باخل

معنی کلمه باخل در لغت نامه دهخدا

باخل. [ خ ِ ] ( ع ص ) نابخشنده و شوم. ( آنندراج ). زفت. بخیل. ج ، بُخَّل. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه باخل در فرهنگ معین

(خِ ) [ ع . ] (ص . ) گرسنه چشم ، تنگ چشم .

معنی کلمه باخل در فرهنگ فارسی

( صفت ) گرسنه چشم تنگ چشم .

معنی کلمه باخل در ویکی واژه

گرسنه چشم، تنگ چشم.

جملاتی از کاربرد کلمه باخل

و گفت: کارخویش را باخلاص ندیدم تا آفریدهٔ تنهائی خویشتن را ندیدم.
روی بر رهگذر دوست باخلاص نهادم بر ملک منزلت خویش بدینگونه فزودم
درآمار ایلات و طوایف ایران ()، طایفه به ۱۰ تیره به نام‌های : قباخلو، قزللو، کنشلو، جوزکلو، چهارباشلو، اوردُخانلو، ترامشلو، جورابلو، خالقلو و میرآخورلو تقسیم شده‌است (). این سند دربارة منبع کتبی یا شفاهی این نمودار و چگونگی به دست آوردن تیره‌های این طایفه توضیح و اطلاعی نمی‌دهد.
خق کن باخلق تا از زندگانی برخوری بر دل پیران مخور تا از جوانی برخوری
باخلاق و صفات و فعل اول شود اخلاق و اوصافش مبدل
ای باخلاق حق شده موصوف تا ترا ناظم ثنا گشتم
آنکه باخلاص داد در ره او هر چه داشت قطره بدریا گذشت بهره زعمان گرفت
اباخلقش در اینجا بیوفائی مکن بیحد که ترسم آشنائی
شهرنشینی باستانی مرگوش و بلخ همچنین شناخته شده به عنوان تمدن آمودریا برجسته‌ترین تمدن باستانی فرهنگ عصر برنز در آسیای میانه است، که قدمت آن تقریباً حدود ۲۲۰۰–۱۷۰۰ پیش از میلاد است. گستره این تمدن بزرگ شامل نمازگاه تپه در ترکمنستان امروزی، باخلو در شمال افغانستان، جنوب ازبکستان و تاجیکستان غربی، در منطقه بلخ باستان (باکتریا) می‌باشد. این مکان‌ها توسط ویکتور سیریانیدی (۱۹۷۶) باستان‌شناس شوروی کشف و نامگذاری شد. باکتریا نام یونانی ناحیه باخلو (بلخ امروزی) در شمال افغانستان کنونی بود و مرگوش نام یونانی ساتراپی فارسی مارگو به مرکزیت مرو در ترکمنستان امروزی بود.
و قراءة مکی و ورش و حفص و یعقوب کسر نون و عین است، و قراءت شامی و حمزه و کسایی فتح نون و کسر عین است، و در تشدید میم هیچ خلاف نیست، و معنی همه یکسانست، و ما نکرت است. بمعنی شی‌ء، و در موضع نصب است، و این را نصب علی التفسیر گویند یعنی نعم شیئا هی و اگر خواهی ماء صلت نه، یعنی فنعم هی، و معنی آیت آنست که اگر صدقه آشکارا دهید نیکوست، و اگر پنهان دهید، نیکوتر، یعنی که هر دو مقبول است، چون نیت درست باشد و باخلاص دهد. لکن بحکم خبر صدقه سر فاضلتر و ثواب آن بیشتر. مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم گفت «افضل الصدقة جهد المقل الی فقیر فی سرّ»
شهرنشینی باستانی مرگوش و بلخ همچنین شناخته شده به عنوان تمدن آمودریا برجسته‌ترین تمدن باستانی فرهنگ عصر برنز در آسیای میانه است، که قدمت آن تقریباً حدود ۲۲۰۰–۱۷۰۰ پیش از میلاد است. گستره این تمدن بزرگ شامل نمازگاه تپه در ترکمنستان امروزی، باخلو در شمال افغانستان، جنوب ازبکستان و تاجیکستان غربی، در منطقه ای بلخ باستان (باکتریا) می‌باشد. این مکان‌ها توسط ویکتور سیریانیدی (۱۹۷۶) باستان‌شناس شوروی کشف و نامگذاری شد. باکتریا نام یونانی ناحیه باخلو (بلخ امروزی) در شمال افغانستان کنونی بود و مرگوش نام یونانی ساتراپی فارسی مارگو به مرکزیت مرو در ترکمنستان امروزی بود.
شارستانی است بنهایت جمال و غایت کمال، نام آن شارستان مدینة الرحمة، هر که بوی رسید از زحمت رست و برحمت پیوست و اندر آن شارستان کوشکی است آراسته و پیراسته، نام وی قصر السلامة است، هر که در آن کوشک شد، آفتاب سلامت برو تافت و بمنزل امن و کرامت شتافت و اندر آن کوشک خانه‌ایست، رب العزة آن را بیت الجلال نام نهاده، بدایع قدرت و صنایع فطرت در شکل وی بنموده، صد هزار در از درّ و یاقوت بر وی نهاده، از دری تا دری پانصد ساله راه و آن درها را بند کرده و گفتار بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ کلید آن درها ساخته، چون بنده مؤمن این نام باخلاص و صدق بر زبان براند، درها گشاده شود و از حضرت عزت ندا آید که ملک این خانه و ولایت این شارستان بتو سپردیم و عزا بدی و جلال سرمدی شعار روزگار تو کردیم، ای جوانمرد چون این نام ترا در پذیرفت از عالم میندیش و از افلاس باک مدار.
«إِنَّ إِبْراهِیمَ کانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ» ابراهیم (ع) پیشوای بود خدای تعالی را بپای ایستاده بفرمان برداری، «حَنِیفاً» او را باخلاص یکتا گوی، «وَ لَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکِینَ (۱۲۰)» و از مشرکان نبود.