معنی کلمه باداباد در لغت نامه دهخدا
چنان نمود ملک را که ره بدست چپ است
برفت سوی چپ و گفت هرچه باداباد.
حافظ فرماید :
شراب و عیش نهان چیست کار بی بنیاد
زدیم بر صف رندان و هرچه باداباد.
باد و ابر است این جهان افسوس
باده پیش آر هرچه باداباد.رودکی.بگیرم پند تو بر یاد از این بار
بکوشم هرچه باداباد از این بار.نظامی.هرچه باداباد ما کشتی در آب انداختیم ( مثل ). ( از فرهنگ نظام ). این ترکیب غالباً با هرچه استعمال میشود. || سخت علنی. آشکارا. سخت فاش. علی الرؤوس. بمشهد خلق. با هیاهو. با تشهیر. این کلمه نخستین کلمه ای است از تصنیف معروف که خنیاگران در شب عروسی خوانند.
- با گفتن بادابادا مبارکبادا آوردن ؛ با تشهیر آوردن : جهاز بی ارز عروس را در خوانچه ها با بادابادا بخانه داماد بردند.