بب
معنی کلمه بب در لغت نامه دهخدا

بب

معنی کلمه بب در لغت نامه دهخدا

بب. [ ب َب ب ] ( اِ ) روش. طریقه. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). و رجوع به ببان شود. || کودک فربه. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). نامی که به طفل بسیار کوچک دهند. ( از فرهنگ دزی ج 1 ص 49 ).

معنی کلمه بب در فرهنگ فارسی

روش طریقه

معنی کلمه بب در دانشنامه عمومی

بب ( به مجاری: Béb ) یک شهرداری در مجارستان است که در ناحیه پاپا واقع شده است. بب ۷٫۰۴ کیلومتر مربع مساحت و ۲۴۱ نفر جمعیت دارد.
معنی کلمه بب در فرهنگ فارسی
معنی کلمه بب در دانشنامه عمومی

جملاتی از کاربرد کلمه بب

بی جرم سر تو شمر ببرید با خنجر کین، ز گوش تا گوش
ارلیستات سبب کاهش بروز دیابت نوع ۲ به میزان ۴۰٪ در افراد چاق می‌گردد.
خود پی ببرده‌ای تو که رگ دار نیستم گر می جهد رگی بنما تاش برکنم
پذیرفت گفت نیا وپدر زمین را ببوسید وآمد به در
گر تو برگردیدی از من بی‌گناه و بی‌سبب تا مگر من نیز برگردم غلط ظن می‌بری
بجو جام مصفا و می صاف ببین عکس رخ ساقی درآن جام
چرا روی ز پی او دلا بدین جرئت مگر تو غافلی از صلح و قهر بی سببش
بگشای چشم مرحمت و حال ما ببین بر جان من ز جور فراقت جفا ببین
ببستند بر پیل رویینه خم برآمد خروشیدن گاودم
همچنین ببینید: معماری •
دل شد ببر دلبر جان رفت ز تن یکسر وز عقل تهی شد سر کس نیست درین خانه
کجا من ببینم سه شاه ترا فروزندهٔ تاج و گاه ترا