این طور. [ طَ / طُو ] ( ق مرکب ) چنین. اینچنین. ( فرهنگ فارسی معین ). - که اینطور ؛ در موردی گویند که مطلبی بر خلاف رضا شنیده باشند. ( فرهنگ فارسی معین ).
معنی کلمه اینطور در فرهنگ معین
(طُ ) [ فا - ع . ] (ق مر. ) چنین ، اینچنین . ،که ~ در موردی گویند که خبر یا مطالبی برخلاف رضا و میل شنیده باشند.
معنی کلمه اینطور در فرهنگ فارسی
چنین اینچنین. یا که این طور. در موردی گویند که خبر یا مطلبی بر خلاف رضا شنیده باشند .
معنی کلمه اینطور در ویکی واژه
cosi
جملاتی از کاربرد کلمه اینطور
والله من اینطور آدم طمع کار، تیشه رو بخود تراش نیستم، از برادری مثل شما جان خود را دریغ ندارم تا چه رسد بمال دنیا؛ اما حفظ آبروی خودم و شما را واجب میدانم بکنم. هزار بار شما از من برنجید و هر نسبتی که بدتر از آن نیست مردم بیکار ولنگار دارالخلافه بمن بدهند و زنها دور شما را بگیرند ونوحه عزل سیف ها را بکنند هیچ نقص خود نمیدانم، اما طاقت آن ندارم که همین اوضاع امسله کرمان را تصور کنم در کاذت های روم و روس و فرنگ بنویسند، یا خنده حاجی اکبر نواب را از قول جعفر، آدم حیدرعلی خان بشنوم.
نسبت به برخورد شما [معاون اقتصادی سپاه] و حفاظت اطلاعات سپاه با یاس ناراحت بود. گفت پیش آقا هم رفتم. گفت این نوع برخوردها. گفتم قاسم این حرفها را به من نگو. آقای [مسعود] مهردادی این همه پول بیتالمال را با دستورهای الکی حیف و میل کرده، نباید جوابگو باشد؟ حالیش کردم که اینطور نیست
وی بازیگر فیلمهایی همچون کلیک، خوش شانس، اینطوری شروع شد، آریان و پادشاه بودهاست.
اینطور که پیداست، یهویاقیم در میانههای محاصره بهطور مشکوکی — شاید قتل — مرده است. پسرش یهویاکین به مقاومت ادامه داد تا اینکه پس از سه ماه سلطنت، مجبور به تسلیم شد. نبوکدنصر دستور داد او و شهروندان زبدهٔ یهودا را همراه با ارزشمندترین گنجینه معبد و کاخ به بابل ببرند. شرح سقوط یهویاکین در کتاب دوم پادشاهان باب ۲۴ آیههای ۱۲–۱۶ ثبت شده است.
غیر محرم به حریم تو و من محرومم با من اینطور روا نیست به آن نیز چنان
و اینطور که ثبت شده، الماس واقعی در یک جعبه بهوسیله پست با هواپیما فرستاده شد. روایت است که وقتی الماس برش داده شده، با همان اولین حرکت چاقو شکسته شد.
اگر اراده ازلی تعلق به تائید دولت همایون نداشت، سه دولت روس و انگلیس و عثمانی را بسلم و صلح دولت خاقانی اینطور طالب و مایل نمیگردد که بیک بار از سه سرحد عظیم به هیچ وجه اندیشة و بیم نماند و تمامی عساکر شاهنشاهی فارغ و بیکار بمانند و بی دل واپسی و نگرانی بکار این طرف پردازند. هیچ عقلی باور نمی کرد که سپاه شاهنشاه روح العالمین فداه این زمستان را با این غلا و قحط و وفور برف، ببهار برسانند و حال آن که همه یکسال و نیم سفر کشیده و از وضع و تدارک افتاده، فاقد یک فلس بودند و نرخ جنس در دو من یک ریال گویا بود، و هیچ جا پیدا نبود، همه بدخواهان خارجی و داخلی باین امید میزیستند که از بی معاشی پریشان شویم، ناگاه فضل و کرم الهی وبخت و اقبال شاهنشاهی امداد کرد و در حالتی که هیچ چیز نداشتیم انبارهای مملو از همه چیز در شهر و ارک ترشیز بدست آمد.
آنتیوخوس ششم فرمانروایی راستین نبود، او را تروفون، سردار سلوکی در ۱۴۵ پ.م. در برابر دیمتریوس دوم نامزد شاهی نمودهبود و از او به عنوان یک ابزار برای رسیدن به خواستههایش بهره میبرد. سرانجام هم در ۱۴۲ پ.م. او را کنار زد و خود جایش را گرفت. در ۱۳۸ پ.م. نیز اعلام کرد که او به یک بیماری داخلی دچار شده و نیاز به جراحی دارد، اما اینطور مینماید که این پوششی بر کشتن آنتیوخوس بودهباشد.
«اگر او بتواند کنترل واشینگتن را در اختیار بگیرد، میتواند اختیار هر ایالتی را به دست بگیرد که در آن صورت هیچیک از ما امنیت نخواهیم داشت. برای همین امروز ارتش را از شهرمان عقب زدیم … سربازان ما نباید اینطور مورد استفاده قرار گیرند، نباید از آنها خواسته شود شهروندان آمریکا را برانند. امروز ما «نه» میگوییم؛ در انتخابات ماه نوامبر هم میگوییم «نفر بعد».»
چون روز صرف شد بخاطرم رسید که هرگاه کوچک ابدالى باین ناخوش آوازى و غلط خوانى قصیده را خوانده باشد و پادشاه او را مبلغى انعام و بخشش فرموده پس من اگر بخدمت پادشاه بروم و قصیدهى دیگر را در کمال بلاغت و فصاحت بخوانم امید است که پادشاه وظیفهى هر ساله از براى من مقرر فرماید ولکن از ضعف طالع چون بخدمت پادشاه رسیدم و شروع بخواندن قصیده کردم در عوض انعام و اکرام پادشاه فرمود که مرا بسیاست هر چه تمامتر بکشند، چون چنان دیدم، بخاطرم رسید که اى بخت برگشته طالع و روزگار! تو از براى کسب و تحصیل رزق و و معیشت بیرون آمدى و حال از سیاه بختى کشته خواهى شد، مادام که طالع واژگون تو اینطور است بیا و فکرى بکن که شاید از هلاک و کشتن مستخلص گردى و بلکه در این بین اسباب معیشتى هم بدست آورى، پس بوزیر گفتم که اى وزیر! مرا میکشید زیرا که صنعت بسیار مهم از دست من مىآید، و حال اینکه اى پادشاه! من از جمیع صنایع برى و عارى بوده و هستم.
موقع سکتهات این دور نبود صحبت ما و تو اینطور نبود
پس، تسخیر قوه شهویه در ابتدا سهل است، و بعد از تسخیر آن فی الجمله قوتی از برای عاقله حاصل می شود، و ملکه تسخیر از برای او هم می رسد و اسباب قوه غضبیه اندکی کمتر می گردد، و تسخیر آن نیز به سهولت میسر می شود، و بعد از تسخیر این دو قوه، تحصیل ملکه حکمت، که از آن دو صعب تر است، به آسانی ممکن می گردد و کسی که این ترتیب را از دست بدهد اینطور نیست که تکمیل خود و تهذیب اخلاق از برای او ممکن نباشد، و لیکن به دشواری و صعوبت حاصل می شود.
منظور نظر نایب السلطنة روحی فداه این است که حسن سلوک با اینطوری شود که رفع بدنامی گریبایدوف باشد، معلوم شود که بدی ها از همراهان او بوده والا دولت قاهره ایران مهماندوست وغریب نواز میباشند.
در منابع اسلامی اینطور گفته شده که نیای سیام محمد، پیامبر اسلام است. در کتاب منهاج البراعه تألیف میرزا حبیبالله هاشمی خویی و کتاب جلا العیون تألیف محمد باقر مجلسی نیز به همین منوال شجره قیدار را به ابراهیم و آدم نسبت دادهاند. در تاریخ یعقوبی آمدهاست که اسماعیل ۱۲ پسر داشت که بزرگترین آنها قیدار بوده که پس از مرگ اسماعیل و دفن او در حجر، قیدار جانشین پدر شد و مردم را به توحید دعوت کرد. از آنجایی که محمد ابن عبدالله از تیره بنی هاشم از قبیله قریش است و قریش از اعراب.
وی در سال ۱۹۷۹ میلادی، بابت تدوین فیلم «اینطور چیزها»، برندهٔ جایزه اسکار بهترین تدوین و همچنین جایزهٔ بفتای «بهترین تدوین» شد.
صحبتهای کریس فن در سال ۲۰۲۳ دربارهٔ اِسلیپنات: هواداران واقعاً تنها بخش خوب من بودند. اجرا روی صحنه و دیدن آنها. دیدن عکس العملهای آنها بهترین بود، بقیه میتوانند به گند بروند؛ من برای هواداران دعا میکنم و از شما برای این همه محبت تشکر میکنم، متاسفم که همه چیز اینطور به پایان رسید.
اینطور به نظر میآمد که ابومسلم روابط حسنه ای با خلیفه ندارد و به یک فرد خطرناک برای حکومت تبدیل شدهاست. بدین ترتیب خلیفه دست به کار شد و اورا در کاخ خود به تنهایی به هلاکت رساند. در اینجا، روایت دیگری حاکی از این است که ابوجعفر به دلیل این کار ابومسلم، میخواست که اورا بکشد وحتی تا مرحله صدور فرمان مرگ او پیش رفت؛ اما به هر حال ابومسلم نیز با فرستادن نامه ای دیگر از این مرگ فرار کرد. روایت دیگری نیز وجود دارد مبنی بر اینکه منصور به این دلیل که ابومسلم با او بیعت نکرده بود، در صدد این بود که دستور قتل اورا صادر کند اما ابومسلم با فرستادن نامه دیگری از این مرگ فرار کرد.