بذأت. [ ب َ ءَ ] ( ع مص ) بد و زشت گفتار گردیدن. بَذْء. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). بدزبان شدن. بیهوده گوی شدن. ( یادداشت مؤلف ). || حقیر شدن. بَذْء. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). || ( اِ مص ) زشت گفتاری. بدزبانی. ( یادداشت مؤلف ). - بذائت لسان ؛ بدزبانی. ذرب. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به بذء شود.
معنی کلمه بذات در دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] ریشه کلمه: ب (۲۶۴۹ بار)ذات (۳۰ بار) «ذات» که مذکر آن «ذو» می باشد، در اصل به معنای «صاحب» آمده است; هر چند در تعبیرات فلاسفه به معنای عین و حقیقت و گوهر اشیاء به کار می رود. اما به گفته «راغب» در «مفردات» این اصطلاحی است که در کلام عرب وجود ندارد. و به این ترتیب جمله «إِنَّهُ عَلِیْمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» در سوره «شوری» مفهومش این است که خداوند از افکار و عقائدی که حاکم بر دلهاست و گویی صاحب و مالک آن شده، با خبر است و این اشاره لطیفی است، به حاکمیت و استقرار افکار، بر قلوب و ارواح انسان ها (دقت کنید). و «ذاتِ الصُّدُور» در سوره «حدید» اشاره به نیات و اعتقاداتی است که قلوب انسان ها را در اختیار خود گرفته است، و بر آن حاکم است (دقت کنید). مؤنث ذو است به معنی صاحب نحو ، موصوف آن جمع است لذا مؤنث آمده یعنی: خدا به چیزهائی که در سینههاست و مصاحب سینه هاست داناست. اسن کلمه 30 بار در قرآن آمده است . چون سماءِ مؤنث است لذا وصف آن ذات آمده. تثنیه آن ذواتان و جمعش ذوات است نحو . هر که از مقام پروردگار خویش بترسد دو بهشت دارد... هر دو دارای شاخه هاست. اما جمع آن در کلام مجید بکار نرفته است. ناگفته نماند: ذات گاهی به معنی طرف، حال و نفس الشیی آمده نحو . یعنی از کهف آنها بطرف راست میل میکند و نحو . یعنی حالیکه در میان خویش دارید اصلاح کنید. در اقرب الموارد پس از شمردن موارد استعمال آن میگوید در اکثر این عبارات راجع آن است که ذات همان ذات به معنای صاحب باشد.
جملاتی از کاربرد کلمه بذات
در جام جمله اشیا سایر توئی چو خورشید سایر بذات خویشی ستار مینمائی
زهی حسن و زهی عقل و زهی شرم چین کردش بذات خود شناسا
بذات حق که مرا تا وجود خواهد بود سرم بپای بتان در سجود خواهد بود
در گذشته، نام این شهر اصطهبانات بودهاست که در آبان ۱۳۵۳ خورشیدی به نام کنونی آن، یعنی استهبان تغییر کردهاست. استهبان به نامهای دیگری مانند اصبهبذات؛ اصطبهان؛ استنبات، سَوُنات وصابونات خوانده شدهاست.
یقین ای شیخ جمله ذات بینم بذات او همه ذرات بینم
از من و از تو نام عاریتست اوست باقی بذات خود صدق
معنی اوّل بذات اوست ذکر معنی آخر ز لطف اوست فکر
به گفته محقق بزرگ فرانسوی علامه نیکلسون، آیات قرآنی مانند « الله نور السموات و الارض » از منابعی است که تأثیر ویژه در فلسفه و عرفان داشتهاست. بدون شک سهروردی در بحث نورشناسی که محوریترین بحث فلسفه اوست از آیات سوره نور تأثیر پذیرفتهاست:« و اشرقت الارض بنور ربها » هر چه زندهاست بذات خویش، مجرد است و هر نور مجردی زندهاست بذات خود؛ و حق اول نورالانوار است زیرا که خود اعطاکننده حیات و بخشنده نور است. ظاهر است به ذات خود و نمودارکننده و آفریننده جهان وجود است که فرمود: « الله نور السموات و الارض » نوریت همه انوار ساریه فیض نور اوست.
آنگه [نویسندهٔ کتاب بعض فضائح] گفتهاست: «و [رافضیان] مغازیها میخوانند که علی را به فرمان خدای تعالی در منجنیق نهاده و بذات السلاسل انداختند تا به تنهایی آن قلعه را که پنجهزار مرد درو بود، تیغزن، بستد، و علی درِ خیبر به یک دست بر کَنْد، دری که به صد مرد از جای خود بجنبانیدندی، و به دستی میداشت تا لشکر بدان گذر میکرد و بوبکر و عمر و عثمان و دیگر صحابه از حسد بر علی بر آن در آمد و شد میکردند تا علی خسته گردد و عجزش ظاهر گردد»
چو نتوانی بذات او رسیدن ترا بایدجمال ما بدیدن
بذات لم یزل لایزال عالم غیب که هست عقل ا زادرک کنه او حیران
چون پاس ملک و ملت هم، بذات خویش میداری بر این برهان یقینم شد، که پیغمبر شبان زیبد
که شد از ذات و وصف و فعل فانی بذات و وصف و فعل لامکانی
أقرّ اللّه بذاته لذاته بأنّه لا إله إلّا هو له الخلق والأمر وکلّ له خاضعون. أقرّ اللّه بنفسه لنفسه بأنّه لا إله إلّا هو له العزّة والبقاء وله العظمة والسّناء وله القدرة والکبریاء یحیی ویمیت ثمّ یمیت ویحیی وإنّه لهو السّلطان فی جبروت العماء وإنّه لهو آلفرد المهیمن القیّوم.