محلل. گوارنده. || سخت سرد: آبی برنده. ( از یادداشت دهخدا ). || سخت ترش : سرکه برنده. ( از یادداشت دهخدا ). || محوکننده. زداینده. ساینده. کاهنده ، چنانکه اسید و ترش و جز آنها. || کاری :
ز دارا چو روی زمین پاک شد
ترا زهربرّنده تریاک شد.

معنی کلمه برنده در فرهنگ معین

(بَ رَ دِ ) (ص . ) ۱ - دارای برد. ۲ - پیروز، موفق .
(بُ رَّ دِ ) (ص . ) ۱ - دارای ویژگی یا توانایی بریدن . ۲ - تیز، بران . ۳ - جدی ، مؤثر و سخت .

معنی کلمه برنده در فرهنگ عمید

۱. دارای توانایی برای بریدن، تیز.
۲. [عامیانه، مجاز] دارای توانایی در انجام کارها، قاطع.
۱. کسی که چیزی را از جایی به جای دیگر ببرد.
۲. کسی که در قمار یا مسابقه پیروز شود.

معنی کلمه برنده در فرهنگ فارسی

( اسم . بریدن ) ۱- آنکه چیزی را قطع کند کسی که چیزی را ببرد . ۲- آلتی تند و تیز و برا : تیغ برنده .
نعت فاعلی از بریدن قطع کننده .

معنی کلمه برنده در دانشنامه عمومی

برنده ( به لاتین: Berende ) یک منطقهٔ مسکونی در بلغارستان است که در شهرستان دراگومان واقع شده است. برنده ۳۳ نفر جمعیت دارد.
برنده (فیلم ۱۹۸۲). برنده ( به هندی: Vijeta ) فیلمی محصول سال ۱۹۸۲ و به کارگردانی گوویند نیهلانی است. در این فیلم بازیگرانی همچون شاشی کاپور، ریکا، آمریش پوری، کونال کاپور، سوپریا پاتاک و اوم پوری ایفای نقش کرده اند.
برنده (فیلم ۱۹۹۶). برنده ( به هندی: Vijeta ) یا پیروز فیلمی محصول سال ۱۹۹۶ و به کارگردانی کی. مورالی موهانو رائو است. در این فیلم بازیگرانی همچون سانجی دات، راوینا تاندون، پارش راوال، ریما لاگو، آمریش پوری، آلوک نات، آسرانی و آنو کاپور ایفای نقش کرده اند.
برنده (فیلم ۲۰۱۷). برنده ( به انگلیسی: Winner ) فیلمی هندی محصول سال ۲۰۱۷ و به کارگردانی گوپیچند مالیننی است. در این فیلم بازیگرانی چون سای دارم تج، راکول پریت سینگ، جاگاپاتی ببو، موکش ریشی و سونیا آگراوال ایفای نقش کرده اند.
معنی کلمه برنده در فرهنگ معین

معنی کلمه برنده در ویکی واژه

tagliente
vincitore
دارای ویژگی یا توانایی بریدن.
تیز، بران.
جدی، مؤثر و سخت.
دارای برد.
پیروز، موف

جملاتی از کاربرد کلمه برنده

ز برنده موی کنیزان شاه همه چین زده حلقه مار سیاه
وی در مسابقات کشوری و بین‌المللی در مجموع برندهٔ ۵ مدال طلا، ۸ مدال نقره، ۴ مدال برنز شده‌است.
وی در مسابقات کشوری و بین‌المللی در مجموع برندهٔ ۲ مدال طلا، ۳ مدال برنز شده‌است.
ور مملکت به خنجر بران کند نسب در ضبط ملک ضربت برنده خنجری
برنده بر همه احکامها ترا احکام رونده بر همه فرمانها ترا فرمان
اگر جای باران ز بارنده میغ ببارد شب و روز برنده تیغ
گابریلا آلخاندرا گوزمان پینال (زاده ۹ فوریه ۱۹۶۸) یک موسیقی‌دان، خواننده، آهنگساز و بازیگر مکزیکی است. او با بیش از ۳۰ میلیون قطعه فروش در طول دوران حرفه ای خود، برنده جایزه گرمی لاتین، و با نام مستعار " ملکهٔ قلب‌ها " (ملکه قلب‌ها) و " ملکه راک " (ملکه سنگ)، یکی از موفق‌ترین خوانندگان زن مکزیکی است. او دختر سیلویا پینال است.
وی در مسابقات کشوری و بین‌المللی در مجموع برنده ۷ مدال طلا، ۵ مدال نقره، ۳ مدال برنز شده‌است.
باد خورنده چو خاک جرعهٔ جام تو جم باد برنده چو مور ریزهٔ خوان تو جان
وی در مسابقات کشوری و بین‌المللی در مجموع برندهٔ ۱۸ مدال طلا، ۱ مدال نقره، ۱ مدال برنز شده‌است.
اکنون که به جای خود رسیدم نز تیغ برنده خو بریدم
دریغ آن گل و مشک و خوشاب سی همان تیغ برندهٔ پارسی
وی در مسابقات کشوری و بین‌المللی در مجموع برنده ۱۴ مدال طلا، ۳ مدال نقره، ۵ مدال برنز شده‌است.
نی نیست عجب بریدن از سیف که او برنده و آبدار و هندو نسب است
وی در مسابقات بین‌المللی در مجموع برندهٔ ۱ مدال نقره شده‌است.
أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ آن کس که بنیاد نهادند بناء او را، عَلی‌ تَقْوی‌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٍ بر تقوی از خدای و خشنودی و پسند از او عز و جل، خَیْرٌ آن به است، أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ یا آن کس که بنیاد نهادند بناء او را، عَلی‌ شَفا جُرُفٍ بر کناره رودباری زیر تهی، هارٍ ریگ بوم پست روان، فَانْهارَ بِهِ فِی نارِ جَهَنَّمَ روانست آن بنا، در آتش دوزخ، وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ. (۱۰۹) و خدای پیش برنده و راست دارنده کار ظالمان نیست.
وی همچنین برندهٔ جوایزی همچون نشان فیل، لژیون دونور (صلیب بزرگ)، نشان دنبرو، نشان سلطنتی سرافیم، لژیون دونور، و نشان پشم زرین شده‌است.
وی برنده جوایزی همچون جایزه نوبل فیزیولوژی و پزشکی شده است.
منصوبهٔ خرد همه را مات وهم کرد زین عرصه خاکبازی طفلان برنده است
وی در مسابقات کشوری و بین‌المللی در مجموع برندهٔ ۱ مدال طلا، ۱ مدال نقره شده‌است.