بخرد. [ ب ِ خ ِرَ ] ( ص مرکب ) بِخْرَد. باخرد. خردمند : نصرت به دین کن ای بخرد مر خدای را گر بایدت که بهره بیابی ز نصرتش.ناصرخسرو.چو مردم بخرد آبروی را همه سال به کُرْه بنده اینیم و چاکر آنیم.مسعودسعد ( دیوان چ رشید یاسمی ).و رجوع به بِخْرَد شود. بخرد. [ ب ِ رَ ] ( اِ ) هوش. عقل. شعور. ( ناظم الاطباء ). بدین معنی در فرهنگهای دیگر دیده نشد. بخرد. [ ب ِ رَ ] ( ص مرکب ) خردمند. صاحب عقل. گویا در اصل باخرد بوده مخفف گشته حرکت باء هم مبدل گشت. با فتح باء هم صحیح است. ( فرهنگ نظام ). هوشیار. ( غیاث اللغات ). هوشمند. صاحب ادراک. خبردار. ( ناظم الاطباء ). عاقل. خردمند. فرزانه. ذولب. ذونهیه. لبیب. باخرد. صاحب شعور. ضدبی خرد. ( انجمن آرای ناصری ). رد. اریب. ارب. دانا. صاحب عقل و هوش و شعور و خرد، و اصل باخرد بوده ضد بی خرد، خردمند. ( انجمن آرای ناصری ). هوشمند. صاحب عقل.صاحب شعور و ادراک. خبردار. ( هفت قلزم ) : مردمان بخرد اندر هر زمان راه دانش را بهر گونه زبان...رودکی.بفرمودشان گفت بخرد بوید به ایوان او با هم اندر شوید.دقیقی.مرا نیز با مرز تو کار نیست که نزدیک بخرد سخن خوار نیست.فردوسی.که ایدون شنیدستم از موبدان ز اخترشناسان و از بخردان.فردوسی.یکی انجمن ساخت با بخردان هشیوار و کارآزموده ردان.فردوسی.چو رازت به شهر آشکارا شود دل بخردت بی مدارا شود.فردوسی.ز ترکان ترا بخرد انگاشتیم جز آنگونه هستی که پنداشتیم.فردوسی.این سیرت و این عادت واین خو که تو داری کس رانبود تا نبود بخرد و هشیار.فرخی.با بخردان نشین چو بخواهی همی نشست با نیکوان غنو چو بخواهی که بغنوی.فرخی.به حیله ساختن استاد بخردان زمین به حرب کردن شاگرد پادشاه زمان.فرخی.رمضان پیری بس چابک و بس باخرد است کار بخرد همه زیبا بود و اندرخور.فرخی.لیکن عادت دارد از هر چیزها گفتن که خلاف خرد باشد و به تکلف گوید و من دانم که او بخرد است. ( از تاریخ سیستان ). خوارزمشاه بس بخرد و محتشم و خویشتن دار است. ( تاریخ بیهقی ). و این ابوالقاسم مردی پیر و بخرد و امین و سخنگوی بود. ( تاریخ بیهقی ). ایشان را می باید آزمود تا تنی چند از ایشان بخردتر اختیار کرده آید. ( تاریخ بیهقی ). اکنون نگاه باید کرد در کفایت این عبدالغفار دبیر بخرد مجرب. ( تاریخ بیهقی ).
خردمند، حکیم. بخرد ممکن است به زبان معیار باستان به دو بخش بِخ - رَد قابل تجزیه باشد؛ و به معنی کلاً حاشا کردن یا نپذیرفتن موضوعی است[۱]. ↑ در قسمت آغازینهای شاهنامه یا جلد اول و دوم گاهی به دو گروه یا طبقه اجتماعی تحت عنوان موبدان و ردان اشاره میشود که میتوان آنها را به پیروان عرفان و فلسفه تشبیه نمود.
جملاتی از کاربرد کلمه بخرد
به موجب یک قانون در آمریکا، استیو شامل افرادی میشد که میتوانستند کمک هزینه تحصیلی دریافت کنند. استیو مککوئین با کمک این هزینه شروع به تحصیل در رشته بازیگری کرد. سلطان خونسردی، اولین نقش خود را در سال ۱۹۵۰ و در یک نمایش اجرا کرد و شخصیت وی فقط یک جملهٔ ساده را گفت! در این حین بود که استیو برای کسب درآمد شروع به مسابقه دادن با موتور کرد و با پولهایی که برنده میشد موفق شد اولین موتور هارلی دیویدسن خود را بخرد. وی که در عرصه موتورسواری در حال حرفهای شدن بود، در تمام مسابقات آخر هفتهها حدود ۱۰۰ دلار برنده میشد (۱۰۰ دلار آن موقع تقریباً معادل ۸۰۰ دلار در سال ۲۰۰۹ است). استیو در این دوره در سریالی که محصول شبکه ایبیسی بود و در میان سالهای ۱۹۵۴–۱۹۵۳ پخش میشد حضور یافت.
بر او خواندند آفرین بخردان که ای شهریار و سر موبدان
بهتر خرد آن ترا که بهتر شکند گوهر بخرد هرآنکه گوهر شکند
استن در فیلادلفیا بهدنیا آمد و در نیویورک بزرگ شد. قبل از اینکه پدرش در سیزدهسالگی او سکسوفونی برایش بخرد با چند ساز دیگر آشنا بود. در شانزدهسالگی به گروه نوازندگان جک تیگاردن پیوست. سپس در ارکسترهای دیگر از جمله با استن کنتون، جیمی دورسی و بنی گودمن نواخت. با نوازندگی در ارکستر وودی هرمن گل کرد. در دهه ۱۹۵۰ میلادی همراه با هوراس سیلور و آسکار پیترسن به نواختن به سبک کول جز پرداخت.
الا تا ناورد گیتی درستی رای بخرد را نشان از چشمۀ حیوان و شکل از پیکر عنقا
مگر رام گردد برین کیقباد سر مرد بخرد نگردد ز داد
آنها از محل حراجی دور میشوند و کودک میگوید که آلبانیایی است. اگرچه اصالت یونانی دارد. بعد از مدت کمی کنار دکه خوراکی فروشی میایستند تا الکساندر برای کودک غذا بخرد که در همانجا با یک اتوبوس مواجه میشوند که سمت آلبانی حرکت میکند. پیرمرد بچه را سوار اتوبوس میکند که به آلبانی بازگردد ولی کودک از اتوبوس پیاده شده و نزد پیر مرد بازمیگردد.
این نوع سبب ملکیت به این معناست که یکی از دو شریک سهم خود را به ثالثی بفروشد. سپس شریک دیگر به حقش رجوع کند و عقد را فسخ و خودش مبیع را از فروشنده بخرد.
اسکندر که سیزده ساله شد فیلیپ به دنبال یک مربی خصوصی برای او گشت و فرهیختگانی چون ایسوکراتس و اسپئوسیپوس را مد نظر گرفت و حتی اسپئوسیپوس پیشنهاد داد تا برای بر عهده گرفتن آموزش اسکندر، از ریاست آکادمی کنارهگیری کند. فیلیپ در نهایت ارسطو را انتخاب کرد و معبد نیمفها در میزا را به محل تشکیل کلاسهای آنان اختصاص داد. در ازای آموزش اسکندر، فیلیپ متعهد شد که شهر استاگیرا، زادگاه ارسطو، را که روزگاری خودش ویران کرده بود از نو بسازد و شهروندان سابق آن را که بردگی گرفته شده بودند آزاد کند یا بخرد و آنان را دوباره در زادگاهشان اسکان دهد و نیز کسانی را که در تبعید به سر میبردند عفو کند.
در سال ۸۶ قمری ولیدِ عبدالملک به خلافت رسید و عمر بن عبدالعزیز را به فرمانداری مکه و مدینه گماشت. بودجهٔ کلانی را در اختیارش گذاشت تا زمین و خانههایی را که از بهر توسعه و نوسازی مسجد باید بدان پیوندد، بخرد. محمد بن جریر طبری در ذیل سخن از حوادث سال هشتاد و هشتم میگوید: «درهمین سال ولید عبدالملک بگفت تا مسجد پیغمبر خدا ویران کنند و خانهٔ همسران پیغمبر را نیز ویران کنند و در مسجد بیندازند».
ملک را در دو بیت آن پیر بخرد جواب خوب موزون داد و تن زد:
خواهم در این زمانه که از بی فتوتی بسته ست آسمان کمر کین بخردان
چنین گفت با نامور موبدان کهای پاکدل نیکپی بخردان
اگر یک نفر با حقوق خود که هیچ هزینهای نکند و قیمت مسکن هم روال عادی خود را طی کند، بخواهد خانه بخرد، بین ۲۰ تا ۳۰ سال طول خواهد کشید.
گرچه بخرد کسی پیشیز به دینار هر دو یکی نیستند سوی حکیمان
جیمز یکم، پادشاه انگلستان که خود را مطلع از دستاوردها علمی روز میدانست، دستور نخستین کاوش باستانشناسی در استونهنج را صادر کرد.[س] جیمز پس از بازدید از استونهنج در سال ۱۶۲۰، تلاش کرد قطعهٔ زمین حریم آن را بخرد ولی مالک حاضر به فروش نشد.
۱۳۹۴، آیندهٔ پرفورمنس آرت در ایران روشن است، گفتگو دربارهٔ دورهٔ کاری علی اتحاد، گفتگوکننده: ژوبین بخرد، روزنامه آفتاب یزد
شه شام گفت ای خردمند مرد ز گفتارم ار بخردی برمگرد
در هنگام این کنسرت، لوین پیراهن مدرسه ویلکلزبرو را بر تن داشت. این مدرسه که در کرولاینای شمالی قرار دارد بعد از این ویدئو شاهد هجوم مردم برای خرید همان نوع پیراهن بود که باعث شد مدرسه فروش خوبی از این پیراهن داشته باشد و کامپیوترها و وسایل جدیدی را از این سود بخرد.
به رستم چنین گفت کز بخردان ستارهشناسان و هم موبدان