برائت. [ ب َ ءَ ] ( ع اِ مص ) برأت. رجوع به برأت شود. - برائت ذمه ؛ پاکی ذمه از وام و قرض. وارهیدگی ذمه از وام و دین. ( ناظم الاطباء ).
معنی کلمه برائت در فرهنگ معین
(بَ ئَ ) [ ع . براءة ] ۱ - (مص ل . )پاک شدن از عیب و تهمت ، تبرئه شدن . ۲ - خلاص شدن از قرض و دین ، رها شدن . ۳ - ( اِ. ) اجازه . ۴ - حواله . ۵ - (اِمص . ) رهایی ، خلاصی . ۶ - بیزاری ، دوری . ۷ - پاکی .
معنی کلمه برائت در فرهنگ عمید
۱. پاک بودن از عیب و تهمت. ۲. تنفر. ۳. تبرئه. ۴. (اسم ) توبه.
معنی کلمه برائت در فرهنگ فارسی
برائ ت . برائت وارهیدگی و سمت از گناه و عیب و جز آن .
معنی کلمه برائت در ویکی واژه
براءة پاک شدن از عیب و تهمت، تبرئه شدن. خلاص شدن از قرض و دین، رها شدن. اجازه. حواله. رهایی، خلاصی. بیزاری، دو پاکی.
جملاتی از کاربرد کلمه برائت
اصل برائت یا فرض برائت یا اصالة البرائة بر اساس ماده ۱۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر بیان میدارد: «"هر شخصی" که متهم به ارتکاب یک جرم کیفری میشود حق دارد که بیگناه فرض شود مگر اینکه تقصیرش، مطابق قانون در یک دادگاه علنی که در آن تمامی تضمینهای لازم برای دفاع پیشبینیشده باشد، ثابت شود.»
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اصل برائت را مورد شناسائی قرار داده است.
استبراء (به عربی: الاستبراء) برائت جستن و پاکی خواستن است.
در هر قدم رسیدی در گوش آن وفادار صورت بشارت خلد صیت برائت نار
«فَلَمَّا رَأی قَمِیصَهُ» ای رای الشاهد قمیصه، و قیل رای الزّوج. چون شوی زلیخا پیراهن یوسف دید از پس دریده و خیانت زن خویش بدانست و برائت یوسف، روی بزن خویش نهاد گفت: «إِنَّهُ مِنْ کَیْدِکُنَّ» آن سخن که با من گفتی: «ما جَزاءُ مَنْ أَرادَ بِأَهْلِکَ سُوءاً» از کید شما است که زناناید، «إِنَّ کَیْدَکُنَّ عَظِیمٌ» ساز بد شما و حیلت شما عظیم است، هم بصالح میرسد هم بطالح، هم به بیگناه هم بگناه کار و کید شیطان ضعیف است لانه وسوسة و غیب و کید هنّ مواجهة و عین. یکی از بزرگان دین گفته: انا اخاف من النساء اکثر ممّا اخاف من الشیطان لانّ اللَّه یقول «إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطانِ کانَ ضَعِیفاً» و قال فی النّساء انّ کید کنّ عظیم. و قال النّبی (ص): «ما ترکت بعدی فتنة اضرّ علی الرجال من النساء».
«چون کسی تردید ندارد که این یک حملهٔ سیاسی است که واقع شدهاست به این سبب بر وجههٔ ملی او افزوده میشود و بر تنفر خلق از سردار سپه و کارکنان او، به حدی که چون سردار سپه از مازندران برمی گردد برای برائت ذمهٔ خویش و جبران تنفری که از خلق نسبت به او حاصل شدهاست و با مقصود اساسی وی منافات دارد، در مریضخانه از مدرس عیادت میکند.» «[سردار سپه] با چند کلمه صحبت مدرس را راضی کرده بظاهر با خود رام میکند. مدرس هم که دانستهاست در مخالفت کردن با سردار سپه خطر جانی هست موقع را مغتنم شمرده روی خوش به او نشان میدهد. خصوصاً که سردار سپه هم به گفتهٔ عوام رگ خواب مدرس را به دست آورده به او وعده میدهد بعد از این در کارهای دولت با او مشورت خواهد کرد.»
در قصص آوردهاند که بر در بهشت ربضی است فردا رب العزه مؤمنانرا در آن ربض جمع آورد و پیش از آنکه در بهشت شوند ایشان را میزبانی کند، دعوتی بر کمال و تشریفی بسزا و نواختی تمام، آن گه منت نهد بر مصطفی که یا محمّد این دعوت ولیمه عقد نکاح تو است با مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم، یا محمد من مریم را از صحبت مردان نگاه داشتم و از وی فرزند بی مرد آوردم حرمت و غیرت ترا، و آسیه را در کنار فرعون بداشتم لکن مردی از فرعون بستدم و هرگز فرعون را فرا وی نگذاشتم او را پاک و بیعیب دست کس بوی نرسیده بتو رسانیدم، اینجا لطیفهای نیکو بشنو، مریم و آسیه که فردا در آخرت جفت مصطفی خواهند بود در دنیا ایشان را گرامی کرد و بپاکی بستود و از خلق نگاه داشت، عایشه صدیقه که در دنیا جفت وی بود پسندیده و صحبت وی یافته و مهر وی در دل داشته و فردا در بهشت نامزد وی شده، چه عجب اگر او را گرامی کند، آیات قرآن و وحی منزل در برائت وی فرستد و بپاکی خود جل جلاله گواهی دهد و بپسندد که: «الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ أُولئِکَ مُبَرَّؤُنَ مِمَّا یَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ»، رزق کریم بر ذوق ارباب معارف نه آن رزق نفس است که وقتی باشد و وقتی نه، آن رزق روح است و غذاء جان که هرگز بریده نگردد و پیوسته بادرار میرسد، لا مقطوعة و لا ممنوعة، پرورده نان و آب دیگرست و پرورده نور ناب دیگر، آن که مصطفی علیه السلام گفت: «اظل عند ربّی یطعمنی و یسقینی»
در سوره ی برائت آمده است که: «انفروا خفافا و ثقالا و جاهدوا باموالکم و انفسکم ». مولوی معنوی از این آیه چنین اقتباس کرده است:
ملا محسن فیض کاشانی که به فیض کاشانی معروف بود، از متخصصان و محققان در حوزههای فقه و اصول و فلسفه اخلاق و کلام و حدیث و تفسیر قرآن و مکاشفات بود. او از شاگردان شیخ بهایی و میرداماد و شاگرد و داماد بزرگ ملاصدرا بود. او بیش از یکصد و شانزده جلد کتاب به زبان عربی و فارسی نوشت. البته برخی از این آثار، مربوط به فلسفه، تصوف، فقه، اصول، کلام و … میباشد و فیض از آنچه در این زمینه خوانده و نوشته، اظهار پشیمانی و برائت نموده و آن را بر سبیل تمرین و صرفاً نقل مطلب معرفی نمودهاست.
زطالعست که من با برائت ساحت زکمترین کس دایم همی کشم بیداد
در ۱۵ ژوئیه ۱۸۵۲ نیز در یزد، حکاکی به نام علی اکبر را به جرم بابی بودن دستگیر کردند و چون از اعلام برائت از بابیگری سر باز زد او را به توپ بستند.
پس بر بالایی شد و آواز داد که همه اهل گوشک بشنودند و کس او را ندید که: «داروی مارگزیده نزدیک سیاح محبوس است». زود او را آنجا آوردند و پیش امیر بردند. نخست حال خود بازنمود، وانگاه پسر را علاج کرد و اثر صحبت پدید آمد و برائت ساحت و نزاهت جانب او از آن حوالت رای امیر را معلوم شد. صلتی گران فرمود و مثال داد تا به عوض او زرگر را بر دار کردند.
برائت عقلی، عبارت است از اینکه به حکم عقل؛ مکلّف در مقام عمل هیچ وظیفهای در قبال انجام تکلیف مشکوک، بعد از تحقیق و دست نیافتن به دلیل، ندارد و این برائت بر اساس قاعده عقلی قبح عقاب بلا بیان میباشد؛ زیرا به حکم عقل کیفر کردن کسی که بیان و دلیلی به وی در مورد تکلیفی نرسیده باشد، زشت و ناپسند است، پس مکلف مؤاخذه و عقاب نمیشود. ۵۹و
مروی است از ائمه هدی علیه السلام که «مستحق زکاه، مستضعفین شیعه محمد و آل او هستند، که چندان بصیرتی نداشته باشند اما کسانی که صاحبان دیده بینا در دوستی ما، و برائت از دشمنان ما به مرتبه والا رسیده اند آنها برادران دینی شما هستند، بلکه نزدیک ترند به شما از پدران و مادران، که مخالف شما باشند، پس ایشان را زکاه و صدقه ندهید، به درستی که شیعیان ما با ما مثل یک جسدند و لیکن عطا کنید به برادران صاحب بصیرت خود از وجوه بر، و هدایا و دامن ایشان را منزه گردانید از اینکه چرک اموال خود را بر ایشان بریزید».
آیه بسم الله الرحمن الرحیم (به عربی: بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيمِ) یا آیه تسمیه یا بِسمِلَه آیهٔ اول سورهٔ الفاتحه قرآن است که در اول هر سوره به استثنای سورهٔ برائت (توبه) نیز تکرار شدهاست. به عقیده ایرانشناس فرانسوی فیلیپ ژینیو این عبارت از عبارت فارسی میانه «به نام یزدان» وارد قرآن شدهاست.
فدایت شوم، شرحی که متن و پشت در برائت بهتان از مذمت قاضی و تداخل شرعیات وی نرم و درشت طرح افتاده بود زیارت شد. پیداست با آن مایه گواه و سوگند بد اندیشان خصمانه عنادی آورده اند و در میانه فسادی کرده.به شکرانه بی گناهی از آنچه رفت چشم پوشی و فراموشی اولی، معزی الیه را این روزها ملاقات و ملامت آمیز مقالات خواهم راند، تا دیگر بار به خیالی رنجیده نپوید و به محالی نسنجیده نگوید.
3 – بسم الله: یعنی گفتن بسم الله الرحمن الرحیم در آغاز هر سوره جز سوره برائت یا توبه یا هر جایی که نام خداوند در آغاز آیه آمدهاست و و
وَ لَقَدْ جاءَکُمْ یُوسُفُ یعنی یوسف بن یعقوب «من قبل» ای من قبل موسی «بالبیّنات» یعنی تعبیر الرؤیا. و قیل: شهادة الطفل علی برائته. و قیل: هو قوله: أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ. و فرعون موسی هو فرعون یوسف آمن بیوسف ثمّ ارتدّ و عاد الی کفره بعد موت یوسف و عاش حتی ادرکه موسی. و قیل: هو یوسف بن ابرهیم بن یوسف بن یعقوب اقام فیهم عشرین سنة، و القول الاوّل اصحّ و علیه اکثر المفسرین فَما زِلْتُمْ فِی شَکٍّ مِمَّا جاءَکُمْ بِهِ من عبادة اللَّه وحده لا شریک له، قاله ابن عباس. حَتَّی إِذا هَلَکَ ای مات قُلْتُمْ لَنْ یَبْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولًا ای اقمتم علی کفرکم و ظننتم ان اللَّه لا یجدد علیکم الحجة و لا یأتیکم احد یدعی الرسالة و ذلک عند انقطاع الرّسل بعد یوسف زمانا طویلا. کَذلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مشرک «مرتاب» شاک.
فلک برات برائت میان ما رانده است ز یوم ینفخ فیالصور تا فلا انساب
یکی دیگر از نفوذ قوانین اسلامی در قانون اروپا، اصل برائت است که توسط شاه لویی نهم، پادشاه فرانسه، پس از بازگشت او از فلسطین، در زمان جنگهای صلیبی، به اروپا معرفی شد. پیش از این، روال قانونی اروپا شامل قضاوت با مبارزه یا قضاوت با مصیبت بود. در مقابل، قانون اسلامی از آغاز آن بر اصل برائت قرار داشت که توسط شیعیان علیه حکومت خلیفه عمر در قرن هفتم آغاز و توسط امامان شیعه تأیید شد. دیگر آزادیها و حقوق در نظام حقوقی اسلام بر اساس قرآن از زمان پیامبر اسلام به رسمیت شناخته شده، اما در جهان غرب تا مدتها به رسمیت شناخته نشد، شامل «حق دانستن، انتخاب دین و عقیده، خواندن و نوشتن، حق قدرت و حتی حق انتخاب دولت.».