( ایضاً ) ایضاً. [ اَ ضَن ْ] ( ع ق ) مأخوذ از تازی ، باز و نیز. ( ناظم الاطباء ).هم و نیز. ( آنندراج ). دوباره. دیگر بار. بار دیگر. مکرر. هم. ( یادداشت بخط مؤلف ) : ایضاً دستورالعملی در باب دیگر. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 213 ). آن کل عفریت روی با همه زشتی قالی بافد همی و ایضاً محفور.سوزنی.اندس ایضاً کیخسرو بنا کرده. ( تاریخ قم ص 81 ). || در تداول عامه به معنی همه و کل و تمام استعمال میشود. ( یادداشت بخط مؤلف ): یکی کیسه صدتومانی ایضاً دوهزاری امین السلطانی. ( یادداشت بخط مؤلف ).
معنی کلمه ایضاً در فرهنگ معین
(اَ ضَ نْ ) [ معر. ] (ق . ) نیز، باز هم .
معنی کلمه ایضاً در فرهنگ عمید
نیز، بازهم.
معنی کلمه ایضاً در فرهنگ فارسی
نیز، بازهم نیز باز هم . ماخوذ از تازی بازونیز . هم ونیز
جملاتی از کاربرد کلمه ایضاً
و انشدناه ایضاً لبعضهم رحهم اللّه
فیالعلم و درجة العلم و المتعلّم والسائل والمسئول، قالاللّٰه تعالی: والذین اوتوا العلم درجات، و قال ایضاً: قل هل یستوی الذین یعلمون والذین لایعلمون، قال النّبی علیهالسّلام: العلماء ورثة الانبیاء، و قال ایضاً: اطلبوا العلم ولو بالصّین، و قال صلّیاللّٰه علیه و سلّم: نوم العلماء خیر من عبادة الجهلاء، و قال: العلم علمان علم الابدان و علم الادیان.
بکنیت معروفست. از شیخ الاسلام شنودم کرم اللّه وجهه کی گفت: اول کسی که او را صوفی گفتند بوهاشم صوفی است شیخ بوده بشام و باصل کوفیست و بکنیت معروفست، در ایام سفین ثوری بوده، و سفین ثوری گوید: لولا ابوهاشم الصوفی ما عرفت را دیدم. و مات سفین الثوری بالبصره سنه احدی و ستین و مائه، و ابراهیم بن ادهم ایضاً رحمت اللّه علیه.
انشدناه ایضاً لغیره
غیر انی بالجوی اعرفها و هی ایضاً بالجوی تعرفنی
انشدنا ایضاً لنفسه
ذکر الشهید القتیل المظلوم ابی عمر عثمانبن عفان ذیالنورین المکرم فیالمنزلین ختن رسولاللّٰه صلیاللّٰه علیه و سلّم باثنتین ام کلثوم و رقیة المبارکتین الکریمتین جامع القرآن الشاهد یومالتقی الجمعان الذی انزلاللّٰه سبحانه و تعالی فی شانه: امّن هو قانت آناء اللیل ساجدا و قائما یحذر الآخرة و یرجو رحمة ربّه، و قال النبی صلیاللّٰه علیه و سلّم فی حقه: عینالایمان عثمانبن عفان مجهز جیشالعسرة، و قال ایضاً صلواتاللّٰه و سلامه علیه حکایة عناللّٰه تعالی: استحییت من عثمانبن عفان، و قال الحیاء من الایمان و عثمان عین الحیاء، و قال علیهالسّلام انا مدینة الحیاء و عثمان بابها.
نه تنها قارن از بیمت گریزد اگر پاداشت کوهِ قارن ایضاً