براقی
معنی کلمه براقی در فرهنگستان زبان و ادب

براقی

معنی کلمه براقی در فرهنگستان زبان و ادب

{glossiness} [مهندسی بسپار علوم و فنّاورى رنگ] خصیصه ای در جلوۀ ظاهری سطح که میزان آن در گسترۀ مات تا برّاق قابل تعریف است

معنی کلمه براقی در دانشنامه عمومی

براقی ( به عربی: براقی ) یک شهرداری در الجزایر است که در Baraki District واقع شده است. براقی ۳۲ کیلومتر مربع مساحت و ۱۲۳٬۱۰۱ نفر جمعیت دارد و ۳۳ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
براقی (بغلان). براقی ( به لاتین: Baraqi ) یک منطقهٔ مسکونی در افغانستان است که در ولایت بغلان واقع شده است.
معنی کلمه براقی در دانشنامه عمومی
معنی کلمه براقی در دانشنامه اسلامی

معنی کلمه براقی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بَراقی ، حسین بن احمد نجفی ، یا سید حسّون براقی (۱۲۶۱ یا ۱۲۶۲- ۱۳۳۲ق /۱۸۴۵ یا ۱۸۴۶- ۱۹۱۴م )، مورخ عراقی می باشد.
نسب او به زید، فرزند امام حسن مجتبی (علیه السلام ) می رسد.
ولادت
وی در بَراق یکی از ۴ محله معروف نجف اشرف دیده به جهان گشود.
نیاکان
نیای بزرگ او سید اسماعیل و خانواده اش که به «حسنی » معروف و اهل علم و تقوا بودند، در اواخر سده ۱۲ق از اطراف بغداد به نجف کوچیدند و در محله براق سکنی گزیدند.
تحصیل علم
...

جملاتی از کاربرد کلمه براقی

وب‌سایت بیاند هالیوود به این فیلم نقد مثبتی داد و اظهار داشت: «فیلم شیک و براقیت هالیوود را ندارد، اما با فیلم‌نامه‌ای شگفت‌انگیز خوب و بازیگران خوب همه‌جانبه، فقدان جلای بصری را جبران می‌کند»
آن صورت کسوت که بر آراسته او راست شبگرد براقی است که بر هر که فهیم است
براقی به جستن چو رخشنده برق یکی شعله از نور پا تا به فرق
رسیده جبرئیل از بیت معمور براقی برق‌سیر آورده از نور
سوار دل شو اگر ذوق لامکان داری که نیست هیچ براقی به خوش عنانی دل
براقی گرمی برق از تکش وام ز فرشش تا فراز عرش یک گام
چه سان براق؟ براقی چو باد در جولان کدام مرکب؟ در ره ز برق چابک‌تر
سنگ راهی شوق را چون چشم سنگین خواب نیست راه پیما را براقی چون دل بیتاب نیست
به دلیل خاصیت براقی نخ ابریشم، پارچه‌های بافته شده از ابریشم همانند منشورهایی هستند که اگر از جهات مختلف به آن‌ها نگاه کنید رنگ‌های متفاوتی از آن می‌بینید.[نیازمند منبع]
باش در ذکر خدا دایم اگر جویایی کاین براقی است که تا عرش ناستد جایی
نیم شب آن پیک الهی ز دور آمد و آورد براقی ز نور
وارث هر مرده از رندی و طراری منم زائر هر سفره با جلدی و قبراقی منم