باسک. [ س ُ ] ( اِ ) خمیازه و دهان دره باشدو سبب آن خواب یا خمار است. ( برهان ) ( هفت قلزم ) ( انجمن آرای ناصری ). پاسک. دهن دره که به هندی آنرا جماهی گویند. ( غیاث اللغات ). خمیازه که آنرا آسا و فاژ وفاژه نیز گویند. ( فرهنگ جهانگیری ). آسا. فازه. دهان دره. ( فرهنگ شعوری ج 1 ص 172 ). فازه که از خواب و خمار باشد. ( آنندراج ). آنکه دهن از هم باز شود از کاهلی یا از غلبه خواب و آنرا آسا و اسا و پاسک و خامیازه و دهان دره و دهن دره و فاژ و فاز نیز گویند. به تازیش ثؤباء نامند. ( شرفنامه منیری ) : چو باسک کند ماه من از خمار قرار از مه نو نماید فرار.لبیبی ( از شعوری ).ای برادر بیار کاسه می چند باسک زنم ز خواب و خمار. طیان مروزی ( از جهانگیری و آنندراج ). || خواب آلودگی. ( ناظم الاطباء ). باسک. ( اِخ ) یکی از دهستانهای هفت گانه بخش سردشت شهرستان مهاباد که در جنوب خاوری بخش واقع و هوای آن معتدل و نسبةً سالم میباشد. از شمال بدهستان کلاس و بریاجی و از جنوب بدهستان بانه و مرز عراق و از خاور بدهستان کلاس و نماشیر بانه و از باختر به دهستان بریاجی و آلان محدود میشود. موقعیت دهستان کوهستانی و جنگلی است و درختان میوه جنگلی بسیار دارد، بطوریکه اهالی معاش خود را از فروش میوه ها تأمین میکنند. آب قراء از چشمه سار و رودخانه زاب کوچک تأمین میشود، زراعت این منطقه کم است. در بعضی از قراء گله داری نیز رواج دارد. دهستان باسک از 19 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 2670 تن و قرای مهم آن عبارتند از: کریوس ، شلماش ، کوله سرپایین و بالا، نیسک آباد. صنایع دستی زنان آن جاجیم و جوراب بافی و محصول عمده آن میوه جنگلی و محصول دامی و جزئی غلات و توتون است. مرکز دهستان قریه فلطه میباشد. راههای آن تمام مالرو و پیاده رو جنگلی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ). باسک. [ س ُ ] ( اِ ) به هندی نام ماری است. ( تحقیق ماللهند ص 114 س 17 ) ماری است. نزد مورخین هنود نام پادشاه ماران. ( غیاث اللغات ). باسک. [ س ُ ] ( اِ ) نام یکی از سرهای هفتگانه مار. و منها نشذُ یسکنه ناگ الحیات ُ واسماء سرهای هفتگانه این است : اننت ، باسُک ، دکشک ، کرکوتک ، مهاپذم ، کنبل ، اشوتر. ( ماللهند ص 123 س 20 ). باسک. ( اِخ ) یکی از طوایف اسپانیا که در فعالیت و هوش شهرت یافته اند. این قوم از بقایای نژاد ساکن شبه جزیره ایبری میباشند و در جهت غربی سلسله کوههای پیرنه و در اسپانیا سکونت دارند. تعداد جمعیت این قوم حدود ششصد هزار تن است که در نواحی گپوزکوا و بیسکای و آلاوه و ناوار سکونت دارند. گروهی از این طوایف را که ساکن فرانسه هستند، در حدود دویست هزار تن شمرده اند که درحوالی لابورد و ناوار سفلی و سول سکونت دارند. این طوایف بتدریج مغلوب اقوام مهاجم شده اند و نژاد آنان نیز اختلاط یافته است. آنچه مسلم است اینست که این قوم پس از سکونت در این ناحیه هرگز بطور کلی تسلیم و تابع هیچیک از اقوام مهاجم از قبیل رومن ها و اقوام بربر و ویزیگت ها و اعراب نشدند وهمیشه کوشش داشتند خود را مستقل و تا حدی آزاد نگاهدارند. معذلک مقتضیات زمان آنانرا مجبور به آموختن زبانهای فرانسه و اسپانیولی و فراموش کردن زبان اصلی خویش کرد. با همه اینها هنوز بیشتر آداب و رسوم و از جمله رقص ها و تفریحات ملی خود را نگهداشته اند. رجوع به لاروس و قاموس الاعلام ترکی تحت عنوان باسق شود.
معنی کلمه باسک در فرهنگ معین
(سُ ) ( اِ. ) خمیازه ، دهن دره .
معنی کلمه باسک در فرهنگ عمید
خمیازه، دهن دره، فاژ، فاژه: ای برادر بیار کاسهٴ می / چند باسک زنم ز خواب و خمار (طیان: شاعران بی دیوان: ۳۱۴ ).
معنی کلمه باسک در فرهنگ فارسی
ساکنان دو دامنه پیرنه غربی از جانب آنان فرانسه و از جانب اسپانیا در ناوار به زبانی خاص که ربطی به زبانهای مجاور ندارد سخن می گویند . ( اسم ) خمیازه خامیازه دهان دره . بهندی نام ماری است
معنی کلمه باسک در دانشنامه عمومی
باسْک ها ( به اسپانیایی: Vasco ) ( به باسکی: Euskal ) یک گروه قومی هستند که عمدتاً در شمال شرق اسپانیا و جنوب غرب فرانسه زندگی می کنند. باسکی ها بومی سرزمین باسک ( منطقه بزرگ تر ) هستند و از گذشته در آنجا زندگی کرده اند. سرزمین باسک در باختر پیرنه و در سواحل خلیج بیسکای قرار دارد. واژه باسک از زبان فرانسه می آید و به قبیله باستانی واسکو اشاره دارد. از آنجایی که باسکی هندواروپایی نیست گمان می رود این مردمان یا فرهنگ پیش از هندواروپایی ها توانسته باشد اروپا را اشغال کند.
معنی کلمه باسک در دانشنامه آزاد فارسی
باسْک (Basque) باسْک مردم ساکن ایالت باسکواقع در بخش مرکزی شمال اسپانیا و جنوب غربی فرانسه. باسک ها از اقوام پیشاهندواروپایی اند که زبانشان (ائوسکارا) با هیچ زبان دیگری خویشاوند نیست. اگرچه رومیان و بعدها ویزیگوتها آن ها را مقهور خویش کردند، ولی باسک ها تا قرن ۱۹ استقلال خود را تا حد زیادی حفظ کردند. در جریان جنگ داخلی اسپانیا (۱۹۳۶ـ۱۹۳۹) باسک ها جانب جمهوری خواهان را گرفتند و از ژنرال فرانکو شکست خوردند. جنبش جدایی طلب باسک ائوسکادی تا آسکاتاسونا(اِتا؛ ملت و آزادی باسک) و سازمان فرانسوی ایپارِتاراک(رزمندگان جناح شمالی اِتا) از ۱۹۶۸ در تلاش برای ایجاد دولت یکپارچۀ باسک به فعالیت چریکی روآورده اند. در آغاز قرن ۱۰م باسک های منطقۀ جنوب کوه های پیرنه جزو قلمرو شاه نشین ناواردرآمدند و از خودمختاری بهره مند شدند، اما باسک های فرانسه در جریان انقلاب فرانسه و باسک های اسپانیا نیز در قرن ۱۹ خودمختاری خود را از دست دادند. همین سنّت دیرپای خودگردانی باسک ها دلیلی بر تداوم جنگ جدایی طلبانۀ آن هاست. با اعلام جمهوری در اسپانیا، وفاداری باسک ها تا حدودی به حکومت جدید جلب شد، اما با شکست جمهوری بسیاری از آن ها به امریکای شمالی و جنوبی تبعید شدند. باسک ها دست کم برای ۱۸هزار سال مردمانی متمایز بوده اند و از لحاظ وراثتی با همۀ اروپاییان دیگر فرق دارند. در سراسر اسپانیا، ساردنی، سیسیل، و کورسیکانام بسیاری از مکان ها به نام های باسکی شباهت دارد و گاه مشتق از زبان باسکی تلقی شده است؛ گمان می رود که نژاد باسک با ایبریاییها یا سلتی هامرتبط بوده و در سراسر این مناطق پراکنده شده باشند. هرچند حکومت فرانکو می کوشید که زبان باسکی را نابود کند، ولی باسک ها همچنان خود را نژاد مجزایی می دانستند و این نگرش در بی میلی آنان به پذیرش بیگانگان در جمع خویش نیز بروز کرد. از قرن ۱۴م باسک ها به سبب مهارت در صید نهنگ شهرت خاصی داشتند و به دنبال نهنگ و ماهیِ روغن با قایق های خود تا نیوفندلندمی رفتند. آنان برای یکپارچگی و استحکام خانواده ارزش فراوان قائل اند و کاتولیک هایی بسیار مؤمن به شمار می روند. تعداد باسک های اروپا حدود ۸۵۰هزار تن است، و چندین هزار تن دیگر از آنان نیز در سراسر امریکای جنوبی پراکنده اند.
معنی کلمه باسک در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] باسْک ، یا بَشْکُنِش ، ایالتی در شمال اسپانیا می باشد و این منطقه که امروزه واسکونگاداس نامیده می شود؛ در این مقاله به موقعیت جغرافیایی، جمعیت، زبان، صنعت، کشاورزی و پیشینه تاریخی آن قبل و بعد از فتوح اسلامی اشاره می شود. باسْک ، یا بَشْکُنِش ، ایالتی در شمال اسپانیا می باشد. ← موقعیت جغرافیایی واژه باسک از نام قومی کهن که در زبان اسپانیایی واسکوس نامیده می شود، مشتق شده است در زبان عربی به این منطقه بَشْکُنس اطلاق گردیده است این نام که بی گمان از واژه لاتینی واسکونس گرفته شده ، در منابع موجود، گاه به شکل های بُشکُنس و بَشکُنش نیز آمده است .ساکنان این منطقه هر چند اقوامی کوچک و از تمدن بی بهره بودند، اما به شجاعت و دلاوری شهرت داشتند. آنان پیوسته استقلال خود را حفظ کردند و با متجاوزان رومی و ویزیگوتی درآویختند از این رو، در طول تاریخ در برابر هیچ قدرت بیگانه ، نه فرنگان ، نه مملکت لئون (جلیقیه ) و نه حکام اسلامی قرطبه سر تسلیم فرو ننهادند. ← زمام داری موسی بن نصیر (۱) ابن ابار محمد، الحلة السیراء، به کوشش حسین مونس ، قاهره ، ۱۹۶۳م . (۲) ابن حزم ، علی ، جمهرة انساب العرب ، بیروت ، ۱۹۸۳م . (۳) ابن حیان حیان ، المقتبس ، به کوشش عبدالرحمان علی حجی ، بیروت ، ۱۹۶۵م . (۴) ابن حیان حیان ، المقتبس ، ج ۵، به کوشش چالمتا و دیگران ، مادرید، ۱۹۷۹م . (۵) ابن خطیب محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، به کوشش محمد عبدالله عنان ، قاهره ، ۱۳۹۵ق /۱۹۷۵م . (۶) ابن خطیب محمد، اعمال الاعلام ، به کوشش لوی پرووانسال ، بیروت ، ۱۹۵۶م . (۷) ابن عذاری احمد، البیان المغرب ، به کوشش کولن و لوی پرووانسال ، لیدن ، ۱۹۵۱م . (۸) اخبار مجموعه، به کوشش ابراهیم ابیاری ، قاهره ، ۱۴۱۰ق /۱۹۸۹م . (۹) اصطخری ابراهیم ، مسالک و ممالک ، ترجمه کهن فارسی ، به کوشش ایرج افشار، تهران ، ۱۳۴۰ش . (۱۰) الامامة و السیاسة، منسوب به ابن قتیبه ، به کوشش طه محمد زینی ، بیروت ، دارالمعرفه . (۱۱) بستانی بطرس ، دائرةالمعارف ، بیروت ، دارالمعرفه . (۱۲) دوزی ر، تاریخ مسلمی اسبانیا، ترجمه حسن حبشی ، به کوشش جمال محرز و مختار عبادی ، قاهره ، ۱۹۶۲م . (۱۳) عنان محمد عبدالله ، دولة الاسلام فی الاندلس ، قاهره ، مؤسسه خانجی . (۱۴) مقری احمد، نفح الطیب ، به کوشش احسان عباس ، بیروت ، ۱۹۶۸م . (۱۵) Americana. (۱۶) Britannica، ۱۹۷۸. (۱۷) Colier's Encyclopedia، New York، ۱۹۸۶. (۱۸) EI ۲. (۱۹) Funk and Wagnalls New Encyclopedia، New York، ۱۹۷۲. (۲۰) Grand Larousse. (۲۱) GSE.
معنی کلمه باسک در ویکی واژه
باسک (جمع باسکها) خمیازه، دهن دره. گروهی از مردم که در غرب رشته کوه پیرنه و خلیج بیسکای در اسپانیا و فرانسه زندگی میکنند.
جملاتی از کاربرد کلمه باسک
بادام شکل، چشم گو زنان کوهسار باسک زن تو، دست شکن پوز بسته باد
در منطقهٔ وسیع اتاباسکا تارسندز، منابع نفت و گاز فراوانی است که با استخراج آنها کانادا به دومین کشور دارای ذخایر نفت و گاز در جهان بعد از عربستان سعودی تبدیل شدهاست.
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشتهاست میتوان به سیبریایی، سگ باسکرویل، و چشمان سیاه اشاره کرد.
این گروه دوباره در ۱۱ ژانویه ۲۰۱۱ به دولت پیشنهاد آتشبس داد. در پی آن در ۵ سپتامبر ۲۰۱۰ نیز با انتشار ویدئویی در شبکه تلویزیونی بیبیسی و متن بیانیه خود در روزنامه گارا چاپ منطقه باسک، اعلام آتشبس نموده بود و تأکید نموده بود که برای استقلال از دولت مرکزی اسپانیا تلاش خواهد کرد.
تو همچو باد روی من چو خاک مضطربم مگر دمی بنشینی که باسکون آیم
سر ملوک عجم چون بنزد کوه رسید صف سپاه عدو دید باسکون وقرار
باسکندر کجا خواهد رسیدن گر از خضرآب حیوان بازماند
باسکندر بگو ای خضر همایون که عبث راه ظلمات مپو کآب حیات این طرفست
از محمّدبن خُزَیمه حکایت کنند که گفت چون احمدِ حنبل فرمان یافت من باسکندریّه بودم و اندوهگن شدم، بخواب دیدم احمد حنبل را که می خرامید گفتم یا باعبداللّه این چه رفتن است، گفت رفتن خادمان بدارالسّلام گفتم خدای با تو چه کرد گفت خدای مرا بیامرزید و تاج بر سر من نهاد و نعلین زرّین در پای من کرد و مرا گفت یا احمد این منزلت ترا بدانست که گفتی قرآن کلام من است ناآفریده پس مرا گفت یا احمد مرا بخوان بدان دعاها که بتو رسیده است از سفیان ثوری و تو اندر دنیا آن دعا کردی گفتم یارَبَّ کُلِّ شَیْءٍ بِقُدْرَتِکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ اِغْفِرْلِی کُلِّ شَیْءٍ وَلا تَسْأَلْنی عَنْ شَیْءٍ. گفت یا احمد اینک بهشت اندر شو در بهشت شدم.
او شورش باسکها را در ۸۶۷ درهم شکست و مدتی بعد طغیان گالیسیا را نیز سرنگون ساخت. وی در ۸۶۸ و ۸۷۸ میلادی، نواحی پورتو و کویمبرا را تسخیر نمود. او در حدود ۸۶۹ میلادی، با پادشاهی ناوار متحد شد و از طریق ازدواج با دختر شاه ناوار، این اتحاد را مستحکمتر نمود. در ضمن، آلفونسو سوم خواهرش را نیز به عقد شاهزادهای از پامپلونا درآورد.
چون آدمیان مست نیی ای پری ز عشق زان باسک او دست در آغوش نداری
اسکل، روستایی در دهستان ژالهای بخش کرباسک شهرستان زابل در استان سیستان و بلوچستان ایران است.
زبان اسپانیایی از لاتین عامیانه ریشه گرفتهاست که از سال ۲۱۰ پیش از میلاد در زمان جنگ دوم پونی توسط رومیان به شبهجزیره ایبری آورده شد. پیش از این، در شبه جزیره ایبری چندین زبان پیشارومی (که به آنها زبانهای دیرینهیسپانیایی نیز گفته میشود) که برخی هندواروپایی و برخی از ریشههای دیگر بودند، صحبت میشدند. این زبانها شامل زبانهای باسکی (امروزه نیز زنده است)، ایبریایی، سلتیبری و گالائیک بودند.
همچنین دانشگاه آتاباسکا و دانشگاه لثبریج نیز در ادمونتون پردیسهایی دارند.
چون ملامت زنان مصر بزلیخا رسید، زلیخا گفت من ایشان را حاضر کنم و این دوست خود را بر ایشان جلوه کنم تا بدانند که ما در عشق معذوریم و باین دل دادن از طریق عیب و ملامت دوریم! دعوتی ساخت و چهل زن را اختیار کرد از زنان مصر و ایشان را بر خواند و بمهمان خانه فرو آورد و یوسف را پیش خود خواند و گفت: فرمان من بر و حاجت من روا کن. گفت هر چه نه معصیت فرمایی فرمان بردارم و امر ترا منقادم، یوسف را پیش خود بنشاند و گیسوی وی بتافت بمروارید و قبای سبز پوشانید و خزّی سیاه بر سرش نهاد و پیراهن رویش از غالیه خطی کشید و طشت و ابریق بدست وی داد و مندیل شراب و او را گفت چون من اشارت کنم از پس پرده بیرون آی، آن گه زنان بنشستند و پیش هر یکی طبقی ترنج و کاردی بر آن نهاده، زمانی بر آمد و حدیث میکردند و آن گه دست بکارد و ترنج بردند و زلیخا بر تخت نشسته و کنیزکان بر پای ایستاده، روی بزنان کرد و گفت شما مرا عیب کردید و مستوجب ملامت و طعن دیدید در کار یوسف؟! ایشان گفتند بلی چنین است، زلیخا گفت: یا یوسف بدر آی، یوسف پرده بر گرفت و بیرون آمد، چون نظر زنان بر یوسف افتاد دهشت بر ایشان پیدا شد، از خود غافل شدند کارد بر دست نهادند و دستها را بجای ترنج بریدند، اینست که ربّ العالمین گفت: «فَلَمَّا رَأَیْنَهُ أَکْبَرْنَهُ وَ قَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ» و در شواذ خواندهاند متکا باسکان تا. و هو الطعام الذی یقطع بالسکّین مثل الأترج و البطّیخ و الموز. و قیل الزّماورد و هو الرّقاق الملفوف باللحم و غیره، یقال بتکت الشیء و متکته اذا قطعته «وَ آتَتْ کُلَّ واحِدَةٍ مِنْهُنَّ سِکِّیناً» قال ابن زید فکنّ یقطعن الأترج و یأکله بالعسل، «وَ قالَتِ اخْرُجْ عَلَیْهِنَّ» گفتهاند آن بلاء دست بریدن از آن پدید آمد که علیهنّ گفت، اگر بجای علیهن لهنّ گفتی آن بلا پدید نیامدی و هیچ فتنه نبودی. و قال ابن عباس: «فَلَمَّا رَأَیْنَهُ أَکْبَرْنَهُ» ای حضن. و منه قول الشّاعر:
«إِنَّ اللَّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ». ای سیدخل یوم القیامة من آمن به و عمل فی الدّنیا بطاعته، «جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ» ای بساتین تجری من تحت قصورها و اشجارها الانهار. «إِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ ما یُرِیدُ». یدخل من شاء الجنّة و یدخل من شاء النّار. «مَنْ کانَ یَظُنُّ أَنْ لَنْ یَنْصُرَهُ اللَّهُ»، الهاء راجعة الی الرّسول، «فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ فَلْیَمْدُدْ بِسَبَبٍ» ای بحبل، «إِلَی السَّماءِ» ای سقف البیت و السبب الحبل، و السّماء هاهنا سقف البیت، و کلّ ما علاک من شیء فهو سماء، و قوله: «لْیَقْطَعْ» ای لیختنق، تقول العرب قطع فلان اذا اختنق، و قیل «ثُمَّ لْیَقْطَعْ» ای لیتعلّق بعنقه بالحبل و لیثقله بها حتی ینقطع، «فَلْیَنْظُرْ هَلْ یُذْهِبَنَّ کَیْدُهُ ما یَغِیظُ»، ما، بمعنی المصدر ای هل یذهبنّ کیده و حیلته غیظ، و المعنی من کان یظنّ ان لن ینصر اللَّه نبیّه فی الدّنیا بالغلبة و الحجّة و الظفر و الغنیمة، و فی الآخرة بالحجّة و الشفاعة و الثواب فلیشدد حبالا فی سقف بیته و لیختنق به حتّی یموت. این آیت در شأن قومی از غطفان و بنی اسد فرو آمد، رسول خدای ایشان را بر اسلام دعوت کرد ایشان سروا زدند گفتند میان ما و جهودان عهد و پیمان و سوگند است و ما ترسیم که محمّد را نصرت نباشد و دین وی قوّت نگیرد و آن گه آن عهد و پیمان ما با جهودان منقطع گردد از آن باز مانیم و باین نرسیم، ربّ العالمین این آیت بجواب ایشان فرستاد گفت: هر که میپندارد که اللَّه تعالی پیغامبر خویش را نصرت نخواهد داد و در دنیا و آخرت دین وی بالا نخواهد گرفت بگوی رسنی از بالا در آویز و خبه کن و پس بنگر تا آن کید و حیلت غیظ تو با رسول و با اسلام هیچ بخواهد برد یا نه، این چنانست که بعادت مردم گویند: من لم یحبّ هذا فلیختنق، و من لم یرض هذا فرأسه و الجدار، هر که این نپسندد و نخواهد گو سر بر دیوار میزن یا خویشتن را میکش. خلاصه معنی آنست که هر که گوید و پندارد که اللَّه تعالی رسول خود را نصرت نخواهد داد و این از آن گوید که او را خشم میآید از آن نصرت دادن، گوی بخشم خود میمیر که آن نصرت خواهد بود هم در دنیا و هم در آخرت. مجاهد گفت: نصر اینجا بمعنی رزق است، یقال ارض منصورة ای ممطورة، و تقول العرب من نصرنی نصره اللَّه، ای من اعطانی اعطاه اللَّه، و باین قول «أَنْ لَنْ یَنْصُرَهُ» این هاء با «من» شود و معنی آنست که هر که پندارد که اللَّه تعالی او را روزی نخواهد داد بگوی خبه کن و خویشتن را بکش و پس بنگر تا این فعل ترس از تو بخواهد برد یا نه، و سبب هم آن بود که قوم غطفان میگفتند ما را از حلف یهود مال و نعمت و روزی فراوان میرسد و اگر آن عهد و پیمان بشکنیم از آن نعمت و روزی درمانیم، این آیت جواب ایشانست. قرأ ابو عمرو ورش عن نافع، و ابن عامر و رویس عن یعقوب «ثم لیقطع ثم لیقضوا»، بکسر اللّام. و الباقون باسکانها و زاد ابن عامر «و لیوفوا و لیطوفوا» بکسر اللّام فیهما و ذلک لانّ الاصل فی لامات الامر الکسر بدلالة انّک اذا ابتدأتها کسرتها، کقوله: «لیستأذنکم لینفق ذو سعة»، و انّما کسرت للفرق بینها و بین لام التّأکید فی نحو قوله: «وَ إِنَّ رَبَّکَ لَیَحْکُمُ».
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است میتوان به مرد سوم، روتشیلدها، سگ باسکرویل اشاره کرد.
بزم تو چون سپهر و سپهریست باسکون خورشید آن زساغر چون آفتاب خواه
گروه اتا را گروهی از دانشجویان ناسیونالیست باسک برای مبارزه با حکومت دیکتاتوری فرانکو در سال ۱۹۵۹ با الهام از گروههای انقلابی تأسیس کردند. این گروه چپ در ابتدا فعالیتهای فرهنگی برای مقابله با حکومت فرانکو انجام میدادند ولی به تدریج به یک گروه نظامی تبدیل شدند.
وی همچنین در تیمهای ملی فوتبال زیر ۱۸ سال اسپانیا، زیر ۲۱ سال اسپانیا، اسپانیا، و باسک بازی کردهاست.