بدکار

معنی کلمه بدکار در لغت نامه دهخدا

بدکار. [ ب َ ] ( ص مرکب ) آنکه مرتکب کارهای بد شود. بدکردار. بدفعل. بدعمل. بدفعال. ( فرهنگ فارسی معین ). گنهکار. ( آنندراج ). طالح. مسی ٔ. ( یادداشت مؤلف ) :
نگون بخت را زنده بر دار کرد
دل مرد بدکار بیدار کرد.فردوسی.یکی مرد خونریز و بدکار و دزد
بخواهی ز من چشم داری بمزد.فردوسی.همان تور بدکار برگشته بخت...
...شنیدم که ساز شبیخون گرفت.فردوسی.بداندیش و بدکار و بدگوهرند
بدین پادشاهی نه اندر خورند.فردوسی.همیشه تا نبود خوب کار چون بدکار
چنان کجا نبود نیکخواه چون بدخواه.فرخی.اگر بدکار به بوده ست بگذار
که آخرهم به بد گردد گرفتار.ناصرخسرو.از پیش این رئیس نکوکار پاکزاد
افکنده سر چو خائن بدکار می روم.خاقانی.آن کیست کز روی کرم با من وفاداری کند
برجای بدکاری چو من یکدم نکوکاری کند.حافظ.|| زناکار. فاسق و فاجر. ( از ناظم الاطباء ).فاجر. ( آنندراج ). زانی. ( یادداشت مؤلف ). زناکار. لواطکننده. ( فرهنگ فارسی معین ) : یا خواهر هرون ( خطاب به مریم ) هرگز مادر تو بدکار نبود و پدر تو هم بد نبود. ( قصص الانبیاء ). زن بدکار را زهر هلاک نکرد. ( کلیله و دمنه ). || شریر. ( ناظم الاطباء ). شریر. موذی. ( فرهنگ فارسی معین ). || بی انصاف. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه بدکار در فرهنگ عمید

بدعمل، بدکردار، شریر، گنهکار، کسی که مرتکب کارهای زشت و ناپسند می شود.

معنی کلمه بدکار در فرهنگ فارسی

بدکردار، شریر، گنهکار، بدعمل، بدکاره
( صفت ) ۱ - آنکه مرتکب کارهای بد شود بد کردار بد عمل بد فعل بدفعال. ۲ - شریر موذی . ۳ - فاسق فاجر زنا کار لواط کننده .

معنی کلمه بدکار در ویکی واژه

perverso
malvivente

جملاتی از کاربرد کلمه بدکار

از فیلم‌هایی که وی در آن نقش داشته است، می‌توان به قهرمانان در جهنم، بیمار خیالی، حوری آسمانی، بالی، آنا، آن لذت خاص، شیطان عاشق، چشم گربه، زنی تنها، غیرت روستایی، شب غیرعادی، هفت مرد و یک بدکاره و پشت درهای بسته اشاره کرد.
در برخی روایات اهل بیت به اصحاب رس و عملکرد آنان اشاره شده‌است؛ در روایتی جعفر صادق، زنان بدکار اصحاب رس را، دوزخی خوانده، و عمل بد آنان را در حد زنا توصیف کرده‌است. بخشی از خطبه ۱۸۲ نهج البلاغه نیز دربارهٔ آنان است که در آن از اصحاب مداین رس به‌عنوان قومی سخن به میان آمده که پیامبر خویش را کشتند.
معاد واژهٔ عربی برگرفته از «عود» است و به‌معنای «بازگشتن»، «رستاخیز» یا «دوباره‌برخاستن» (پس از مرگ) در روز قیامت است که اعمال آنها در پیشگاه الهی سنجیده می‌گردد و به کیفر یا پاداش درستکاری یا بدکاری خود می‌رسند. باور به معاد یکی از اصول دین اسلام است. برخی معاد را تنها جسمانی یا تنها روحانی می‌دانند. معاد یکی از اصول دین اسلام و یکی از مهم‌ترین آن‌هاست. آیه ۱۵۶ سورهٔ بقره به این موضوع اشاره دارد که همگی به سوی پروردگار در حرکت هستند.
بر جای بدکاری چو من یکدم نکوکاری کند
طباطبایی تصریح می‌کند که عدل خدا ایجاب می‌کند که افراد نیکوکار و شرور از هم جدا شوند؛ نیکوکاران زندگی خوبی داشته باشند و بدکاران زندگی بدی داشته باشند. عقاید و اعمال همه مردم را به حق داوری خواهد کرد و حق هر کس را خواهد داد. آنگاه حقیقت هر چیز آنچنان که هست برای مرد آشکار می‌شود. با ایمان و عمل نیک خود می‌تواند به دوستی با خدا برسد. صورت اعمال انسان به روح او می‌پیوندد و با او همراه است که سرمایه زندگی آینده اوست. آیه 96: 8 اشاره به بازگشت به خدا دارد.
به گیتی بسی زشت و بدکاره بود گرفتار نفس ستمکاره بود
در نخستین نوشته‌های تنخ یهودی، از زندگی پس از مرگ، کیفر و پاداش و بهشت و جهنم سخنی به میان نمی‌آید. اعتقاد بر این بود که مردگان به سرزمین مردگان که شئول نامیده می‌شد، می‌روند. مرگ زودرس، کیفر خدایی دانسته می‌شد که بدکاران و کافران به آن دچار می‌شوند، زندگی طولانی بالاترین خوش‌بختی بود و زندگی پس از مرگ نامشخص تلقی می‌شد. ظاهراً به این دلیل که مردم همسایه اسرائیل، به زندگی پس از مرگ به شیوه زندگی در قبر باور داشتند، اسرائیلیان از آن‌ها دوری می‌جستند. بنی‌اسرائیل، از دفن کردن اشیاء در گورها پرهیز می‌کردند؛ زیرا انسان را از خاک می‌دانستند که به خاک بازمی‌گردد.
به دل گفت رستم که بدکار شد که ما را به فرزند پیکار شد
در حالی که از بدکاران و گیرندگانِ دوستانِ پنهان پس از آنکه شوهردار گشتند، نباشند.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ای ایشان که بگرویدند، لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ حلال مدارید و حرمت مشکنید نشانهای دین حق را، وَ لَا الشَّهْرَ الْحَرامَ و نه ماه حرام، وَ لَا الْهَدْیَ و نه قربانی وَ لَا الْقَلائِدَ و نه قلاده‌ها، وَ لَا آمِّینَ الْبَیْتَ الْحَرامَ و نه قاصدان بیت الحرام را، یَبْتَغُونَ که میجویند، فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ فضل خدای ایشان درین جهان، وَ رِضْواناً و خوشنودی وی در آن جهان، وَ إِذا حَلَلْتُمْ و چون از حرام بیرون آیید، فَاصْطادُوا صید کنید. وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ و شما را بر آن مداراد و بآن میاراد، شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوکُمْ دشمنی قوی که شما را برگردانیدند، عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ از زیارت مسجد حرام، أَنْ تَعْتَدُوا که اندازه در گذارید، وَ تَعاوَنُوا و هم پشت و هم دست و یکدیگر را یار باشید، عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوی‌ بر نیکی و پرهیزگاری، وَ لا تَعاوَنُوا و یکدیگر را یار مباشید، عَلَی الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ بر بدکاری و افزونی جویی، وَ اتَّقُوا اللَّهَ و پرهیزید خدای، إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقابِ (۲)، که اللَّه سخت عقوبت است.
گفت بدکارهٔ رسواشدهٔ بدنامی که فلان در برِ خاصان و عوامان رسواست
رو که خدا بر تو مددکار باد حافظت از این زنِ بدکارباد
امروز برایتان پاکیزه‌ها و خوراکیِ کسانی که به آنان کتاب داده شد [یهودیان و مسیحیان و زرتشتیان] حلال گشت. برایتان حلال است و نیز خوراکی شما برای آنان حلال است و نیز زنان مُحصَن (کناره‌جو) از زنان مؤمن و زنان کناره‌جو از کسانی که پیش از شما به آنان کتاب داده شد. زمانی که اجرت‌های آن زنان را پرداختید کناره‌جویانید نه بدکاران و نه گیرندهٔ دوستان پنهان (نکاح مُخادنه)…
نه بجست از بلای بدکاری مصطفی با عتیق در غاری
بر نکو سیرتان و بدکاران دست او ابر موهبت باران
بدکار ز بیگانه و محرم خجل است هرکس که بدی نمی‌کند، کم خجل است
قوله تعالی: «یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ» آن روز که در صور دمند، «وَ نَحْشُرُ الْمُجْرِمِینَ یَوْمَئِذٍ» و با هم آریم آن روز بدکاران را، «زُرْقاً» (۱۰۲) سبز چشمان.
وقتی مسیح می‌آید تا جهان کامل و نیک را آغاز کند، افراد پرهیزکار دوباره به دنیا برمی‌گردند تا فرصت تجربهٔ یک جهان پاک را داشته باشند؛ اما افراد بدکار باز نخواهند گشت.
در این هنگام، سپاهیان ابن زیاد به حسین بسیار نزدیک شده بودند. اما کسی جرئت نمی‌کرد علیه وی کاری کند. تا اینکه مالک بن نُسَیْر کِندی ضربتی به سر حسین زد و کلاه‌خودش از خون سرش پر شد. بخش حزن‌انگیز دیگر این لحظات، کشته شدن طفلی است که حسین وی را بر زانوانش قرار داده بود. بر طبق یعقوبی، این طفل، نوزاد بود. تیری گردن طفل را درید و حسین خون طفل را در کف دستانش جمع نمود و به آسمان ریخت و خشم خدا را برای بدکاران خواستار شد.
گفت با وی منافقی بدکار تا چه آورده‌ای سبک پیش آر