برناس

معنی کلمه برناس در لغت نامه دهخدا

برناس. [ ب َ ] ( ص ) غافل و نادان. ( برهان ) غافل و خواب آلوده.( آنندراج ). فرناس. و رجوع به فرناس و برناسی شود:
نامه ها پیش تو همی آید
هم ز بیداردل هم از برناس.ناصرخسرو.

معنی کلمه برناس در فرهنگ معین

(بَ ) (ص . ) غافل ، نادان .

معنی کلمه برناس در فرهنگ عمید

۱. غافل: نامه ها پیش تو همی آید / هم ز بیداردل هم از برناس (ناصرخسرو۱: ۲۸۶ ).
۲. نادان.
۳. خواب آلوده.

معنی کلمه برناس در فرهنگ فارسی

غافل نادان .

معنی کلمه برناس در ویکی واژه

دانا .مومن

جملاتی از کاربرد کلمه برناس

جز آن قصیده که از روزگار برنایی که کار پیر نه چون کار مردم برناست
یکی مرد برناست کز خویشتن به آرایش جامه کردست زن
تا حرف تو در میانه آمد آشوب میان پیر و برناست
کردار تو گویی به مثل اختر سعدست زیرا که بدو بخت بشر فرخ و برناست
باد هر فصل زفر خنده زما نت خرم که جهان کهن از دولت بختت برناست
شد معزی در فراق خدمتت پیر و کهن گر مقیمستی به خدمت تازه و برناستی
دهر چو اقبال تو برنا شده است خوش بودی گر همه برناستی
رحمی نکند بر این دل پیر یاری که چو بخت خویش برناست
رای او پیرو دولتش برناست دست او بحر و خنجرش گهرست
غلام پیر شهی‌ام، که صد هزاران پیر ز فرّ بخت جوانش جوان دل و برناست