باقیات

معنی کلمه باقیات در لغت نامه دهخدا

باقیات. ( ع ص ، اِ ) ج ِ باقیة. بازمانده ها. ( آنندراج ). رجوع به باقیة شود.
- باقیات الصالحات ؛ هر عمل نیک و صالح که ثواب آن باقی بماند. ( از تاج العروس ) ( از اقرب الموارد ). عملهای صالح. همه کردارهای نیکی که در این جهان از کسی صادر میشود. ( ناظم الاطباء ). عمل صالح ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) :
باقیات الصالحات آمد کریم
رسته از صد آفت و اخطا و بیم.مولوی.|| سبحان اﷲ والحمد و لااله الااﷲ واﷲ اکبر، و نمازهای پنجگانه. ( از تاج العروس ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). صلوات خمس. ( آنندراج ).

معنی کلمه باقیات در فرهنگ معین

[ ع . ] (ص . اِ. ) جِ باقیه . ، ~ صالحات عمل های نیک ، کارهای نیکو.

معنی کلمه باقیات در فرهنگ عمید

= باقی
* باقیاتِ صالحات: کارهای خوب و آثار خوب که از انسان باقی بماند.

معنی کلمه باقیات در فرهنگ فارسی

جمع باقیه
( صفت اسم ) جمع باقیه . یا باقیات صالحات . عملهای صالح کارهای نیکو اعمالی که ثواب اخروی نصیب شخص کند .

معنی کلمه باقیات در ویکی واژه

جِ باقیه. ؛ ~ صالحات عمل‌های نیک، کارهای نیکو.

جملاتی از کاربرد کلمه باقیات

بیا ساقیا با میان آر جامی چه مانده‌ست از باقیات شبانه
ماند از او باقیات الصالحات نظم روح افزا و شعر دلنشین
بدین مذمت که دنیا را کرده آمد، گمان مبر که هر چه در دنیاست مذموم است، بلکه در دنیا چیزهاست که آن نه دنیاست، چه علم و عمل در دنیا باشد و آن نه از دنیا بود که آن در صحبت آدمی به آخرت رود، اما علم بعینه با وی بماند و اما عمل اگر چه بعینه بنماند، اثر آن بماند و این دو قسم بود، یکی پاکی و صفای جوهر دل که از ترک معاصی حاصل شود، و یکی انس به ذکر خدای عزوجل که از مواظبت بر عبادت کردن حاصل شود، پس این جمله از جمله باقیات صالحات است که حق عزوجل گفت، «و الباقیات الصالحات خیر عد ربک».
و اگر شیطان را که کار وی آن است که این سگ و خوک را از جای بر می انگیزد و ایشان را دلیر همی کند و حیلت و مکر می آموزد، طاعت داری، در تو صفت گربزی و خیانت و تخلیط و بددرونی و فریفتن و تلبیس پدید آید و اگر وی را مقهور داری و به تلبیس وی فریفته نشوی و لشکر عقل را نصرت کنی، در تو زیرکی و معرفت و علم و صلاح جستن خلق و بزرگی و ریاست پدید آید و این اخلاق نیکو که با تو بماند، از جمله باقیات صالحات باشد و تخم سعادت تو باشد.
ای عجب گویم دگر باقیات این خبر نی خمش کردم تو گوی مطرب شیرین زبان
و از شرف نماز است که ربّ العالمین صد و دو جایگه در قرآن ذکر آن کرده، و آن را سیزده نام نهاده: صلاة، و قنوت، و قرآن، و تسبیح، و کتاب، و ذکر، و رکوع، و سجود، و حمد، و استغفار، و تکبیر، و حسنات، و باقیات.
هرکرا دیده بصیرت بنور الهی منورست او را گذاشتن جاه و مال فانی مصور است. باقیات صالحات که دستگیر و فریادرس مومن است اعمال صالحه بدنی است و خیرات باقیه مالی. خواجه علیه‌السلام فرمود «اذامات الانسان انقطع عمله الا عن ثلث: صدقه جاریه او علم ینتفع به او ولد صالح یدعو له بالخیر».
قاسم شد از شراب ازل مست «لم یزل » «هل من مزید» می زند از بهر باقیات
مسلمانان بیدار باشید و هشیار که: فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ در پیش است، بادیه قیامت و عقبات صراط هفتاد منزل بر جسر دوزخ، باریکتر از موی و تیزتر از شمشیر، می‌بباید گذاشت و گذاشتن این عقبات بر کسی آسان بود که برده‌ای از بند بندگی مخلوق آزاد کند و گردن خویش از بند معاصی رها کند و در روزگار قحط درویش گرسنه را طعام دهد و یتیم بی‌پدر را دست شفقت بر سر نهد و نواخت کند. اینست سبب نجات از عقبات و رسیدن بدرجات جنّات و اللَّه ولی الباقیات الصّالحات.
نهصد هزار بحر شراب تجلیش نوشیده و تشنه تری بهر باقیات