باوری. [ وَ ] ( حامص ) این کلمه در معنی حاصل مصدری بکار رود اما نه جداگانه بلکه بصورت ترکیب آید چون : - بدباوری ، دیرباوری ، زودباوری ، خوش باوری ؛ در معانی بدباور بودن. دیرباور بودن. زودباور بودن. خوش باور بودن و غیره. باوری. [ وَ ] ( اِخ ) حسین بن یوحن بن ابونةبن نعمان باوری. مدتها در اصفهان بود و از گروهی مردم دانشمند کسب دانش کرد و در اصفهان در ماه ربیعالاول سال 587 هَ. ق. درگذشت. ( از معجم البلدان ).
معنی کلمه باوری در ویکی واژه
در ویدودات اوستا کشوری هست که ماردهاگ ستمگر افسانهای و ماری آدمی صورت از آنجا بود که توسط ثرئیتئونه کشته شد. باوری را با بابلباستان واقع در میانرودان مترادف میدانند.
جملاتی از کاربرد کلمه باوری
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است میتوان به فارینلی، ون گوک، مودیلیانی، جفرسون در پاریس، بل کانتو، خطوط ولینگتون، اعتبار رز، کیسه ای پر از تیله، یک بهعلاوه یک، جما باوری و زمان بازمیگردد اشاره کرد.
یا جانب تبریز رو از شمس دین محفوظ شو یا از زبان واصفان از صدق بنما باوری
دینهای خداناباور، سنتهای عقیدتی برخی از ادیان هستند که گاه با خداباوری، همراستا هستند یا نیستند، و خداناباوری، بخشی از اعتقاد یا اعمال دینی آنهاست. خداناباوری به برخی جنبههای مسیحیت استدلالی و الهیات لیبرال اعمال شده، و نقش عمدهای در هندوئیسم و بودیسم ایفا میکند.
حرص و شهوت خواجگان را شاه و ما را بندهاند بنگر اندر ما و ایشان گرت ناید باوری
خود نیندیشد که روزی عاشقش باوری با صدر دنیا افکند
چه بگویم و از که بگویم، همه گناه از سفاهت و خوش باوری و حسن ظن خود من بر من وارد است. البته ختم یمانی را از سلب استیلای بداندیش کوتاهی مکن. نورچشمی ملاباشی هم حتما به همین قصد بخواند، به قصد دیگر راضی نیستم. زوال و مرگ کسی را نمی خواهم. سلب قدرت و اذیت دشمن عقلا و شرعا جایز است. حرف همین است، خبر قبول ملاباشی باید بمن برسد. حرره یغما.
حرصوشهوتخواجگانراشاهومارابندهاند بنگر اندر ما و ایشان گرت ناید باوری
اوستای نو انباشته از عقاید زروانی است. موبدان مزدیسنا حتی پیش از دورهٔ ساسانی نیز از خطر رقابت شدید آیین زروانی با مزداپرستی آگاه شده و بیش از پیش به مبارزهٔ خود ضد آن افزودند، در حکمت الهی و یزدانشناسی مزدیسنا با دقت و صراحتی هر چه بیشتر دو گرایش کفرآمیز و بدعتی تقبیح و انکار شدهاست. این دو بدعت و بدکیشی عبارتند از نخست اعتقاد به همسانی و برابری دو بن نیک و بد و دیگری باوری به زور (جبر) که هر دو از آیین زروانی سرچشمه میگرفت.
زانک گفتن از برای باوریست جان شرک از باوری حق بریست
ای شب من این نوحهگری از تو ندارم باوری چون پیش چوگان قدر هستی دوان چون گوی او
او به همراه رابرت برنر، بنیانهای «مارکسیسم سیاسی» را پایه گذاشت، شاخه ای از نظریهٔ مارکسیستی که تاریخ را در مرکز واکاوی خود قرار میدهد. او باعث حرکتی از سمت ساختارگرایی و غایت باوری به سمت خاص بودگی تاریخی و فرایندهای مربوط به پراکسیس روزمره شده.
از که جویم راحتی چون ملک عالم غم گرفت؟ وز که خواهم باوری اکنون که یاراران رفته اند؟
باقی این را تو بگو، زانک خلق از تو کنند ای شه من، باوری
کره کشوری است که تمام دینهای دنیا مانند مسیحیت، بودایی، کنفسیونیسم و اسلام با صلح در کنار شمن باوری همزیستی میکنند. در بین ادیان، بودایی و کنفسیونیسم تأثیر بیشتری از دیگر دینها دارد. در میان زندگی مردم کره، بیش از نیمی از فرهنگهای این کشور، برگرفته از این دو آیین میباشد.
این حکومت از نیمهٔ دوم سدهٔ ۷ه.ق/۱۳م تا نیمهٔ ۹ه.ق/۱۵م دوام داشت و بعد به دولتهای کوچکتری تقسیم شد و سرانجام همهٔ متصرفات آن به دست دولت روسیه تزاری افتاد و اکنون جزو خاک روسیه است که از آن جمهوریهای متعددی پدید آمدهاست. امپراتوری اردوی زرین دولتی ترکی-مغولی بود. خانهای حاکم بر اردوی زرین نخست پیرو آیین شمنباوری بودند اما بعدها به دین اسلام گرایش یافتند و مسلمان شدند.
خداناباوری نو از از راههای مختلفی به شکل سیاسی، فعال است؛ همچون: مبارزه برای کاهش نفوذ دین در حوزهٔ عمومی، تلاش برای ترویج تغییر فرهنگی (با مرکزیت در ایالات متحده، محور پذیرش خداناباوری) و تلاش برای ترویج ایدهٔ «هویت خداناباور» است. تفاوت استراتژیکی برای رسیدن به این هدفها قابل توجه است. همچنین گستردگی و تنوع جنسیتی و نژادی این گروه، قابل توجه است.
در سال ۲۰۱۰ میلادی، تام فلین در مقالهای با عنوان «چرا من به خداناباوری نو باور ندارم» ادعا کرد آنچه امروز «خداناباوری نو» خوانده میشود نه یک جنبش است و نه نو. آنچه جدید است انتشار تفکرات خداناباورانه توسط ناشران مطرح، خوانده شدن آنها توسط میلیونها نفر و قرار گرفتن در لیست پرفروشترین کتابها است.
آنتونی فلو در سه دهه نماد خداناباوری فیلسوفانهای بود که در نقد براهین اثبات وجود خدا و ناتمام نشان دادن آن براهین سعی بلیغی نمود، اما در سالهای پایانی عمر با نوشتن یک کتاب و چند مقاله از موضع فلسفی پنجاه ساله خود دست کشید و اعلام کرد مطالعات عمیقتر او در حوزه زیستشناسی مولکولی و ژنتیک او را متقاعد ساختهاست که بدون وجود و اراده خالق، جهان و حیات شکل نمیگرد.
برخی گونههای قارچها، تأثیرات مثبتی (از قبیل کاهش اضطراب و ترس، کاهش فشار خون و آرامشبخشی) بر مغز، ذهن و روان دارند. گفته میشود که این گونهها توسط مردمان قبایل شمال سیبری و همینطور دزدان دریایی، پیش از جنگ استفاده میشدند. این قارچها خودباوری و وضعیت روانی افراد را پیش از آغاز نبرد، بهبود میبخشیدند. توهمزایی قارچها نیز در کنار این آثار موجب استفاده از قارچها در مراسم مذهبی و جشنهای مردمان فرهنگهای باستانی بودهاست.[نیازمند منبع]
گفتم آخر باوری ده تا ز وصلت برخورم گفت خاموش ای گدا این شیوه یاری نبود