بدیع

معنی کلمه بدیع در لغت نامه دهخدا

بدیع. [ ب َ ] ( ع ص ) نو بیرون آورنده. ( ناظم الاطباء ). نو بیرون آورنده نه بر مثالی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). نوکننده. ( مهذب الاسماء ). چیز نو بیرون آرنده. ( یادداشت مؤلف ). || نو بیرون آورده. ( منتهی الارب ) ( ترجمان القرآن جرجانی ترتیب عادل بن علی ). بمعنی اسم فاعل و مفعول هر دوست. ( از منتهی الارب ). نوپیدا شده. ( غیاث اللغات ). نوآیین. نو پدید کرده. نوباوه. نو. ( یادداشت مؤلف ). نوآیین. تازه. نو. ( فرهنگ فارسی معین ). نو بیرون آمده. حیرت انگیز و هر چیز اختراع شده. ( از ناظم الاطباء ). زیبا. جمیل. با طراوت.دل انگیز : و مردمان این ناحیت [ چین ] مردمانی خوب صنعتند و کارهای بدیع کنند و بر دو عنان اندر نشسته به تبت آیند به بازرگانی. ( حدود العالم ).
نامه نویسد بدیع و نظم کند خوب
تیغ زند نیک و پهنه بازد چوگان.فرخی.من در آن فتح یکی مدح بر او خوانده بدیع
مدح او خوانده و زو یافته بسیاری زر.فرخی.باغی چو خوی خویش پسندیده و بدیع
کاخی چو رای خویش مهیا و استوار.فرخی.روح رؤسا ابوربیعبن ربیع
او سخت بدیع و کار او سخت بدیع.منوچهری.وین هدهد بدیع در این اول ربیع
برجاس وار تاجی بر سر نهاده وی.منوچهری.کدامین جان نه این جان طبیعی.
نکو بنگر که جسم بس بدیعی.ناصرخسرو.دیبا همی بدیع برون آری
اندر ضمیر تُست مگر ششتر.ناصرخسرو.درخت بدیعی ولیکن مر این را
درخت ترنج و مر آن را چناری.ناصرخسرو.ز هر چهار نوآیین تر و بدیعتر است
نگار من که زمانه چو او ندید نگار.مسعودسعد سلمان.عجب مدار ز من نظم و نثر خوب و بدیع
نه لؤلؤ از صدف است و نه آبگین ز گیاست.مسعودسعد سلمان.بوقلمون شد بهار از قلم صبح و شام
راند مثالی بدیع ساخت طلسمی عجاب.خاقانی.طرز غریب من است نقش خرد را طراز
شعر بدیع من است شرع سخن را شعار.خاقانی.هزار فصل بدیع است و صد چو فضل ربیع
هزار مرغ چو من بوتمام او زیبد.خاقانی.چون روضه ربیع پر نقش بدیع کردند. ( ترجمه تاریخ یمینی چ سنگی ص 421 ). نظم او چون وشی صنعاء و چهره عذرابدیع و رایق بود. ( ترجمه تاریخ یمینی چ سنگی ص 279 ).

معنی کلمه بدیع در فرهنگ معین

(بَ ) [ ع . ] (اِ . ص . ) ۱ - نو، تازه . ۲ - دانشی که به بیان زیبایی های صنایع شعری می پردازد. ۳ - عجیب ، نادر.

معنی کلمه بدیع در فرهنگ عمید

۱. تازه، نو.
۲. شگفت.
۳. موجد و مبتدع، نوبیرون آورنده.
۴. (اسم ) (ادبی ) علمی که در آرایش سخن، زینت کلام، صنایعی که نظم و نثر را زینت می دهد بحث می کند.

معنی کلمه بدیع در فرهنگ فارسی

بلخی ابو ممد بن محمود از شاعران معاصر طاهر بن فضل ابن چغانی ( ف. ۳۸۱ ه. ق . ) و معاصر منجیک و دقیقی بوده و در نیمه دوم قرن چهارم می زیسته است . توضیح بعضی نام او را بدایعی نوشته اند پند نامه انو شروان را به دو نسبت داده اند ولی ظاهرا بدیع جز بدایعی است .
تازه، نو، شگفت، موجد و مبتدع
( صفت ) ۱ - نو آیین تازه نو . ۲ - نو آفرین نو آفریننده . ۳ - دانشی که در آن از صنعتهای کلام و زیبایی های الفاظ نظم و نثر بحث شود .
یکی از نامهای باری تعالی نو آفریننده آسمانها و زمینها .

معنی کلمه بدیع در فرهنگ اسم ها

اسم: بدیع (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: badie) (فارسی: بدیع) (انگلیسی: badie)
معنی: جدید، تازه، زیبا، جالب، آفریننده، از نام های خداوند، نوآیین، شگفت انگیز، نادر، ( در ادبیات ) از دانش های ادبی که در آن از آرایش ها و زیبایی های شعر و نثر بحث می شود، مبدع، ( اعلام ) ) امیرمهدی بدیع [، شمسی] تاریخ نگار و پژوهنده ی ایرانی، در همدان زاده شد، در همدان و سوئیس و فرانسه تحصیل کرد و تا پایان عمر در سوئیس ماند و به تحقیقات تاریخی روی آورد و هدفش آن بود که جایگاه ایران را در تاریخ آنچنان که هست نه آنچنان که خاورشناسان می گویند به دنیا بشناساند، مهمترین اثر او کتاب جلدی یونانیان و بربرهاست که جلدهایی از آن به فارسی ترجمه شده است، از آثار دیگر اوست: اندیشه ی روش علوم، و تصحیح دیوان امیرشاهی سبزواری، ) بدیع اصطرلابی [قرن قمری] ابوالقاسم هبة الله بن حسین، دانشمند، ستاره شناس و شاعر ایرانی عربی نویس، در ساختن اصطرلاب و وسایل مربوط به ستاره شناسی معروف است، زیج محمودی از آثار اوست

معنی کلمه بدیع در دانشنامه آزاد فارسی

بدیع (ادبیات). بَدیع (ادبیات)
در لغت به معنی نوآیین و جدید، زیبا و شگفت انگیز، و در اصطلاح ادبی علمی است که از آرایش های کلام و زیبایی های الفاظ نظم و نثر بحث می کند. بدیع را پس از معانی و بیان سومین فن از فنون بلاغت می دانند. نخستین کتاب بلاغت عربی که با عنوان بدیع نوشته شد کتاب البدیع عبدالله بن معتز خلیفۀ یک روزۀ عباسی است که در ۲۷۴ق تألیف شده است. البته بدیع در این دوره به معنای اصطلاحی امروز به کار نمی رفته و به هر نوع نوآوری در شعر که به ویژه در شعر دورۀ عباسی فزونی می یافت اطلاق می شد. چنان که در کتاب البدیع مباحثی مانند تشبیه و استعاره نیز دیده می شود که امروزه در مبحث علم بیان بررسی می شود. در قرون بعد عبدالقاهر جرجانی و سکاکی به تقسیم بندی علوم بلاغت پرداختند. اولین کسی که نام بدیع را در معنایی تقریباً مترادف با اصطلاح امروزی آن به کار برد سکاکی در کتاب مفتاح العلوم بود. آرایه های بدیعی به دو دستۀ بدیع لفظی مانند تجنیس، موازنه، ترصیع، ردالصدر علی العَجُز، و بدیع معنوی همچون ایهام، تلمیح و حسن تعلیل تقسیم می شوند. از مهم ترین کتاب های بدیعی فارسی می توان به ترجمان البلاغه رادویانی، المعجم فی معاییر اشعارالعجم از شمس قیس رازی، حدایق السحر رشید وطواط و در دوره های متأخر به فنون بلاغت و صناعات ادبی از جلال الدین همایی اشاره کرد.
بدیع (کلام). بَدیع (کلام)
(در لغت به معنی تازه، نو و نوآفریننده) اصطلاحی در علم کلام. در قرآن، خداوند «بدیع السموات و الارض» (بقره، ۱۱۷) خوانده شده که به نظر مفسران و متکلمان دارای دومعناست: ۱. بی مثل و بی مانند از ازل تا به ابد؛ ۲. مُبْدِع یعنی نخستین آفرینندۀ موجودات، بدون وجود نمونۀ پیشین. نیز← ابداء؛ ابداع

معنی کلمه بدیع در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بدیع یکی از نام های خدا است.
این نام دوبار در قرآن مجید به صورت «بدیع السموات و الارض » آمده است و در روایاتی نیز که فهرست نود ونه نام خدا را دارد، ذکر شده است.
معنای واژه بدیع
واژه بدیع از ریشه «ب د ع » گرفته شده و درباره خدا به معنای مبدع (یا مبتدع ) به کار می رود. یکی از دو مفهوم اصلی این ریشه، آفریدن چیزی بدون نمونه پیشین است.
کاربرد واژه بدیع در مورد خدا
از نظر لغت شناسان، کاربرد این واژه درباره خدا اشاره به آن دارد که او عالم را بدون نمونه پیشین ساخته است ؛ و برخی فقط به آغاز شدن آفرینش به خواست و اراده خدا توجه کرده اند که در این صورت بدیع با «مبدی » و «بادی» مترادف است.
نظرات مختلف در مورد مترادفات بدیع
...
[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است
ذات بی مانند، آفریدگار مخلوقات بدون نمونه پیشین از اسما و صفات الهی.
بدیع بر وزن فعیل، صفت مشبهه از ریشه (ب - د - ع) است که در لغت به دو صورت لازم و متعدی بکار رفته است. در صورت اول بدیع به معنای موجود بی مانند و بی نظیر است؛ ولی در صورت دوم می تواند مفید یکی از دو معنای زیر باشد:
بدیع از اسمای حسنای الهی است که در قرآن دو بار به صورت «بَدیعُ السَّموتِ وَالاَرض» بکار رفته است؛ (سوره بقره/2،117؛ سوره انعام/6 ،101)؛ همچنین در روایات نبوی و نهج البلاغه و ادعیه به این اسم اشاره شده است.
بدیع به عنوان اسمی از اسمای حسنای الهی دو معنا می تواند داشته باشد:
در دو آیه ای که بدیع در آنها بکار رفته، بدیع بودن خداوند دلیل نفی فرزند از او قرار داده شده است: «...وخَرَقوا لَهُ بَنینَ وبَنت بِغَیرِ عِلم سُبحنَهُ وتَعلی عَمّا یَصِفون × بَدیعُ السَّموتِ والاَرضِ...»، (سوره انعام/6 ،101) «وقالوا اتَّخَذَاللّهُ ولَدًا سُبحنَهُ... بَدیعُ السَّموتِ والاَرضِ...». (سوره بقره/ 2، 116 - 117)
با تکیه بر بدیع بودن خداوند به دو صورت می توان فرزند داشتن او را نفی کرد:
برخی در مجموع گفته اند: اگر مراد از فرزند داشتن خداوند آن است که او از طریق طبیعی و معهود دارای فرزند شده است چنین امری درباره خدا صحیح نیست زیرا این معنا درباره کسی تصور می شود که قادر نباشد از طریق خلق و ایجاد به صورت دفعی آن را بدست آورد؛ نه خدا که قادر است با اراده آنچه را که می خواهد بیافریند و اگر مراد آن است که خداوند بدون نیاز به همسر، نطفه و... فرزند را ابداع کرده است. این هم درست نیست، چون اگر بنا باشد آنچه خداوند ابداع کرده فرزند او باشد باید همه مخلوقات آسمان و زمین فرزند او باشند، چون او «بَدیعُ السَّموت والأرض» است و ترجیحی هم در کار نیست.
[ویکی الکتاب] معنی بَدِیعُ: آنکه بدون الگو ونمونه چیزی را خلق می کند-پدید آورنده
ریشه کلمه:
بدع (۴ بار)
«بدیع» به معنای به وجود آورنده چیزی بدون سابقه است، یعنی خداوند آسمان و زمین را بدون هیچ مادّه و یا طرح و نقشه قبلی ایجاد کرده است.
[ویکی فقه] بدیع (ابهام زدایی). • البدیع یکی از نام های خدا است. • علم بدیع، علمی است که از صور معنوی و لفظی و زیبایی کلام بحث می کند.
...
[ویکی فقه] بدیع (ادبی). کلمه ی بدیع در لغت به معنی چیز تازه و نوظهور و نوآیین است.
علم بدیع هم در اصطلاح امروز، علمی است که از آرایش های سخن فصیح بحث می کند.
← سکاکی
...
[ویکی فقه] بدیع (قرآن). بدیع از اسما و صفات خداوند است.
این واژه از بدع به معنای نوآوری است. منظور از بدیع، ایجاد اشیا از سوی خداوند، بدون وسیله، ماده، زمان و مکان است. این نوع آفرینش، ویژه ذات حق است.
بدیع در قرآن
این اسم در آیه ۱۱۷ بقره، و ۱۰۱ انعام، آمده است.(بدیع السماوات)، کلمه (بدیع) صفت مشبهه از مصدر بداعت است، و بداعت هر چیز، به معنای بی مانندی آنست، البته مانندی که ذهن بدان آشنا باشد.(فیکون) این جمله نتیجه گفتار (کن) است و اگر صدای پیش گرفته و نون آن ساکن نشده، جهتش این است که در مورد جزاء شرط قرار نگرفته است.در کتاب کافی و کتاب بصائر، از سدیر صیرفی روایت کرده اند که گفت: من از حمران بن اعین شنیدم: که از امام باقر علیه السلام از آیه: (بدیع السماوات و الارض) می پرسید و آن جناب در پاسخش فرمود: خدای عزّوجلّ همه اشیاء را به علم خود و بدون الگوی قبلی آفرید، آسمان ها و زمین را خلق کرد، بدون اینکه از آسمان و زمینی قبل از آن الگو گرفته باشد، مگر نشنیدی که می فرماید:(و کان عرشه علی الماء)؟. تجربه ثابت کرده، هر دو موجودی که فرض شود، هر چند در کلیات و حتی در خصوصیات متحد باشند، به طوری که در حس آدمی جدایی نداشته باشند، در عین حال یک جهت افتراق بین آن دو خواهد بود، وگرنه دو تا نمی شدند و اگر چشم عادی آن جهت افتراق را حس نکند، چشم مسلح به دوربین های قوی آن را می بیند.برهان فلسفی نیز این معنا را ایجاب می کند، زیرا وقتی دو چیز را فرض کردیم که دو تا هستند، اگر به هیچ وجه امتیازی خارج از ذاتشان نداشته باشند، لازمه اش این می شود که آن سبب کثرت و دوئیت، داخل در ذاتشان باشد نه خارج از آن، و در چنین صورت ذات صرفه و غیر مخلوطه فرض شده است، و ذات صرف نه دو تایی دارد و نه تکرار می پذیرد، در نتیجه چیزی را که ما دو تا و یا چند تا فرض کرده ایم، یکی می شود و این خلاف فرض ما است.پس نتیجه می گیریم که هر موجودی از نظر ذات مغایر با موجودی دیگر است و چون چنین است پس هر موجودی بدیع الوجود است، یعنی بدون اینکه قبل از خودش نظیری داشته باشد، و یا مانندی از آن معهود در نظر صانعش باشد وجود یافته، در نتیجه خدای سبحان مبتدع و بدیع السماوات و الارض است.

معنی کلمه بدیع در ویکی واژه

نو، تازه.
دانشی که به بیان زیبایی‌های صنایع شعری می‌پردازد.
عجیب، نادر.

جملاتی از کاربرد کلمه بدیع

بدیع نیست به شب دیدن ستاره در آب بروز بین که سپهری است پر ستاره بر آب
این کتاب برای نخستین بار به صورت جامع و علمی به معرفی و بررسی دیدگاههای آموزشی و پرورشی اندیشمندان مسلمان پرداخته است و این در حالی است که در ایران همهٔ کتاب‌ها تاریخ اندیشه‌های تربیتی را به دانشمندان غربی محصور کرده‌اند و این کتاب از این نظر، اثری بدیع به حساب می‌آید.
بدیع همچنین یک پزشک است و دکترای پزشکی‌اش را در سوئیس گرفته‌است. وی در حال حاضر در شهر ژنو کشور سوئیس ساکن است.
حدود دویست صفحهٔ گرامافون از صدای ساز ویلن ابوالحسن صبا به یادگار مانده‌است. این صفحه‌ها شامل تک‌نوازی‌ها، همنوازی‌ها، ساخت و اجرای چند ترانهٔ طنز و چند مورد خوانندگی می‌شود. صبا در این آثار نمونه‌هایی از تکنوازی منطبق با ردیف موسیقی ایرانی، اجرای برخی از نغمه‌های موسیقی محلی، تکنوازی و همنوازی همراه با «ارکستر مدرسهٔ عالی موسیقی»، اجرای ترانه‌های عامیانهٔ تهران از آثار اسماعیل مهرتاش، جواب آواز نخستین اثر ضبط شده از آواز بیات تهران با صدای جواد بدیع‌زاده، اجرای برخی از تصنیف‌های طنز و جدی و همچنین همنوازی همراه با «ارکستر انجمن موسیقی ملی» در اجرای برخی تصنیف‌ها و پیش‌پرده‌های تئاتر را ارائه داده‌است. این آثار طی هفت دوره ضبط و منتشر شده‌اند.
چنان‌که در کاشی کاری موجود در بنا اشاره شده‌است [۱] این بنا در سال ۱۳۵۵ شمسی به امر مرحوم حاج سلطانحسین تابنده رضاعلیشاه، قطب وقت سلسله نعمت‌اللهی سلطانعلیشاهی گنابادی (دراویش گنابادی) مرمت گردید. مرمت و تجدید بنای مزار، به هزینهٔ آقایان حاج عبدالله مظلوم، غلامحسین بدیعی، جلال‌الدین داودی و به سعی حاج حسن کارگر در ماه محرم ۱۳۹۷ قمری برابر دی ماه ۱۳۵۵ شمسی انجام پذیرفته‌است.
دیبا همی بدیع برون آری اندر ضمیر توست مگر ششتر
ساعت‌های آبی و شمعی، وسایل سرگرمی، وسایل شستن و وضو گرفتن، فواره‌ها و مشاین‌های کشیدن آب را بدیع الزمان جزری (قرن ۱۲ میلادی) در کتاب المعرفة الحیل الهندسیة الجامع بین العلم والعمل با کوچک‌ترین جزئیات و بارسم فنی آن‌ها را توضیح می‌دهد.
دیده ترسا به هیچ دیر و کلیسا چون تو ندیده بتی بدیع شمایل
قالب نصرت است و نیست بدیع که بر او ذات خواجه منصور است
مراست لفظ ملیح و مراست شعر بدیع مراست کلک فصیح و مراست طبع جری
بدیع نیست گرت خلق تهنیت گویند که دولت تو رسیده است خلق را فریاد
قاسم بن علی ضَمَدی که کوتاه‌تر ابن هُتَیْمِل نامیده می‌شود (۱۲۰۱م-؟) شاعر یمنی در سدهٔ هفتم هجری بود. بهترین شعرهای او را مدائحش برشمرده‌اند و همچنین رثای او برای خانواده‌اش، چرا که همسرش فاطمه و خواهرش و برادرش هر سه در یک هفته درگذشته‌اند و کمی بعد پسرش سلطان نیز درگذشت. از ابن هتیمل همچنین بدیعیه (شعر در مدح پیامبر اسلام) نیز برجای مانده است.
* با بدیعی - مرغ سخندان - ۸ شهریور ۶۵
آرش بیات از همان ابتدا علاقه شدید به ساختن موسیقی داشت و از همان روزهای ابتدایی شروع به ساختن ملودی‌های نسبتاً ابتدایی کرد. وی موفق شد پس از ۲۰ سال تجربه در ساختن و ممارست در کشف و شهود موسیقی اولین آلبوم رسمی خود را با حجت اشرف زاده به نام ماه و ماهی منتشر کند. آرش بیات در این آلبوم با امیربیات (برادر) وعلی رضا بدیع (شاعر) همکاری کرده و این آلبوم در موسیقی ایران بسیار پرفروش و موفق بود. آلبوم ماه و ماهی در جشنوارهٔ فجر سال ۱۳۹۴ برندهٔ بهترین آلبوم موسیقی در سبک تلفیقی شد و همچنان شنوندکان زیادی دارد.
نگارهای بهاری چو شعرهای بدیع یکی است پر ز موشح دگر پر از تشجیر
مبدأ تقویم بدیع بیانی ۲۹ اسفند سال ۱۲۲۸ ایرانی برابر چهارشنبه پنچم جمادی‌الاول سال ۱۲۶۶ هجری یا ۱۲۷۶ بعثت معادل ۲۰ مارس ۱۸۵۰ میلادی است.
من آن بدیع صفت را به ترک چون گویم که دل ببرد به چوگان زلف چون گویم
مثلی گوش کن بدیع و غریب: مثل خورشید دان تو نور حبیب
ز سیم پاک تو داری بدیع میدانی زغالیه است دو چوگان تو را در آن میدان
میر محمد رضاتوفیقی از فلاسفه قرن 11 بهبهان، آمیر محمد لطیف رضاتوفیقی، میر مومن رضاتوفیقی سید محمد بدیع درب امامی، سید مصطفی درب امامی رضاتوفیقی، میر علی بهبهانی، سیدعبدالحمید درب امامی رضاتوفیقی، سید محمد درب امامی رضاتوفیقی، سید عبدالنبی رضاتوفیقی، میرحسین رضاتوفیقی، میر احمد تقوی، سید محمود رایگان، میر علی صفدر میر یحیی یزدانی، میر محمود توفیقیان، سید محمد هاشم تقوی، میر اسماعیل پرهیز، سیدضیا پرهیز، میر محمد صالح، میر حیدر رضوی.