براه

معنی کلمه براه در لغت نامه دهخدا

براه. [ ب ِ ] ( ع اِ ) ج ِ ابراهیم. اباره و اباریه و ابارهه و براهم و براهیم و براهمة و براه جمع ابراهیم است. ( منتهی الارب ).
براه. [ ب ُ ] ( نف ) قطعکننده. قاطع. برّنده. برّا. و این کلمه در «ناخن براه » جزو دوم است از کلمه مرکب و در بیت ذیل مستقل بکار رفته است :
بپوشی همان پوستین سیاه
یکی کارد بستان تو با خود براه .
( یادداشت بخط مؤلف از فردوسی چ بروخیم ج 9 ص 2822 ).
و نیز ممکن است براه صورتی از پراه و پیراه باشداز مصدر پیراهیدن و پیراستن که در پوست پیراه بمعنی دباغ آمده است.
براه. [ ب ُ ] ( ص ) با زیب و نیکویی. ( صحاح الفرس ). زیب و نیکویی بود بمردم و غیره. ( لغت نامه اوبهی ). مناسب. نیکو. ( فرهنگ لغات شاهنامه ) :
رای ملک خویش کن شاها که نیست
ملک را بی تو نکویی و براه.بوالمثل.کارزرگر بزر شود به براه
زر بزرگر سپار و کار بخواه.عنصری ( از حافظ اوبهی ).لاجرم کرد عروسی ز مدیحت جلوه
که به از حور بهشت است گه فر و براه.سنایی.و رجوع به بَراه شود.
براه. [ ب َ ] ( اِ ) مگس یا کرم شب تاب. ( ترجمه محاسن اصفهان ). کرمکی است مانند خنفسا جرمی کوچکتر از مگسی که در شب تاریک رود مانند چراغی روشن از پشت او افروخته می گردد ورنگ او بروز برنگ طاوس می ماند و بلغت پارسی این جانورک را براه می خوانند. ( ترجمه محاسن اصفهان ص 39 ).
براه. [ ب ِ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) ( از: ب + راه ) خوب. نیکو. || آراسته. || خوبی. نیکوئی. ( برهان ) ( آنندراج ). || زیبا. گویند مردی براه است. ( فرهنگ اسدی ). || آراستگی. || برازش. || برازیدن. ( برهان ) ( آنندراج ). بر راه کسی که در راه ( مستقیم ) است. ( فرهنگ فارسی معین ).
- سربراه ؛ مطیع. بی سرکشی و طغیان. || بجا. مناسب. بموقع. || نیکو. شایسته. ( فرهنگ فارسی معین ).

معنی کلمه براه در فرهنگ عمید

۱. به جا، مناسب.
۲. نیکو: کار زرگر به زر شود به براه / زر به زرگر سپار و کار بخواه (عنصری: مجمع الفرس: براه ).

معنی کلمه براه در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- کسی که در راه مستقیم ) است . ۲- بجا مناسب بموقع . ۳- نیکو شایسته .
کازه صیادان برئ .

جملاتی از کاربرد کلمه براه

چو کم آمد براه توشه تو ننگرد در کلاه گوشه تو
همچو ابراهیم از لطفت سزد کز میان آتشم بستان کنی
شاه مسعود براهیم که در ملک جهان خسرو نافذ حکم و ملک کام رواست
ابراهیم پیروی (زاده ۲۵ فروردین ۱۳۱۲) وزنه‌بردار اهل ایران بوده است.
کعبهٔ نیکی است دل، ببین که براهش جز طمع و حرص چیست خار مغیلان
براهت بینم و از بیخودی بر رهگذر غلتم بهر جا پا نهی، از شوق پا بوست بسر غلتم
ای تاجر قلمرو هستی، نبسته بار از چشم خفته، خیمه براه عدم مزن
مستند "دلبر رعنا"به معرفی محمد ابراهیم شریف زاده اختصاص دارد و آن را مسلم کرمانی نوشته و کارگردانی کرده است.
خدا داند که مانند براهیم به نار او چه بی پروا نشستم
ابراهیم‌آباد روستایی در دهستان عشق‌آباد واقع در شهرستان میان جلگه، استان خراسان رضوی ایران است.
ملول از همه غم کیست چون من بی بخت حزین براه ستم کیست چون من غمخوار
با آن برگ درختان را برای گوسفندانم فرو می ریزم و حاجتهای دیگر نیز از آن روا می کنم. حجاج حیران شد و براه خویش رفت.
بگذر از غیر و براه او خرام تا نگردی در جهان رسوا چو عام
اولین باشگاه حرفه و رسمی ابراهیم تهامی صنعت نفت آبادان بود که در سال ۱۳۶۷ به این تیم پیوست.