بردباری

معنی کلمه بردباری در لغت نامه دهخدا

بردباری. [ ب ُ ] ( حامص مرکب ) حلم. ( دهار ) ( آنندراج ). تحمل. ( آنندراج ). تاب و تحمل ( ناظم الاطباء ). احتمال. ( یادداشت بخط مؤلف ). صبر. شکیبائی. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). شکیب :
سر مردمی بردباری بود
سبک سر همیشه بخواری بود.فردوسی.اگر بردباری و بخشایش است
که تن را بدو نام و آسایش است.فردوسی.اگر بردباری زحد بگذرد
دلاور گمانی بسستی برد.فردوسی.با بردباری طبع او متفق
با نیکنامی جود او مقترن.فرخی.تو خوارکار ترکی من بردبار عاشق
زشت است خوارکاری خوب است بردباری.منوچهری.گر با تو بردباری چندین نکردمی من
در خدمتم نکردی چندین تو خوارکاری.منوچهری.چو عاشق را نباشد بردباری
نبیند خرمی از مهرکاری.فخرالدین اسعد ( ویس و رامین ).بسی بردباری است کز بددلی است
بسی نیز خرسندی از کاهلی است.اسدی.کم آزاری و بردباریش خواست
دلش باوفا و کفش باسخاست.ناصرخسرو.گویی که چرا روزگار جافی
با من نکند هیچ بردباری.ناصرخسرو.بردباری و رحمت ایزد
بر دل و طبع بردبار تو باد.مسعودسعد.از آن بردباری کزو یافتند
بفرمان او پاک بشتافتند.نظامی.پدید آمد از بردباری ستیز
دل کینه ور گشت بر کینه تیز.نظامی.بد دلی را بردباری نام منه. ( مرزبان نامه ).
- بردباری کردن ؛ تحلیم. ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ) :
همه بردباری کن و راستی
جدا کن دل از کژی و کاستی.فردوسی.مر او را بدینار یاری کنم
گنه گر کند بردباری کنم.فردوسی.کس ار بد کند بردباری کنیم
چو رنج آیدش پیش یاری کنیم.فردوسی.چو عاجز بود یار یاری کنیم
چو سختی رسد بردباری کنیم.نظامی.وگر بردباری کنی از کسی
بگویند غیرت ندارد بسی.سعدی.بنیر و تر آن کس که از راه عشق
کند بردباری گه خشم و کین.اسدی.چو خرسند بد خوبکاری کند
چو خشم آیدش بردباری کند.اسدی.چو خرسند بد خوبکاری کند

معنی کلمه بردباری در فرهنگ معین

( ~. )(حامص . )۱ - بارکشی . ۲ - صبر، شکیبایی .

معنی کلمه بردباری در فرهنگ عمید

صبر، تحمل، تاب وطاقت، شکیبایی.

معنی کلمه بردباری در فرهنگ فارسی

۱- بارکشی . ۲- تحمل تاب و طاقت . ۳- صبر شکیبایی .

معنی کلمه بردباری در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] شرح صدر بمعنای گشادگی سینه و استعداد دریافت معارف و رحمت الهی است که در خواست حضرت موسی علیه السّلام از خداوند بود. رب اشرح لی صدری؛ پروردگارا! سینه ام را گشاده گردان.
«شرح» در لغت به معنای بسط و گسترش دادن است و مقصود از شرح صدر، بسط و گشادگی سینه با نور آرامش و رحمت الهی و استعداد دریافت معارف و حقایق است. و نیز به معنای وسعت نظر، توسعه ، توانایی و آمادگی قلبی و روحی، برای دریافت و پذیرش حقایق و تحمل ناملایمات و مشکلات آمده است.
تفسیر آیه
این درخواست حضرت موسی علیه السّلام از خداوند بود. سینه گشاده، حوصله فراوان، استقامت و شهامت و تحمل بار مشکلات و مسئولیت ها که مهم ترین وسیله و سرمایه یک رهبر انقلابی است. از همین رو حضرت امیر، سعه صدر را وسیله و ابزار ریاست دانسته اند.
← شان نزول آیه
۱. سعه صدر نخستین شرط موفقیت در هر کاری است (رب اشرح لی صدری).۲. به جای ترس و فرار از مسئولیت، امکانات و مقدمات و ابزار آن را از خداوند بخواهیم (رب اشرح لی صدری).۳. دعا قبل از هر کاری، رمز توکل و مایه دفع خطرها و آفات راه است هرچند دعا خودش عبادت است (رب اشرح لی صدری).۴. ارشاد و تربیت مردم و مبارزه با طاغوت ها، بستگی تام به صبر و حوصله مربی و مجاهد دارد (رب اشرح لی صدری).۵. رسالت ، با تندی و خشونت سازگار نیست؛ کار بزرگ، روح بزرگ می خواهد (رب اشرح لی صدری).۶. دعای انبیا در قرآن با اسم « رب » است (رب...) .۷. دریافت الطاف الهی، روح و سینه ای گشاده لازم دارد (رب اشرح لی صدری).۸. با سعه صدر، کارها آسان می شود (رب اشرح لی صدری ویسرلی امری).
آیات و عناوین مرتبط
...

معنی کلمه بردباری در ویکی واژه

بارکشی.
صبر، شکیبایی.

جملاتی از کاربرد کلمه بردباری

وَ أُمْلِی لَهُمْ و درنگ دهم ایشان را إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ (۴۵) که ساز من در واخ است و کار بردباری بر من فراخ و از فردا بیم نه.
زراه بردباری خصم را شیرین زبان کردم که موم از نیش زنبوران به نرمی نوش می گیرد
همه بردباری کن و راستی جدا کن ز دل کژی و کاستی
سیاست اردشیر در برابر جوامع نامزداپرست درون قلمروش، روزگاری دشوار را برای ایشان پدیدآورده بود. یهودیان و باورمندان به برخی آیین‌های دیگر، در دورهٔ اشکانیان کم‌وبیش مورد بردباری قرار می‌گرفتند و استقلال محدودی نیز داشتند. اردشیر و سپس پسرش شاپور —به ویژه در آغاز سلطنتش— کوشیدند تا خودمختاری یهودیان را محدود کرده و آنان را از حقوق مستقل قضایی و قانونی‌شان محروم سازند؛ انگیزهٔ این اقدامات احتمالاً گسترش جامعهٔ زرتشتی بوده‌باشد. با مسیحیان سریانی‌زبان با بردباری و نرمش بیشتری برخورد می‌شد و بر جمعیت آنان تا میانهٔ سدهٔ سوم میلادی افزوده‌شد. مانی تا زمان مرگ اردشیر دعوتش را آشکار ننمود؛ شاید به درستی دریافته‌بود که شاپور گوشی شنواتر از پدرش می‌دارد.
بهره از یاری یاری نیستش هر که طبع بردباری نیستش
نصیب من ز ازل درد بی دوا گردید که بردباری هرکس به قدر حوصله بود
یکی از بزرگان را از نشانه ی بردباری پرسیدند، گفت: ترک شکوه گفتن و پنهان ساختن بلا.
از جمله انگیزه‌های مخالفت با آزادی مواد مخدر در جوامع گوناگون و در طول تاریخ می‌توان به انگیزه‌های مذهبی، تهمت زدن به اقلیت‌ها مبنی بر افزایش خشونت و محافظت از بهداشت عمومی اشاره کرد. آنان که موافق آزادسازی مواد مخدرند، این انگیزه‌ها را زیر عناوینی چون نابردباری دینی، نژادپرستی و بهداشتی‌گری طبقه‌بندی می‌کنند.
گر حلیمی تو بردباری کن آب دیده به خاک ایشان ریز
چو علم و حکمت و پرهیزکاری پس آنگه پیشه کن در بردباری
یکی از بزرگان را از سخت ترین بردباری ها پرسیدند، گفت: بردباری بر مصاحبت آن کس که اخلاقش موافق نیست و دوریش نیز ممکن نشود.
«پند و نصیحت» شعری است که در قالب قطعه که در کتاب متوسطهٔ سوم دورهٔ اول (سوم راهنمایی پیشین) چاپ شده‌است و محتوایی اندرزگونه دارد. این قطعه، ۸ بیت دارد که در آن به پندهایی چون «دوری از خودشیفتگی»، «غنیمت شمردن دوران جوانی»، «بردباری و صبر»، «نگاه به همه چیز به‌عنوان یک آموزگار» و «انتخاب راه درست در زندگی» اشاره می‌شود.
جامه ی نیلی برآور از تن و درپوش بر تنت از صبر و بردباری‌، جوشن
بدیهی است که علماء و فضلای برخاسته از این حوزه‌های علمیه به ویژه در شهر فاس در حکومت‌ها نقش و مشارکت داشته‌اند. مشایخ صوفیه که عمدتاً از نژاد بربرند، دارای استقلال شخصی و نیز نفوذ و پایگاه مردمی دارند. مردم مغرب و مسلمانان مالکی نسبت به سایر شاخه‌های اسلام از تسامح و بردباری بیشتری برخوردارند این شاخه از اسلام با نمادهای شیعی ستیز ندارند و به‌طور کلی مردم عموماً نسبت به ایران احترام قائل هستند و آن را بلاد فارس و سرزمین سلمان فارسی می‌دانند و سلمان نزد آن‌ها از احترام ویژه‌ای برخوردار است.
فردوسی این نمودهای اخلاقی را سرچشمه‌های خرد می‌داند و بنیاد آن به‌شمار می‌آورد: دوری جستن از کردارهای ناشایست، پرهیز از شتاب، بردباری، نرمی، پرهیز از خودپسندی و غرور، شناخت ارزش و جایگاه دیگران، چشم نداشتن به زرق و برق زندگی، سخن به هنگام گفتن، با دوستان دانا نشستن و نادانان را به خرد رهنمون کردن، فرمان‌برداری از خداوند و ده‌ها موضوع دیگر. خرد یک نیروی درونی و معنوی است و قدرت خدایی است که می‌تواند دارنده‌اش را به برترین جایگاه‌های انسانیت برساند و افزون بر این‌که وجه تمایز انسان و حیوان است با ارزش‌ترین چیزی است که بود و نبودِ راستین انسان به آن وابسته است.
به لحاظ لغوی، در این تعبیر کلمهٔ اَرمَیتی به معنای اخلاص و فروتنی و فداکاری و بردباری مقدس می‌باشد که در ویده‌ها نیز به همین نام و در همین معانی به کار برده شده‌است. این تعبیر در ریگ وده به معنی زمین و در پهلوی به معنای فرزانه کامل آمده‌است. امّا سپنت، صفت ارمیتی می‌باشد که بعدها بدان افزوده شده‌است.