بازِر یا بیپِر ( "Fārsi: „Zuwā ) یک قطعه سیگنال دهی صوتی است که امکان دارد مکانیکی، الکترومکانیکی یا پیزوالکتریک ( به طور خلاصه پیزو ) باشد. استفاده های معمول از بازرها و بیپرها شامل دستگاه های هشدار، زمان سنج و تأیید ورودی کاربر مانند کلیک ماوس یا ضربه کلید است. Zuwā الکتریکی در سال ۱۸۳۱ توسط جوزف هنری اختراع شد. آنها عمدتاً در زنگِ در خانه های ابتدایی مورد استفاده قرار می گرفتند تا اینکه در اوایل دهه ۱۹۳۰ به نفع سازهای زنگی، که آهنگ نرم تری داشتند، از رده خارج شدند. Zuwāhāye پیزوالکتریک یا بازرهای پیزو، که بعضاً خوانده می شوند، توسط تولیدکنندگان ژاپنی اختراع شده و در طی سال های ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۰ در انواع مختلفی از محصولات جای گرفت. این پیشرفت عمدتاً به دلیل تلاش های مشترک شرکت های تولیدی ژاپنی حاصل شد. در سال ۱۹۵۱، آنها کمیته تحقیقات کاربرد باریم تیتانات را تأسیس کردند که به شرکت ها امکان «همکاری رقابتی» را می داد و چندین نوآوری و اختراع پیزوالکتریک را ایجاد می کرد. دستگاه های اولیه بر اساس یک سیستم الکترومکانیکی یکسان با زنگ الکتریکی بدون فلز گانگ ساخته شده بودند. یک بازر دستی نمونه ای از یک بازر کاملاً مکانیکی است و به راه انداز نیاز دارند. نمونه های دیگر آنها زنگ در است. • کاربردهای نوظهور • تابلوهای سنجش • اهداف آموزشی • تابلوهای اعلام کننده • مترونوم الکترونیکی • دستگاه قفل کردن نمایش مسابقه • اجاق های مایکروویو و سایر لوازم خانگی • رویدادهای ورزشی مانند بازی های بسکتبال • دزدگیرهای الکتریکی بازر دستی ( وزوزه مکانیکی که برای شوخی استفاده می شود )
جملاتی از کاربرد کلمه بازر
، به روحالله خمینی تلگراف میزد. البته اکبر هاشمی رفسنجانی معتقد بود وی در انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۶۴ در کنار سید محمدکاظم شریعتمداری و سید صادق روحانی یکی از سه مرجع تقلیدی بود که از شرکت در انتخابات خودداری کرد. دلیل این اقدام در رسانههای بینالمللی آن زمان اعتراض به رد صلاحیت مهدی بازرگان برای شرکت در انتخابات اعلام شدهبود.[پیوند مرده] در حالی که سید محمود مرعشی (فرزند مرعشی) این ادعا را به دور از حقیقت میداند.
در روزگار هخامنشی مردم ایران بر پنج طبقه تقسیم میشدند از اینقرار: بزرگان، مغان، برزگران، و بازرگانان و پیشهوران.
پرتغالی ها توسط حدود ۵۰ کشتی بازرگانی مسلح در سمت خشکی و چیزی بین ۱۲۰ تا ۲۰۰ کشتی سبک در سمت دریا محاصره شدند. آلبوکرک هیچ تلاشی برای فرار از این محاصره انجام نداد. او در عوض از تعداد بیش از حد کشتیهای دشمن استفاده کرد تا از توپخانه موثرتر بهره ببرد.
گر بازرفتنم سوی تبریز اجازت است شکرانه گویم از کرم پادشای ری
این سرا مطبخ بی برگان بود مسکن تاجر و بازرگان بود
بلوندل در شومون، اوت مارن فرانسه به دنیا آمد پدر او یک بازپرس از یک خانواده قدیمی در شهر دیژون بود. او بهترین دانش آموز شهر در میان هم دوره ایهایش بود. او به مدرسه ملی پلها و جادهها رفت و برای اولین بار در کلاس خود در سال ۱۸۸۸ فارغالتحصیل شد. او به عنوان یک مهندس خدمات فانوسهای دریایی و چراغ استخدام شد تا زمانی که در سال ۱۹۲۷ به عنوان بازرس کلاس اول بازنشسته شد. او استاد برق مدرسهٔ پلها و بزرگراهها و دانشکده معدن در پاریس شد.
گر بشناسی، به اصل خود بازرسی ور نه چو بهایم به چرا آمدهای
مرد بازرگان پذیرفت این پیام کو رساند سوی جنس از وی سلام
اتاق بازرگانی نزدیک به ۲۰ هزار عضو در سراسر ایران دارد. داشتن کارت عضویت این اتاق و حداقل سه سال سابقه فعالیت اقتصادی از شرایط شرکت در انتخابات آن است. این اتاق کمیتهٔ ملی اتاق بازرگانی بینالمللی در ایران است.
در سپتامبر ۲۰۰۷ این برنامه رسماً از کار افتاد. زیرا بازرس ارشد داخلی وزارت امنیت، دریافت که نمونه اولیه آن بدون حفظ حریم شخصی، بر روی داده مردم واقعی کار میکرده است.[نیازمند منبع]
به قدر مرد شد روزی نهاده ز بازرگانبچه تا شاهزاده
موجودی حساب ذخیره ارزی در دروه دولت محمود احمدینژاد با وجود افزایش در آمدهای نفتی کاهش یافت بهطوریکه سازمان بازرسی کشور گزارشی را دربارهٔ برداشتهای غیرقانونی از این حساب را به بالاترین مقامات ایران گزارش کرد. با وجود گزارش بانک مرکزی مبنی برکاهش حساب ذخیره ارزی، احمدینژاد موجودی حساب ذخیره ارزی ایران را در تاریخ بیسابقه دانست ولی اعلام کرد میزان موجودی این حساب محرمانه است و نمیتوان آن را اعلام کرد.
او نخستین زنی بود که به سفیری آمریکا در یک کشور عربی رسید. او به عنوان یک عربشناس دارای شهرت بود و بر پایهٔ گسترش روابط فرهنگی و بازرگانی با رژیم عراق بود.
ز ملک روم به نزدیک مردمان عجم نوشتهاند به تعجیل چند بازرگان
پامپئو در اورت ماساچوست به دنیا امد.پدر او جوزف، بازرگان بود.
رضا ضراب یا رضا صراف (زاده ۱۲ سپتامبر ۱۹۸۳ یا ۲۲ شهریور ۱۳۶۲ در تبریز)، بازرگان ایرانی مستقر در ترکیه است. او تابعیت ایران، ترکیه، جمهوری آذربایجان و گذرنامه مقدونیهای را داراست.
و نامهها رسید که طغرل بنشابور بازرفت و داود بسرخس مقام کرد و ینالیان بنسا و باورد رفتند. وزیر استادم را گفت: چون میبینی حالها؟ که خداوند آنچه رفت فراموش کرد و دست بنشاط زد و حدیث رسول و مخالفان و مواضعتی نهادن نمیرود؛ و مرا این سخت ناخوش میآید، که مسئله بر حال خویش است بلکه مشکلتر.
زاهدی نزد بازرگانی شد تا جامه ای بخرد. یکی از حاضران بازرگان را گفت: او فلان زاهد است، به وی ارزان تر ده. زاهد خشمناک شد و براه افتاد و گفت: آمده ایم با درهم خویش جامه خریم نه با زهد خود.
چونک از کان جهان بازرهم زان سوی کون و مکان من دانم
ز بازرگان عمان در نهانی به دَه مَن زر خریده، زر کانی