ایقان. ( ع مص ) ( از «ی ق ن » ) به یقین دانستن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( غیاث ) ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 24 ). بی گمان دانستن و بی گمان شدن. ( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) : مکان علمست نفست را زبان اندیشه رهرو نزولت پایه او نی عروجت منزل ایقان.ناصرخسرو.با خود گفتم اگر بر دین اسلاف بی ایقان و تیقن ثبات کنم همچو آن جادو باشم. ( کلیله و دمنه ). مرد ایقان رست از وهم و خیال موی ابرو را نمی گوید هلال.مولوی.به علم ار بگذری ز اسلام و ایمان یقین اندررسی در ملک ایقان.شبستری.- ایقان بالشی ؛ علم پیدا کردن بحقیقت چیزی بنظر استدلال و به همین جهت خداوند متعال متصف بیقین شود. ( تعریفات ).
معنی کلمه ایقان در فرهنگ معین
[ ع . ] ۱ - (مص ل . ) بی گمان شدن ، باور کردن . ۲ - (اِمص . ) باور، یقین .
معنی کلمه ایقان در فرهنگ عمید
یقین کردن، باور کردن، بی گمان دانستن، بی گمان شدن.
معنی کلمه ایقان در فرهنگ فارسی
یقین کردن، باورکردن، بی گمان دانستن، بی گمان شدن ۱ - (مصدر ) بیگمان شدن یقین کردن بیقین دانستن باور کردن . ۲ - ( اسم ) بیگمانی یقین .
معنی کلمه ایقان در فرهنگ اسم ها
اسم: آیقان (پسر) (ترکی) معنی: ( آی + قان ) کسی که خونش مثل ماه شفاف و تمیز است اصیل، نجیب
معنی کلمه ایقان در ویکی واژه
بی گمان شدن، باور کردن. باور، یقین.
جملاتی از کاربرد کلمه ایقان
پیشوای اهل عرفان قبله ارباب ایقان آنکه همچون موج طوفان غرقه در اشعار اویم
خسرو دانش پژوه و پادشه ماست افسر و اورنگ او ز عقل و ز ایقان
این درخت در ایران در اطراف گرگان (آزادشهر و شاهرود) و آذربایجان (ارسباران، وینق و وایقان) میروید.
این محدوده بخش بسیار کوچکی از منطقه ۸۰ هزار هکتاری حفاظت شده ارسباران میباشد که از شمال غربی به روستای وایقان و از جنوب شرقی به روستاهای بالان و بهروز منتهی میشود.
شدم آزاده از قید اسیری خلاصم از گمان چون اهل ایقان
در تانی بر یقینی بر زنی گوشمال من بایقانی کنی
ایقان هر پیغمبری عرفان هرجا عارفی عرفان هرجا عارفی ایقان هر پیغمبری
نامش غیاث الدین و از منشیان بی قرین، وحید زمان و فرید دوران، ناهج منهج صفا و سالک مسلک وفا. عارج معارج عرفان و مدارج ایقان. و از اوست:
ز راه جذب جان یا راه برهان شود وارد بشهر علم ایقان
اینکه اشیاء را خارج از شعور خود میدانیم نتیجهٔ بهبود شرایط تولید اجتماعی ما است. جغرافیای تولید صنعتی و جغرافیای تفکر آزاد مادی با هم همخوانی دارند. هر اندازه به جوامع صنعتی نزدیک میشویم یقین و ایقان مردم به ضعف ایدههای مذهبی بیشتر میگردد.
علیرغم کثرت مارهای سمی، مخصوصاً در مناطق قشلاقی کنار ارس، کشتن این حیوانات عملی مذموم شناخته میشود. اعتقاد بر آن بود که هر ماری همزادی دارد که امکان ندارد انتقام همزاد کشته شده اش را نگیرد -به صورت ضمنی این همزاد از جنس جن بود که هنگام مواجه با قاتل خود را به شکل مار درمیآورد. به علت تابو بودن مار کشی، افراد مارگیر، که با عنوان صوفی شناخته میشدند، در میان اهالی احترام خاصی داشتند. معروفترین صوفی قرن اخیر «صوفی حسین»، از روستای تیموربیگلو، بود که خود قربانی یک «شاه مار» شد. در حال حاضر فقط «صوفی عباس»، از اهالی وایقان، گاهی مار میگیرد. احتمال دارد که توتم بودن مار به نحوی با مهرپرستی مربوط باشد، که سگ و مار را به عنوان سمبلهای خیر و شر میشناسد.
اسمش ابوسعید بابویه بوده و حکیم خاقان او را مدحت نموده. فاضلی است عارف و محققی است واقف. حکیمی با ایمان و شاعری به ایقان. وی والد امام الدین رافعی است و بعضی این قطعه را به پسرش نسبت دهند. به هر صورت به یک قطعه از وی اکتفا شد رحمةُ اللّهِ عَلَیه.
زانکه ایمان محبت است از جان نی رکوع و سجود بی ایقان
باب این دو اثر را به اتمام نبرد و تکمیل آنها را به من یظهره الله سپرد. از آنجا که کتاب ایقان همانند بیان فارسی مفهموم ظهور تدریجی وحی را به تفصیل تشریح میکند، بسیاری آنرا تکمیلکننده کتاب بیان فارسی دانستهاند. براون معتقد است که بخشی از کتاب بیان فارسی توسط میرزا یحیی تکمیل شده است.
سالکین سبیل ایمان و طالبین کؤوس ایقان باید نفوس خود را از جمیع شئونات عرضیّه پاک و مقدّس نمایند؛ یعنی گوش را از استماع اقوال و قلب را از ظنونات متعلّقه بسبحات جلال و روح را از تعلّق باسباب ظاهره و چشم را از ملاحظهٔ کلمات فانیه و متوکّلین علی اللّه و متوسّلین الیه سالک شوند تا آنکه قابل تجلّیات اشراقات شموس علم و عرفان الهی و محلّ ظهورات فیوضات غیب نامتناهی گردند؛ زیرا اگر عبد بخواهد اقوال و اعمال و افعال عباد را از عالم و جاهل میزان معرفت حقّ و اولیای او قرار دهد هرگز برضوان معرفت ربّ العزّة داخل نشود و بعیون علم و حکمت سلطان احدیّت فائز نگردد و هرگز بسرمنزل بقا نرسد و از جام قرب و رضا مرزوق نگردد.