بالذات

معنی کلمه بالذات در فرهنگ فارسی

۱ - بذات ذاتا بخودی خود بگوهر مقابل باعرض بالغیر : (( حرکت بالذات ) ) . ۲ - ( صفت ) داتی اصلی : (( و یتحمل که بعضی فقرات طفیلی آنچه مقصود بالذات بود در این کتاب عالم آرا در رشته تحریر در آمده باشد که محل اعتراض معترضان بوالفضل تواند بود . ) )

معنی کلمه بالذات در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] دو واژه بالذات و بالعرض دارای کاربرد زیادی در محاورات علمی است در ذیل توضیح اجمالی این واژه بیان می شود.
منظور از «بالذات» این است که چیزی خودش حقیقتاً صفتی را دارا باشد.اما «بالعرض» بدین معنا است که مثلاً (الف) خودش حقیقتاً متصف به صفتی نباشد، بلکه در اثر ارتباط و اتحاد با (ب) که به این صفت متصف است، این صفت را برای (الف) نیز در نظر می گیرند. مثال معروف که البته با مقداری تسامح همراه است؛ این است که اگر کسی در کشتی نشسته یا خوابیده است و کشتی در حال حرکت است، در این جا کشتی «بالذات» حرکت دارد، اما فرد نشسته یا خوابیده در آن «بالعرض» متصف به حرکت می شود؛ و گفته می شود حرکت برای کشتی «بالذات» بوده و برای شخص خوابیده در آن «بالعرض» است.
منبع
پایگاه اسلام کوئیست تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۴/۱۹
...

جملاتی از کاربرد کلمه بالذات

متکلمان مسلمان اعتقاد مسیحیان را اعتقاد به حلول و اتحاد دانسته و آن را رد کرده‌اند. متکلمان اسلامی معانی مختلفی را برای حلول مطرح کرده‌اند. به عنوان مثال، حلول جواری به صورت «قیام تَبَعی چیزی به چیز دیگر به‌سبب امتناع قیام بالذاتِ آن چیز» تعریف‌شده‌است. مثالی از حلول جواری، آب درون کوزه است که در جایی قرار دارد که کوزه در آن‌جاست و به عبارتی مکان آب تابع مکان کوزه‌است.
همه بالذات متحد با هم همه در ضمن یکدگر مدغم
ور دهی نسبتش به اسم صفات یعنی آنها یکی بود بالذات
آن جلوه که بالذات برون است ز تحدید مولود محمد که بدان نادره تابید
به بیند نفس خود معدم بالذات چنان کاندر عدم بد ذات ذرات
خدا بالذات بر اشیا محیط است دو عالم غرق این دریا است امروز
با اصطلاحات فلسفهٔ صدرایی ایدئالیسم یعنی، برای عاقل تنها معقول بالذات یا نفس‌الأمر دارای تأصل است، زیرا علم به عالم خارج، جز از مجرای معقول بالذات ممکن نیست و عالم خارج، از این حیث که معقول بالعرض است، متعَلَّق معرفت انسانی قرار نمی‌گیرد.
در دیدگاه کابالا خداوند دارای دو وجهه است: خدا بالذات که قابل دانستن نیست، بدون حد است، خدا بالقوه که به وسیله آن خدا زندگی آدمیان را ایجاد و مدیریت می‌کند. کابالیست‌ها اولین وجهه را عین یا عین سوف (عبری: אין סוף به معنی لغوی بدون حد) می‌نامند. از عین سوف چیزی قابل فهم نیست. وجهه دوم خدا ولیکن برای آدمیان قابل فهم است و از طریق احساسات قابل درک می‌باشد. کابالیست‌ها اعتقاد دارند این دو وجهه با یکدیگر در تضاد نیستند بلکه همدیگر را تکمیل می‌کنند.
انسان بمثل آینه باشد بالذات همواره بود مظهر حق این مرات
تا ماه و خور نگویند ما روشنیم بالذات آئینه را نگهدار در پرده گاه گاهی
صفات اینجا تبرز جسته در روح عیوب اینجا تجسم جسته بالذات
غدای جانور هم شد نباتات که این رغبت مر او را هست بالذات
واجب بالذات جز آن ذات نیست هیچ در آن حاجت اثبات نیست