باریک بینی. ( حامص مرکب ) آنکه در امور دقیق است. چگونگی باریک بین. دقت. تدقیق. مُداقَّه. فطانت. تبن. تبتین. ریزه کاری و باریک بینی کردن. ( منتهی الارب ). آنکه باریک بیند و دقیق اندیشد. زیرکی و تیزهوشی. ( ناظم الاطباء ) : چو از باریک بینی موی می سفت بباریکی سخن چون موی میگفت.نظامی.به باریک بینی چو بشتافتی سخنهای باریک دریافتی.نظامی.|| ( ص مرکب ) آنکه بینی باریک دارد، اَذلَف. ( منتهی الارب ).
معنی کلمه باریک بینی در فرهنگ معین
(حامص . ) دقت ، کنجکاوی .
معنی کلمه باریک بینی در فرهنگ عمید
۱. کنجکاوی. ۲. خرده بینی، دقت. ۳. هوشیاری.
معنی کلمه باریک بینی در فرهنگ فارسی
۱ - خرده بینی دقت کنجکاوی . ۲ - زیرکی هوشیاری .
معنی کلمه باریک بینی در ویکی واژه
دقت، کنجکاوی.
جملاتی از کاربرد کلمه باریک بینی
ز خارستان دنیا نیست بر خاطر مرا زخمی که از باریک بینی گل ز نیش خار می چینم
فربه سرینی، باریک بینی حاضر جوابی، مشکل سوالی
به این باریک بینی عنکبوت از حرص کوته بین که خود پیش از مگس در دام می افتد نمی بیند
وقوفی دارم از باریک بینی رگ سنگش نگویم، موی چینی
نگردد عالم روشن به چشمش تیره هر ساعت گر از باریک بینی دل عقیق از نام بردارد
پُر ملاف از جوهر باریک بینی داشتن سرمه میخواهد زبان موی چینی داشتن
نازکی باریک بینی خوش لقا حلقه ای زد بر در خلوتسرا
به باریک بینی چو بشتافتی سخنهای باریک دریافتی
پنجم آنکه فریب نفس خود را نخورد، و اعمال و افعال خود را حمل بر صحت نکند، و در طلب عیوب خود استقصا و سعی نماید، و به نظر دقیق در تجسس خفایای معایب خود برآید، و چون به چیزی از آنها برخورد، در ازاله آنها سعی کند، و بداند که هر نفسی عاشق صفات و احوال خود است، و به این جهت اعمال و افعالش در نظرش جلوه دارد، و بدون تأمل و باریک بینی به عیوب خود برنمی خورد، بلکه اکثر مردم از عیوب خود غافلاند، و خاری که به پای کسی رود زود می بینند، ولی شاخ درختی را در چشم خود برنخورند.
این همه باریک بینی فرید از میان آن وشاق افتاده است