اینطرف

معنی کلمه اینطرف در لغت نامه دهخدا

این طرف. [ طَ رَ ] ( اِ مرکب ، ق مرکب ) این جانب. این سو. ( فرهنگ فارسی معین ). این کنار. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه اینطرف در فرهنگ فارسی

این جانب این سو . یا این طرف آن طرف. اینجا و آنجا .

جملاتی از کاربرد کلمه اینطرف

به اینطرف نگه تیز چند صید نزاری به ناوکی جهد از جا که بر یکی دگر آید
اینطرفه که آندوست چو دشمن مه و سال گوید بد و نیکم شب و روز از پس و پیش
لیک از آبادی اینطرف دورست خوان اگر بینواست معذورست
گریان گشتم گفت که اینطرفه‌تر است بی‌من که دو دیدهٔ ویَم چون بگریست؟
کرد بس همت خود صرف در اینطرفه بنا حجه موسوی آن فاضل فرد ممتاز
لیک از نباء عظیم باید دانست کاینطرفه خبر چه مبتدائی دارد
زد لگد از اینطرف و آن طرف کرد بز و میش فراوان تلف
اینطرفه که گنجایش غم می شود افزون هرچند شود سینه من تنگ فضاتر
بر دف زند دشمن و اینطرفه که دوست پیوسته بسان نی دمی میدمدم
می‌شنیدم ولی که می‌گفتند پیش از آن کیم اینطرف به سفر