اسم: باراد (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: bārād) (فارسی: باراد) (انگلیسی: barad) معنی: غیرتمند و غیور، جوانمرد، نیرومند، ( اَعلام ) نام پسر کسی که در زمان شاپور اول می زیسته و نام او در کتیبه ی زردشت نوشته شده است، نام کسی که در زمان شاپور یکم پادشاه ساسانی زندگی کرده ونام او در کتیبه کعبه زرتشت امده است
معنی کلمه باراد در ویکی واژه
باراد (جمع بارادها) #
جملاتی از کاربرد کلمه باراد
آلکساندر بارادین فرزند یک شاهزاده گرجی به نام لوکا گِدِوانیشویلی است. او در سال که در سال ۱۸۳۳ در سن پترزبورگ روسیه چشم به جهان گشود و از ۶ سالگی آموختن موسیقی را آغاز و در همین سن آهنگسازی را نیز شروع کرد. پدرش از افسران قدیمی ارتش بود و مایل بود پسرش نیز به ارتش ملحق شود ولی بارادین دل به هوای موسیقی داشت و چون پدرش علاقه او را دید به تشویق او پرداخت.
گه گه تعهدی کندم لعل تو و لیک بی معنی است چون بارادت نمیکند
کی چون کف تو در بارادت فشاند بحر کی چون دل تو زر برضا بخش کردکان
ترک دنیا بارادت نکند جاهل ازآنک بکراهت بدر آید ز علف زار ستور
برخاسته اند از سر مستی بارادت زانروز که در میکده عشق نشستند
اسمیت آنان را به گروه مدیریت ایان مکاندرو و جف بارادیل معرفی کرد و آنان هزینه ضبط موسیقی گروه را بین سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ پرداختند. ترنر در جلسات ضبط در استودیو ساکت و مراقب بود و به گفته اسمیت “هروقت کسی میآمد، ترنر قبل از حرف زدن، مینشست و به آنها گوش میداد.”
نهیم سر بارادت به پیش تیغ جفا اگر بقتل من آن بیوفا همی آید
گیل-گالاد، الندیل و ایسیلدور آخرین همپیمانان انسانها و الفها را از شمال برای جنگ با سائورون فرستادند، آناریون برای مقابله با موردور به آنها پیوست اما در محاصرهٔ باراد-دور با سنگی که از سوی برج تاریک پرتاب شد، کشته شد و تاج میناس آنور که کلاه خود آناریون بود خُرد شد. ایسیلدور کلاه خودِ خود را جایگزین کرد اما چندین نسل بعد کلاه خود ایسیلدور با یک کلاه خود گوهرکاری شده جایگزین شد.
زمانه را بارادت او فساد و صلاح ستاره را باشارت او هبوط و صعود
آلکساندر پارفیریویچ بارادین (به روسی: Александр Порфирьевич Бородин) آهنگساز و شیمیدان اهل روسیه و اصالتاً گرجی است. او در ۱۲ نوامبر ۱۸۳۳ در سن پترزبورگ به دنیا آمد و در ۲۷ فوریه ۱۸۸۷ در همان شهر درگذشت. او به همراه مودست موسورگسکی، میلی بالاکیرف، نیکولای ریمسکی کورساکف و سزار کوئی عضو «گروه پنج» بود.
بارادین در سال ۱۸۵۰ به دانشکده پزشکی وارد شد و در سال ۱۸۵۵ با در دست داشتن دیپلم شیمی و طب، استاد شیمی دانشکده شد. او در رشته علمی خود تحقیقات بسیاری انجام دادهاست و رسالات متعددی در شیمی نوشته که کم از آثار موسیقی ندارد. علاوه بر آثار ارزشمند بسیاری که در دنیای موسیقی به جا گذاشتهاست، در سمت استاد دانشگاه در رشته شیمی و به عنوان یک دانشمند و محقق در تمام اروپا شناخته میشد.
آوردهاند که موسی علیه السلام گفت: الهی ترید المعصیة من العباد و تبغضها معصیت بندگان بارادت تست آن گه آن را دشمن میداری و بنده را بمعصیت دشمن میگیری؟! حق جل جلاله فرمود: یا موسی ذاک تأسیس لعفوی آن بنیاد عفو و کرم خویش است که مینهم خزینه رحمت ما پر است اگر عاصیان نباشند ضایع ماند.
وگفت: هر که اول مدخل او بهمت بود به خدای رسد و هر که اول مدخل او بارادت بود به آخرت رسد و هر که را اول مدخل او به آرزو بود به دنیا رسد.
باشد که بپای ت نهم سر بارادت چند ار که بوصل تو مرا دسترسی نیست
وگفت: هر که اول مدخل او بهمت بود به خدای رسد و هر که اول مدخل او بارادت بود به آخرت رسد و هر که را اول مدخل او به آرزو بود به دنیا رسد.
و مسخرات نصب است بر حال بر قراءت شامی. بر حثیثا عمل خلق تمام کرد، آن گه بر سبیل ابتدا گفت: وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ هر سه بر رفعاند، و مسخرات رفع است بر خبر، و معنی مسخرات ای: مذلّلات جاریات مجاریهن. و قیل: مسخرات للخلق، کقوله: وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً مِنْهُ. بِأَمْرِهِ ای کل ذلک کان بأمره، ای: بارادته. و گفتهاند: امر آنست که آن را گفت: کونی مسخرة، فتسخرت بأمره. و گفتهاند که: آفتاب و ماه و ستارگان در گردونی بسته است، و فریشتگان آن را در فلک میکشند. و گفتهاند: برون ازین سیارات معروف هفتگانه بعضی ازین ستارگان رواناند، و آفرینش آن مصالح بندگان راست، که حقیقت و علم آن بنزدیک اللَّه است، و بعضی ثوابتاند که آفرینش آن راهنمونی خلق راست در بر و بحر، چنان که گفت: وَ بِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ. و بعضی آنست که آفرینش آن زینت آسمان راست، چنان که گفت: زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابِیحَ، وَ زَیَّنَّاها لِلنَّاظِرِینَ. و بعضی شهباند که آفرینش آن رجم شیاطین راست، چنان که گفت: وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّیاطِینِ، و بر جمله اللَّه داند غایت مصالح بندگان که در آن بسته، و تدبیر کار عالم که در آن نهاده: ذلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ.
بارادین در بیست و هشت سالگی با بالاکیرف آشنا شد و به زودی یکی از افراد گروه پنج شد و پس از آن تمام زمان آزاد خود را به موسیقی اختصاص داد.
اما مهمترین اثر بارادین اپرای شاهزاده ایگور است که تصنیف آن تا آخرین روزهای عمرش ادامه داشت و هرگز موفق به اتمام آن نشد. پس از مرگش ریمسکی کورساکف و گلازنف آن را تکمیل کردند. این اپرا که یکی از مهمترین آثار گروه پنج است از حیث رنگآمیزی ارکستر و آواز، زیبایی خاصی دارد. به خصوص رقصهای پلوتسی آن بسیار معروف است.
او مردی خوشقلب، خوشبین و صوفیمنش بود که خصوصیات انسانیاش در موسیقیاش نیز جلوهگر میشد. در سفری که به ایتالیا و اتریش و آلمان و فرانسه کرد بیش از پیش به موسیقی علاقهمند شد و نکات جدیدی را آموخت. در بازگشت به روسیه نخستین اثر بزرگ خود سمفونی می بمل ماژور را نوشت اما به دلیل مشغولیتهای علمی اتمام آن تا آخر عمرش به درازا انجامید. سمفونی دوم در سی مینور که در سالهای ۱۸۷۱ تا ۱۸۷۷ نوشته شد، از شهرت بیشتری برخوردار است. پوئم سمفونیک در چمنزارهای آسیای میانه در زمان او باعث شهرت فوقالعاده او شد. برخی از ترانههای بارادین مثل ملکه دریا و سرزمین خرم تو نیز جذاب دلکشاند.