برزگری

معنی کلمه برزگری در لغت نامه دهخدا

برزگری. [ ب َ زْ / زِ گ َ ] ( حامص مرکب ) تأریس. ( یادداشت مؤلف از تاج المصادر ). زراعت و کشاورزی. ( شرفنامه منیری ). برزیگری. فلاحت :
برزگری کن در این زمین و مترس ایچ
از شغب و گفتگو و غلغل خصمان.ناصرخسرو.مائده سازد از بره بر صفت توانگران
برزگری کند بکار از قبل کدیوری.خاقانی.برزگری کردی و از حراثت و زراعت نان خوردی. ( سندبادنامه ).
رجوع به برزیگری و زراعت شود.

معنی کلمه برزگری در فرهنگ عمید

کشاورزی، زراعت.

معنی کلمه برزگری در فرهنگ فارسی

تاریس زراعت و کشاورزی .

جملاتی از کاربرد کلمه برزگری

وقفیست ز دو میر دهی خرد بمن بر در ده بجز از جفت من و برزگری نیست
برزگری کِشته خود را دِرود تا چه خود از بَدوِ عمل کِشته بود!
آفریدگار من مرا الهام دهد تا دانه برگیرم و با جای برم و اگر تو را خرمنی به صحرا نهاده باشد و سیل را آنجا راه باشد تو را از آن هیچ خبر نبود تا همه ضایع شود. پس چگونه شکر کنم خداوندی را که مرا از ذره ای بدین چابکی و زیبائی بیافرید و چون تویی را به برزگری من بر پای کرد تا طعام من می کاری و می دروی و رنج می کشی و من بر می خورم.
برزگری کن در این زمین و مترس ایچ از شغب و گفت‌گوی و غلغل خصمان
بوقت حمله سپهدار و صف شکن نشود وگرچه برزگری یافت در بیابان تیغ
برزگری پند به فرزند داد کای پسر، این پیشه پس از من تراست
آن چنان شد که در زمین هری ابلهی کرد رخ به برزگری
چون بدانستی که علم و معرفت خوش است، شک نیست که بعضی از علوم خوشتر است که هر چند معلوم بزرگتر و شریفتر، علم وی خوشتر که علم نهادن شطرنج از علم باختن شطرنج خوشتر و علم سیاست ممکلت و وزارت از علم درزی و برزگری خوشتر. پس علم معانی شرع و اسرار آن از علم نحو و لغت خوشتر و اسرار کار وزیر در وزارت بدانستن از دانستن کارهای اهل بازار خوشتر. و اسرار سلطان دانستن از اسرار وزیر دانستن خوشتر.
طایفه سیم مزارعان و مزدوران‌اند که مال و ملک کمتر دارند ملک دیگران کارند و برزگری ایشان کنند. باید که بقدر وسع خویش بشرایط طایفه اول قیام نمایند و امانت و دیانت بجای آرند و از خیانت و تصرفات فاسد اجتناب کنند و شفقت دریغ ندارند و در غیبت و حضور مالکان راستی و پاکی ورزند و در حفظ مال و ملک ایشان کوشند و در عمارت و زراعت جد بلیغ نمایند. و بر چهارپایان ظلم نکنند و بار گران ننهند و کار بسیار نفرمایند و بسیار نزنند که از هر چ بریشان رود زیادت از وسع ایشان حق تعالی فردا باز خواست کند و انصاف بستاند و انتقام بکشد که «والله عزیز ذوانتقام».
خوب گفت این سخن چو در نگری: کار علمست و پیشه برزگری