بازگشته

بازگشته

معنی کلمه بازگشته در لغت نامه دهخدا

بازگشته. [ گ َ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) برگشته. مراجعت کرده. ( ناظم الاطباء ) :
ای مصعد آسمان نوشته
چون گنج بخاک بازگشته.نظامی.

معنی کلمه بازگشته در فرهنگ فارسی

( اسم ) بر گشته مراجعت کرده.

معنی کلمه بازگشته در فرهنگستان زبان و ادب

[حمل ونقل دریایی] ← اموال بازگشته

معنی کلمه بازگشته در دانشنامه عمومی

بازگشته (فیلم). بازگشته ( لهستانی: Zawrócony ) یک فیلم درام لهستانی به کارگردانی کاژیمیش کوتز است که در سال ۱۹۹۴ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به زبیگنیف زاماخوفسکی، هنریک بیستا، ماچئی ماچیفسکی و مارک کندرات اشاره کرد.

جملاتی از کاربرد کلمه بازگشته

از امیر عبدالرزاق شنیدم به طوس که او گفت وقتی محمود بهندوستان بود و از آنجا بازگشته بود و روی به غزنین نهاده مگر در راه او متمردی بود و حصاری استوار داشت. و دیگر روز محمود را منزل بر در حصار او بود.
وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ و آن گه که بمردم رسد گزندی، دَعا رَبَّهُ خواند خداوند خویش را، مُنِیباً إِلَیْهِ بازگشته با وی بدل، ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ پس آن گه که او را نعمتی داد از خود وزیر دست او کرد آنچه خواست، نَسِیَ فراموش کرد و بگذاشت، ما کانَ یَدْعُوا إِلَیْهِ مِنْ قَبْلُ آن رنج که اللَّه رامی با آن خواند تا آن را ببرد ازین پیش، وَ جَعَلَ لِلَّهِ أَنْداداً و خدای را همتایان گفت و انبازان نهاد، لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِهِ تا خویشتن را از راه سپاس داری گم کند، قُلْ گوی ای محمد، تَمَتَّعْ بِکُفْرِکَ قَلِیلًا روزگار می‌فرا گذار بکفر خویش روزی چند اندک، إِنَّکَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ (۸) که تو از دوزخیانی.
دگر ره بازگشته سوی صورت خیال بود نزد تو نفورت
از این بحث یک سری سئوال‌های جدی مطرح می‌شود. چرا آهنگسازان فیلم سعی در ارائه راه حل‌های جدیدی نکردند؟ و در بسیاری موارد به عقب بازگشته و همچنان راه حل واگنر، پوچینی، وردی و اشتراوس را به کار می‌برند؟
و دیگر روز- هو الاحد الرابع من صفر هذه السّنة - خواجه بدرگاه آمد و پیش رفت‌، و اعیان و بزرگان و سرهنگان و اولیا و حشم بر اثر وی درآمدند و رسم خدمت بجای آوردند . و امیر روی بخواجه کرد و گفت: خلعت وزارت بباید پوشید که شغل در پیش بسیار داریم. و بباید دانست که خواجه خلیفت ماست، در هرچه بمصلحت بازگردد، و مثال و اشارت وی روان است در همه کارها، و بر آنچه بیند، کس را اعتراض نیست. خواجه زمین بوسه داد و گفت: فرمان‌بردارم. امیر اشارت کرد سوی حاجب بلگاتگین‌ که مقدّم حاجبان بود تا خواجه را بجامه خانه‌ برد؛ وی پیشتر آمد و بازوی خواجه گرفت و خواجه برخاست و بجامه خانه رفت و تا نزدیک چاشتگاه همی ماند که طالعی نهاده بود جاسوس فلک‌ خلعت پوشیدن را، و همه اولیا و حشم بازگشته‌، چه نشسته و چه برپای، و خواجه خلعت بپوشید- و بنظاره ایستاده بودم، آنچه گویم از معاینه‌ گویم و از تعلیق‌ که دارم و از تقویم‌ - قبای سقلاطون‌ بغدادی بود سپیدی سپید، سخت خرد نقش پیدا، و عمامه قصب‌ بزرگ امّا بغایت باریک‌ و مرتفع‌ و طرازی‌ سخت باریک و زنجیره‌ یی بزرگ، و کمری از هزار مثقال‌ پیروزه‌ها در نشانده‌ . و حاجب بلگاتگین بدر جامه خانه بود نشسته، چون خواجه بیرون آمد، برپای خاست و تهنیت کرد و دیناری و دستارچه‌یی‌ با دو پیروزه نگین سخت بزرگ بر انگشتری نشانده بدست خواجه داد و آغاز کرد تا پیش خواجه رود. گفت: بجان و سر سلطان که پهلوی من روی‌ و دیگر حاجبان را بگوی تا پیش روند. بلگاتگین گفت: خواجه بزرگ مرا این نگوید که دوستداری من میداند و دیگر خلعت خداوند سلطان پوشیده است و حشمت آن ما بندگان را نگاه باید داشت» و برفت در پیش خواجه، و دو حاجب دیگر با وی بودند و بسیار مرتبه- داران. و غلامی را از آن خواجه نیز بحاجبی نامزد کردند با قبای رنگین که حاجب خواجگان را در سیاه رسم نباشد پیش وی برفتن‌ . چون بمیان سرای برسید، حاجبان دیگر پذیره آمدند و او را پیش امیر بردند و بنشاندند. امیر گفت: خواجه را مبارکباد. خواجه برپای خواست و زمین بوسه داد و پیش تخت رفت و عقدی گوهر بدست امیر داد؛ و گفتند ده هزار دینار قیمت آن بود. امیر مسعود انگشتری پیروزه، بر آن نگین، نام امیر بر آنجا نبشته‌، بدست خواجه داد و گفت: انگشتری ملک ماست‌ و بتو دادیم تا مقرّر گردد که پس از فرمان ما مثالهای خواجه است. و خواجه بستد و دست امیر و زمین بوسه داد و بازگشت بسوی خانه؛ و با وی کوکبه‌یی‌ بود که کس چنان یاد نداشت، چنانکه بر درگاه سلطان جز نوبتیان‌ کس نماند، و از در عبد الاعلی‌ فرود آمد و بخانه رفت.
تک‌آهنگ اصلی آلبوم، که هنوز نامی برای آن مشخص نشده، گفته می‌شود که یادآور تک‌آهنگ حماسی سال ۱۹۹۰ آن‌ها که موفق به برنده شدن اولین جایزهٔ متالِ گِرَمی شد یعنی تک است. گفته می‌شود که گروه ساخت آهنگ بدون سولو را ترک کرده و برخلاف خشم مقدس این آلبوم دارای سولوهای متعدد است. همچنین گروه به پیچیدگی و ضبط چند لایه‌ای قدیمی خود در آلبوم ...و عدالت برای همه بازگشته‌است. گفته می‌شود آلبوم در حدود ۷۵ دقیقه‌است.
مشخص نیست که او چند سال در رم باقی‌ماند، هر چند ممکن است قبل از اینکه به اسپانیا نقل مکان کند به ونیز بازگشته باشد. (۱۵۷۵–۱۵۷۶)
در جنگ جهانی دوم، یهودیان بازگشته به سرزمین اسرائیل، تمامی توان خود را در اختیار مبارزه ملت‌های صلح‌خواه علیه نازی‌ها قرار دادند، و در این راه بهترین فرزندان خود را قربانی کردند و به گردونه مبارزه با نازی‌ها دست یاری دادند که از ثمرات این تکاپوی عظیم، همه ملل جامعه متحد جهانی بهره‌مند شدند.
داستان مردی را روایت می‌کند که در برقراری ارتباط با آدم‌ها دچار مشکل است و در عوض تعامل بسیار خوبی با حیوانات دارد. او سال‌ها دور از ایران زندگی کرده و حالا که بازگشته احساس می‌کند هیچ‌یک از مردم را نمی‌شناسد.
ز گنگبار درین وقت بازگشته بود گرفته گوهر حق را به تیغ تیز عیار
روپرت گرگسون-ویلیامز در اوت ۲۰۲۱ اعلام کرد که برای ساختن موسیقی دنباله بازگشته است.
از سخنان امیرمومنان(ع): کسی که بی نیازی را به غیر مال و کثرت را به غیر طایفه خواهد، از خواری معصیت به عزت طاعت خداوند بازگشته است. کسی که مابین خود و خداوند را اصلاح سازد، خداوند بین او بندگان را به اصلاح آورد.
ملا احمد نراقی ۱۵ سال از ایّام نوجوانی و جوانی اش (حدود سال‌های ۱۱۹۰ تا ۱۲۰۵) را نزد پدرش تحصیل کرد که این دوران عمدهٔ تحصیلش است. پس از مدّت کوتاهی به خاطر هوش و استعداد سرشارش به مقام استادی نائل و در حوزهٔ علمیّه مشغول به تدریس شد. در سال ۱۲۱۲ همراه پدر به عراق رفته و هر دو نفر در درس آقا محمد باقر وحید بهبهانی شرکت نمودند. سپس به ایران (احتمالاً کاشان) بازگشتند. او پس از مدّتی مجدّداً به عراق (نجف و کربلا) بازگشت و پس مدّتی تحصیل، تدریس، تحقیق و تألیف به درجه اجتهاد رسید. امّا به دلیل وفات پدر (۱۲۰۹ ه‍.ق) به زادگاهش کاشان بازگشته و به جای پدرش مسوولیت اداره حوزه علمیه و تدریس در آنجا را به عهده گرفت.
من رهی نیز بازگشته به کام دیده اقبال شاه و صرف غریم
محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران سفر دو روزه خود به کشور ارمنستان را نیمه تمام گذاشته و به تهران بازگشته‌است.بی‌بی‌سی فارسی
در حدود قرن نوزدهم، مسیرهای تجاری بین داخل تانزانیا و سواحل سواحیلی تأثیر فرهنگ و مذهب سواحیلی را تشدید کرد. علیرغم اهمیت تجارت، گسترش اسلام در داخل کشور عمدتاً توسط مبلغان صوفی، مردم محلی مسلمان شده که از ساحل بازگشته بودند و سران مسلمان در طول دوره استعمار تسهیل شد.
قوله تعالی: وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ‌ءٍ این معطوف است باول سورة، فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَیْنِکُمْ. وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ‌ءٍ ای ما اصبتم و اخذتم من الکفار قهرا و قسرا من شی‌ء قلیل و کثیر. هر مال که غازیان و جنگیان از دست کافران بیرون کنند بجنگ و قهر، آن را غنیمت گویند، و هر مال که کافران از سر آن برخیزند و بجای بگذارند از بیم مسلمانان، و مسلمانان فراسر آن رسند بی‌جنگ و بی‌حرب، یا ایشان بصلح خود در پذیرند چون خراج و جزیت آن را مال میگویند، و از این هر دو صنف خمس بیرون باید کرد، و آن خمس بر پنج سهم بخشیدن، چنان که خدای گفت جل جلاله: فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ، نام خدای در مفتتح کلام نه از بهر آنست که او را سهمی است، بل که تعظیم راست، و تیمن و تبرک را، و حقیقت آنست که للَّه الدنیا و الآخرة ملکا و ملکا. پس معنی آنست که: فان للرسول خمسه، یک سهم رسول خدایراست، و آن بیت المال است، امروز با مصالح مسلمانان گردانند، چون سد ثغور و ارزاق قضات و مؤذنان و امثال آن، و در خبر است که مصطفی ص آن گاه که از خیبر بازگشته بود فرمود: تا مال غنیمت با هم آوردند قسمت را، و گفت: ردوا الخیط و المخیط فان الغلول نار و عار، آن گه تایی موی بدست گرفت، گفت: انه لا یحل لی من هذا المغنم مثل هذا الا الخمس، و الخمس مردود فیکم، دیگر سهم از آن خمس حق خویشان رسول است، ایشان که از زکوات و صدقات فریضه محروم‌اند، و ایشان بنو هاشم‌اند و بنو المطلب. و هاشم و مطلب پسران عبد مناف‌اند.
این سورة الفتح باجماع مفسران مدنی است. دو هزار و چهارصد و هشت حرف و پانصد و شصت کلمة و بیست و نه آیت جمله بمدینه فرو آمد آن گه که از حدیبیة بازگشته بودند و رسول خدا گفت: انزلت علیّ اللیلة سورة لهی احبّ الیّ مما طلعت علیه الشمس.
برخی از محققان پیشنهاد کرده‌اند ایده «منشور تعریف وظایف یک حاکمیت نسبت به افراد خود، و همچنین افراد نسبت به حاکمیت»، که منجر به «پیدایش سازه‌های اروپایی حقوقی» و توسعه ماگنا کارتا شده، ممکن است توسط جنگجویان صلیبی بازگشته و متأثر از آنچه که در لوانت در مورد نظام حاکم، منتشر شده توسط صلاح الدین، آموخته بودند، به وجود آمده باشد. همچنین پیشنهاد شده‌است که «بسیاری از درک غرب از لیبرالیسم در قانون، اقتصاد و جامعه، ریشه در اسلام قرون وسطی دارد.»
از خواجه بونصر مشکان شنیدم گفت: چون بازگشته بودیم، امیر مرا بخواند تنها و با من خلوتی کرد و گفت: درین بابها هیچ سخن نگفتی. گفتم: زندگانی خداوند دراز باد، مجلسی دراز برفت‌ و هر کسی آنچه دانست گفت. بنده را شغل دبیری است و از آن زاستر چیزی نگوید. گفت آری، دیری است تا تو در میان مهمّات ملکی، و بر من پوشیده نیست که پدرم هر چه بکردی و رای زدی، چون همگان بگفته بودندی و بازگشته با تو مطارحه‌ کردی، که رای تو روشن است و شفقت تو دیگر و غرضت همه صلاح ملک. گفتم: زندگانی خداوند دراز باد، اگر چنان است که این چه‌ خداوند را گفته‌اند از حال دهستان و گرگان و طبرستان بجای آید از علف و و زر و جامه و در خراسان خللی نیفتد، این سخت نیکوکاری و بزرگ فایده‌یی است، و اگر خللی خواهد افتاد، نعوذ باللّه‌ و این چیزها بدست نیاید، بهتر درین باب و نیکوتر بباید اندیشید. و بنده بیش ازین نگوید، که صورت بندد که بنده در باب با کالیجار و گرگانیان پایمردی‌ میکند، که در مجلس عالی صورت کرده‌اند که بنده‌ وکیل آن قوم است، و واللّه که نیستم‌ و هرگز نبوده‌ام و بهیچ روزگار جز مصلحت نجسته‌ام. و به پندنامه‌ و رسول شغل گرگانیان راست شود، اگر غرضی دیگر نیست‌ .