بردیا. [ ب َ ] ( اِخ ) پسر کورش بزرگ و برادر کمبوجیه. ( قرن ششم قبل از میلاد ) کمبوجیه پس از جلوس ( 529 ق.م. ) وی را مخفیانه کشت. هنگامی که کمبوجیه در مصر بود گوماتای مغ خود را بردیا معرفی و قیام کرد و بهمین مناسبت به بردیای دروغین معروف است. ( دایرة المعارف فارسی ). داریوش کبیر این مرد را کشت. - بردیای دروغین ؛ گوماتای مغ. رجوع به گوماتا و داریوش کبیر شود. بردیا. [ ب َ دَی ْ یا ] ( اِخ ) موضعی یا نهری است در شام. ( از منتهی الارب ).
معنی کلمه بردیا در فرهنگ فارسی
دومین پسر کورش بزرگ و برادر کمبوجیه ( سوم پادشاه هخامنشی ) است که ظاهرا به امر کمبوجیه کشته شد ( حدود ۵۲۶ ق . م . ) و یکی از روحانیان که شباهت بسیار با بردیا داشته آنگاه که کمبوجیه به سفر جنگی مصر شتافته بود ضد او قیام کرد و پس از هفت ماه سلطنت بوسیله داریوش اول به قتل رسید ( ۵۲۲ ق . م . ) نام این بردیای غاصب را [ گئومات ] و [ اسمردیس ] غاصب نیز ضبط کرده اند . برادر دروغین کمبوجیه موضعی یا نهری است در شام .
معنی کلمه بردیا در فرهنگ اسم ها
اسم: بردیا (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: bardiyā) (فارسی: بَرديا) (انگلیسی: bardiya) معنی: نام دومین پسر کوروش پادشاه هخامنشی و برادر کمبوجیه، ( در یونانی، smeydis )، ( در اوستایی ) به معنای «بلند پایه»، دومین پسر کورش بزرگ و برادر کمبوجیه ( سومین پادشاه هخامنشی ) است[حدود پیش از میلاد] بَردیا ظاهراً به امر کمبوجیه کشته شد، smeydis ) ( در اعلام ) دومین پسر کورش بزرگ و برادر کمبوجه ( سومین پادشاه هخامنشی ) است که در اوستایی به معنای ' بلند پایه ' است بَردیا ظاهراً به امر کمبوجیه کشته شد
معنی کلمه بردیا در دانشنامه آزاد فارسی
بَردیا پسر کوروش کبیر و برادر کَمبوجیه، قرن ۶پ م. در متون یونانی سِمردیس ضبط شده است.گویند گئوماتۀ مخ او را کشت و مدتی خود را بردیا نامید.کتِسیاس ، بردیا را تَنیوزَرکِس می نامد و می نویسد، یکی از مغان به نام سْپندَداتَه نزد کمبوجیه، بردیا را متهم به شورش می کند، که منجر به کشته شدن او می شود.
معنی کلمه بردیا در ویکی واژه
موقعیت، موقعیت جدید، فرصت جدید، فرصت یا منصب جدیدی که برای کسی یا کسانی رخ داده باشد، مانند جانشین سلطنت، شاهزاده، ولیعهد یا فرصتی که برای گئوماته رویداد. بردیا ممکن است به دو یا سه جزء کوچکتر تجزیه گردد، بَر - دیا یعنی منصب و اعتبار تازهای بدست آید. بَر - دِی - یا یعنی عجب موقعیتی، عجب فرصتی. بردیا به معنی بلند مرتبه میباشد و از نام های اصیل ایرانی نوهی کوروش هخامنشی بزرگ.
جملاتی از کاربرد کلمه بردیا
بگفتند روزت دگر گشت ، شام ندانی که در جای تو بردیا
خردمند و دانا و والاتبار که در چهره چون بردیا باشد او
در ۱۹۷۸ به همراه حیم تدمر، مقالهای تحت عنوان «داریوش یکم، بردیای دروغین و مغ» نگاشت که به وضعیت مغ مادی در پارس زمان هخامنشیان پرداخت. نویسنده نتیجه گرفت که در ماد، مغها میتوانند هم روحانی و هم رمال باشند، در حالی که در پارس، آنها فقط جادوگر هستند.
بردیای دروغی- گوماتای غاصب سوی پارس شد عازم شهر خویش
تئودور نلدکه حدس میزند که بردیا ساتراپ نبودهاست، زیرا به نظر وی امکان نداشت که قتل یک ساتراپ مجهول و مکتوم بماند، ولی در عین حال مردود شمردن نظر کتزیاس و گزنفون که طبق خبر آنها بردیا ساتراپ بودهاست، سهل و ساده نیست. از اینکه بردیا ساتراپ یکی از ساتراپیهای مهم و بزرگ بهشمار میرفته تردیدی نیست، زیرا فرزندان پادشاهان ایران همیشه از ساتراپهای بزرگ کشور بهشمار میرفتهاند.
چنان شاد شد دختر بردیا که داماد او شد خشایار شا
روایت هرودوت با اظهارات داریوش، در مهمترین نکات، تطبیق میکند. به خصوص که نافرمان در هر دو مغی است که هویت بردیا/سمردیس را غصب کردهاست. کمبوجیه مسئول مرگ برادر است و نابودی بردیا را از دیگران پنهان نگاه داشتهاست. گذشته از آن، کتیبه بیستون اطلاعات دقیقی دربارهٔ ترتیب زمانی رویدادها ارائه میدهد: تاریخ شورش 10 روز گذشته از ماه باگیادیش تعیین شدهاست.
تروگ نیز مانند هرودوت اشاره به دو مغ نموده که البته نامهای آنان با نامهای مذکور در تاریخ هرودوت اختلاف دارد. «گوست» برادر خو «اروپاست» را به پادشاهی برگزید؛ بنابراین «پاتی زیت» هرودوت با «گومت» تروگ و «سمردیس» هرودوت با «اروپاست» تروگ، مطابقت میکند، ولی برخلاف هرودوت، تروگ ذکری از «پرکاست» نمیکند و گومت خودش بردیا را میکشد (تروگ بردیا را «مرگید» نامیده) و نقش وی را به عهده میگیرد. طبق خبر تروگ، قتل مرگید پس از مرگ کمبوجیه واقع شد.
که چون بردیا بود نیکو سیر لباس شهنشاه در بر نمود
آریامرد، پسر داریوش بزرگ و ملکه پارمیس دختر بردیا بود.
ز مادر بود از جوان بردیا بگوید که کورش مرا خود نیا
پیش از آغاز فرمانروایی داریوش، گئومات به عنوان بردیا پسر کوروش ادعای پادشاهی کرد. داریوش پس از سرنگونی گئومات، بر تخت پادشاهی نشست. او در سرتاسر شاهنشاهی با شورشهایی روبهرو شد. یکی از رخدادهای اواخر زندگی داریوش، لشکرکشی بهمنظور فتح یونان و مجازات آتن و ارتریا بهدلیل شرکت در شورش ایونیان بود. به رغم آنکه لشکرکشیهای داریوش در نهایت به شکست در نبرد ماراتون انجامید، او موفق شد تراکیه را بار دیگر مطیع خود سازد و شاهنشاهی هخامنشی را از لحاظ مرزی بهوسیلهٔ فتوحاتش در مقدونیه، کیکلادها و جزیره ناکسوس و همچنین شهر غارتشدهٔ یونانی ارتریا گسترش دهد.
چو معلوم شد گوماتا بوده است همان نام خود بردیا کرده است
به روایت هرودوت و داریوش بزرگ، بردیا، برادر تنی کمبوجیه بوده. اکثر منابع تاریخی شباهت بینظیر بردیا با گئومات مغ را تأیید میکنند. از بردیا تنها یک دختر به نام پارمیس به جا ماندهاست.
چو قاصد بیامد بر بردیا کمر بست و شادان بر آمد زجا
هجده استادبزرگ دیگر ایران به ترتیب امیر باقری، الشن مرادی، مرتضی محجوب، شجاعت قانع، همایون توفیقی، اصغر گلیزاده، پوریا درینی، حسن عباسیفر، پویا ایدنی، پرهام مقصودلو، امیررضا پوررمضانعلی، شاهین لرپری زنگنه، مسعود مصدقپور، محمد امین طباطبایی، علیرضا فیروزجا، آرین غلامی، خلیل موسوی و بردیا دانشور بودهاند.
برخی از دانشمندان مدرن، برای نمونه آلبرت اومستد آشورشناس آمریکایی عقیده دارند مردی که بر کمبوجیه شورید بردیای واقعی و وارث حقیقی سلطنت بود که داریوش او را کشت، آنگاه او را گئومات نامید و داستان بردیای دروغین را اختراع کرد تا غصب سلطنت را موجه جلوه دهد. اومستد مینویسد، داریوش پس از پادشاهی در گزارش رسمی خود روی صخرهٔ بهستان، طوری وانمود و به جهان آگهی کرد که گویی وارث قانونی تاج و تخت است. هرودوت، کتزیاس و جانشینان یونانی آنها آن را پذیرفتند ولی نشانههایی هست که این داستان بسیار دور از حقیقت است. بردیا دختری بنام پارمیس داشت که داریوش وقتی شاه شد با پارمیس ازدواج کرد تا به جایگاه خود، وجاهت قانونی ببخشد.
بسی بردیا گفت و او کم شنید بخنجر گلوی برادر درید
ز بیم خدا روز و شب اشکبار به پیش بلا کوه سان بردیار
تکآهنگ تبلیغاتی برای تبلیغ این آلبوم با نام «بختبرگشته» در ۲۳ اوت ۲۰۲۱ و سپس چند روز بعد «توجیهپذیر» بهعنوان تکآهنگ آغازین منتشر شد. یک فیلم همراه و همعنوان پس از آلبوم و شامل موسیقی آن، به کارگردانی بردیا زینالی، بهطور انحصاری در کنار انتشار آلبوم در پارامونت پلاس منتشر شد. بختبرگشته بهطور کلی نظرات مثبتی از سوی منتقدان موسیقی دریافت کرد. بسیاری از نقدها از ترکیببندی ژانر و داستانپردازی صمیمی ماسگریوز تمجید کردند، گرچه سایر منتقدان آهنگسازی را ضعیف خواندند و آن را اثری نامرغوبتر از ساعت طلایی یاد کردند.