بردارنده

معنی کلمه بردارنده در لغت نامه دهخدا

بردارنده. [ ب َ رَ دَ / دِ ] ( نف مرکب ) رافع. ( دهار ). بلندکننده.بر بالا برنده. || برافرازنده. افراشته کننده : سپاس خدای را که بردارنده این ایوان است. ( تفسیر ابوالفتوح رازی ). || از میان برنده. زایل کننده. نابودکننده : و عسل میوه و حاصل منج است و مزیل و بردارنده مکر و حیلت است. ( تاریخ قم ص 251 ). || حمل کننده. حامل.

معنی کلمه بردارنده در فرهنگ عمید

۱. کسی که چیزی را از جایی برمی دارد.
۲. [قدیمی] حمل کننده.

معنی کلمه بردارنده در فرهنگ فارسی

( اسم . برداشتن ) کسی که چیزی را از جایی بردارد .

جملاتی از کاربرد کلمه بردارنده

(و اکنون گوییم که پدید آوردیم که مردم و پدر و مادرش و غذاش و طبایع همه معلولاتند، از بهر آنکه وجود معلول به وجود علت خویش باشد و پیداست که وجود مردم به وجود پدر و مادر اوست و وجود پدر و مادرش به وجود غذاست و وجود غذا به وجود نبات است و وجود نبات به وجود طبایع است و وجود طبایع به اجتماع مفردات است با بردارنده آن، ونه مر مفردات طبایع را به ذوات خویش بی آن حامل خویش وجود است و نه مر آن حامل مفردات را بی مفردات وجود است. پس گوییم که چاره ای نیست از پدیدآرنده ای مر این نا پدیدان را و از جفت کننده ای مر این جداان را، تا چو جفت گشتند، آن برگیرنده مفردات که مر آن را هیولی گویند بدیشان پیدا شد به ذات خویش و موصوف گشت چو صفات را بیافت و این مفردات به یاری او – بل که به پذیرایی او – فعل های خویش را پدید آوردند.)
و این طایفه دو صنف آمدند صنفی آنند که پرورش عقل و اخلاق هم بنظر عقل دهند عقل ایشان از ظلمت طبیعت و آفت وهم و خیال صافی نباشد هر چند بجهد تمام بکوشند عقل را بکمالیت خود نتوانند رسانید و از خلل شبهات و خیالات فاسد مصون نمانند چه یک سرّ از اسرار شریعت آنست که در آن نوری تعبیه است که بردارندهٔ ظلمت طبیعت است و زایل کنندهٔ آفت وهم و خیال. پس این صنف چون نور شرع پرورش اگرچه نوعی از صفا حاصل کنند که ادراک بعضی معقولات توانند کرد امّا از ادراک امور اخروی و تصدیق انبیاء علیهم السلام و کشف حقایق بی بهره مانند و در طلب معرفت حق تعالی چون دیدهٔ عقل را بی نور شرع استعمال فرمایند در تیه ضلالت سرگردان و متحیّر شوند.
احمد بن علی بن مثنی تمیمی (۲۱۰ – ۳۰۷ هجری) معروف به ابویعلیٰ موصلی از محدثان حنفی موصل بود. مهم‌ترین اثر او مسند است که دربردارندهٔ ۷۵۵۵ حدیث است. اثر دیگر او المعجم است که نام ۲۸۵ نفر از بزرگان دین را به ترتیب الفبا ذکر می‌کند. آثار دیگر او حدیث محمد بن بشار عن شیوخه و المفارید است.
بردارنده درجات بندگان است، هر یکی را بر مقامی بداشته و هر کسی را آنچه سزاست بدو داده. عاصیان را نجات، مطیعان را مثوبات، خواهندگان را کفایات، اولیا را کرامات، عارفان را مراقبات و منازلات. درجات مؤمنان و دوستان یکی امروزست یکی فردا، امروز بعلم و ایمان لقوله: یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ و فردا در روضه رضوان، روح و ریحان، بجوار رحمان لقوله: هُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ اللَّهِ. امّا درجات اهل صورت فردا در بهشت دیگر است و درجات اهل صفت دیگر، زیرا که اهل صورت دیگراند و اهل صفت دیگر، اهل صورت در وادی تفرقت‌اند و اهل صفت در نقطه جمع، إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ در عالم صورت بود، و آنچه مصطفی علیه الصلاة و السلام فرمود: «المؤمنون کنفس واحدة»
همان‌طور که در بالا اشاره شد این الگوریتم دربردارنده یک روند بازگشتی عمیق است که در برخی معماری‌های رایانه می‌تواند موجب سرریز از پشته شود. می‌توان با ذخیره کردن اطلاعات حاصل از بازگشت از هر خانه بر روی هزارتو الگوریتم را به یک حلقه تغییر داد. این کار در عین حال یک راه سریع برای نشان‌دادن جواب را نیز ارائه می‌دهد:با شروع از هر خانه و بازگشت مسیر به سمت خانه خروج می‌توان مسیر موردنظر را تولید کرد.
صید بردارنده این صید گه از تاب او کی کند با باز صید انداز از تیهو نگاه
این بنا در شمار بناهای زیبایی آغاز سده هشتم هجری است و آرامگاه جعفر بن مرتضی از مشاهیر آن دوره است. دو سنگ‌نبشته در نمای برونی برج جعفریه نقش است است. سنگ‌نبشته نخست به خط کوفی و دومین به خط ثلث سفید بر روی کاشی معرق لاجوردی نقش شده و در درون برج سنگ آرامگاه که دربردارنده سنگ‌نبشته و نام و نشان صاحب قبر است، باقی مانده‌است. گنبد اصلی بقعه هرمی شکل بوده‌است. بخش پایین گنبد از هشت گوش تشکیل شده‌است. در پایین کتیبه گیلوئی گنبد تاریخ ۷۲۵ هجری قمری به خط ثلث ثبت شده‌است.
استون‌هنج دربردارندهٔ مجموعه‌هایی حلقه‌ای و نعل‌اسبی از سنگ‌های سارسنی و کبود است که داخل ساختاری خاکی شامل شیاری مدور و حلقه‌گودال‌هایی نسبتاً هم‌مرکز جای دارند.
اخبار الدول المنقطعه اثر ابن ظافر ازدی دربردارندهٔ اخبار روزگار دولت‌های حمدانی، ساجی، طولونی، اخشیدی، فاطمی و عباسی تا ۶۲۲ ه‍.ق است.
حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و محرم راز خداوند اکبر می فرماید: «خوشا به حال بنده ای که گمنام باشد، خدا او را شناسد و معروف مردم نباشد، چنین اشخاص، چراغ راه هدایت، و سرچشمه علم و حکمتند هر فتنه ظلمانی به واسطه ایشان روشن می شود نه فاش کننده اسرارند، و نه بردارنده پرده از کار، و نه در صدد جفا و آزار از ریا دور، و از خودنمائی مهجورند» و از حضرت امیرالمومنین علیه السلام مروی است که «مبادا از آن اشخاص باشید که پرده در، و فاش کننده رازها هستند، به درستی که خوبان شما کسانی هستند که چون کسی به ایشان نگاه کند به یاد خدا افتد و بدان شما کسانی هستند که سخن چینی می نمایند و جدائی میان دوستان می افکنند، و در صدد تفتیش عیوب مردم هستند» و مخفی نماند که رازداری بر دو نوع است: یکی راز دیگران را نگاهداشتن، و آن، آن است که مذکور شد و دیگری، اسرار خود را پوشیدن و آشکار نکردن و این نیز از جمله لوازم، و فاش کردن آنها از ضعف نفس و سستی عقل است، زیرا اسرار آدمی از دو حال بیرون نیست: یا کاشف از دولت و سعادت و نیک فرجامی است، یا مخبر از نکبت و شقاوت و ناکامی و برهر دو تقدیر، کتمان اولی است چون اگر از قبیل اول است، اظهار آن موجب زیادتی عدوات دشمنان، و حسد ابنای زمان، و توقع ارباب طمع و دون همتان می شود و اگر از مقوله دوم است، بروز آن باعث شماتت دشمنان، و اندوه دوستان، و خفت در نظر ظاهربینان می گردد و بسا باشد که بر افشای اسرار، مفاسد بسیار مترتب گردد و از این جهت منع شده است که کسی از خود راز با دوستان در میان نهد، زیرا: هر دوستی را نیز دوستی است، و هرگاه نتوانی راز خود را نگاهداری، چگونه دیگری راز تو را نگاه می دارد.
داده‌های مربوط به هیدروژن از جمله داده‌های مربوط به امنیت آن به دسته‌ای از پدیده‌ها بستگی دارد. بسیاری از ویژگی‌های فیزیکی و شیمیایی هیدروژن به نسبت اورتوهیدروژن و پاراهیدروژن گاز وابسته است که معمولاً روزها و گاهی هفته‌ها طول می‌کشد تا در یک دمای مشخص به تعادل برسد و چون داده‌های امنیت مربوط به حالت تعادل است کمی کار دشوار می‌شود همچنین پارامترهای انفجار، مانند فشار و دمای بحرانی به شدت به هندسهٔ ظرف دربردارنده هم بستگی دارد.
«تاریخ ادسا»، کتابی‌است که در حدود ۵۴۰ میلادی نوشته شده است، دربردارندهٔ رخدادهایی از سال ۱۳۲ قبل از میلاد تا ۵۴۰ میلادی است.
این استان دربردارنده ۴۴ دهستان است. غیر از مرکز استان شهرهای مهم دیگر آن خِرِس و آلخسیراس، که توسط مسلمانان ساخته شدند، هستند.
قُلْ أَ غَیْرَ اللَّهِ أَبْغِی رَبًّا گوی جز از اللَّه خداوندی جویم؟ وَ هُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْ‌ءٍ و او خداوند همه چیزی است وَ لا تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَیْها و هیچ کس چیزی نکند مگر بر خویشتن وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ و بر ندارد هیچ بردارنده‌ای وِزْرَ أُخْری‌ کرد بد تنی دیگر ثُمَّ إِلی‌ رَبِّکُمْ مَرْجِعُکُمْ آن گه با خدای است بازگشت شما فَیُنَبِّئُکُمْ تا خبر کند شما را بِما کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ (۱۶۴) بآنچه در آن بودید از اختلاف، و جذاجذ که میگفتید.
آگادا یا اَگَده (عبری آرامی: אגדה) روایت آن بخش از ادبیات یهود است که مشتمل بر هلاخا نیست. این بخش از سنت شفاهی شامل روایات مربوط به تنخ، تاریخ و اخلاق است. بخشی از تلمود، دربردارنده اگادا است.
(آن گاه بپرسیم از این کس که چه همی گویی مر کودک شیر مادر را به حاجتمندی خورد که هست مر او را بدان یا به بی نیازی از آن همی خوردش؟ تا به ضرورت گوید: به حاجتمندی همی خورد. آن گاه گوییمش: چه گویی محتاج مختار باشد یا مجبور؟ تا به ضرورت گوید: مجبور باشد. آن گاه گوییم که چه گویی مجبور مکلف باشد یا مختار؟ تا به ضرورت گوید: مکلف باشد. پس درست کردیم که کودک خرد بر طلب کردن شیر از مادر خویش مکلف است و مکلف او آن قوت جاذبه ای است که اندر ترکیب او مرکب است که هر ساعتی مر او را از خواب و آسایش بیدار کند تا آن کار که مکلف مر او را همی فرماید، بکند. و این نوعی است از تکالیف الهی بر حسب طاقت و قوت بردارنده تکلیف و بر مقتضای حکمت صانع حکیم.)
وی در ذات خود جوهر نیست و عرض نیست و وی را در هیچ کالبد فرود آمدن نیست و به هیچ چیز مانند نیست و هیچ چیز مانند وی نیست و او را صورت نیست و چندی و چونی و چگونگی را به وی راه نیست و هرچه در خیال آید و در خاطر آید، از کمیت و کیفیت، وی از آن پاک است که آن همه صفات آفریدگان وی است و وی به صفت هیچ آفریده نیست، بلکه هر چه وهم و خیال صورت کند، وی آفریدگار آن است و خردی و بزرگی مقدار را به وی راه نیست که این نیز صفت اجسام عالم است و وی جسم نیست و وی را با هیچ جسم پیوند نیست و بر جای نیست و در جای نیست، بلکه خود اصلا جایگیر و جای پذیر نیست و هر چه در عالم است زیر عرش است و عرش زیر قدرت وی مسخر است، و وی فوق عرش است، نه چنان که جسمی فوق جسمی باشد، که وی جسم نیست، و عرش حامل و بردارنده وی نیست، بلکه عرش و جمله عرش همه برداشته و محمولطف و قدرت وی اند و امروز هم بدان صفت است که در ازل بود، پیش از آن که عرش را بیافرید و تا ابد همچنان خواهد بود که تغیر و گردش را به وی صفات وی راه نیست که اگر گردش به صفت نقصانی بود، خدای را نشاید و اگر به صفت کمالی باشد، از پیش ناقص بوده باشد و حاجتمند این کمال بوده باشد و محتاج آفریده بود و خدایی را نشاید و باز آن که از همه صفات آفریدگان منزه است، در این جهان دانستنی است و در آن جهان دیدنی است، و چنان که در این جهان بی چون و بی چگونه دانند وی را، در آن جهان نیز بی چون و بی چگونه بینند وی را که آن دیدار از جنس دیدار این جهانی نیست.
خافِضَةٌ، فرو برنده ناگرویدگان را، رافِعَةٌ (۳) بردارنده گرویدگان را.
پس حفظ حق زایل گردانندهٔ جملگی آفتهاست و بردارندهٔ جملگی علت‌ها و به هیچ صفت بنده را با وی مشارکت نیست جز آن که وی فرموده است و اندر ملک وی تصرف جایز نه، و تا تقدیر عصمت حق نباشد به جهد بنده از هیچ چیز باز نتواند بود؛ که جِد به جَدّ، جِد باشد. چون از حق به بنده جَدّ نباشد جِدّ، وی را سود ندارد و قوت طاعت به جد ساقط شود و جملهٔ جدها اندر دو جایگاه صورت بندد: یا جهد کند تا تقدیر حق بگرداند از خود، یا به خلاف تقدیر چیزی خود را کسب کند و این هر دو روا نباشد؛ که تقدیر به جهد متغیر نشود و هیچ کاری بی تقدیر نیست.
الحاوی لجمیع المعانی معروف به تفسیر واحدی اثر ابوالحسن علی واحدی است. این کتاب دربردارندهٔ تفاسیر سه‌گانهٔ البسیط، الوسیط و الوجیز است. فخر رازی از این کتاب استفادهٔ فراوانی برده‌است. تفسیر البسیط در ۱۶ جلد، الوسیط در ۴ جلد و الوجیز در یک جلد نوشته شده‌اند که مجموعاً به نام تفسیر واحدی شناخته می‌شوند.