ایازی

معنی کلمه ایازی در لغت نامه دهخدا

ایازی. [ اَ ] ( اِ ) برقع سیاهی که زنان بر پشت چشم بندند. ( آنندراج ) ( برهان ). نوعی ازبرقع باشد که اکثر سیاه رنگ شده و زنان بر روی کشندو آنرا چشم آویز نیز گویند. ( جهانگیری ) :
شفق غلاله خورشید ارغوانی دوخت
چو زهره بست ایازی عنبرین بر چشم.رفیعالدین لنبانی.رجوع به ایاسی شود.

معنی کلمه ایازی در فرهنگ معین

(اَ ) (اِ. ) = ایاسی : نقاب سیاهی که زنان بدان صورت خود را پوشانند.

معنی کلمه ایازی در فرهنگ عمید

نقاب سیاه که زنان بالای پیشانی یا روی صورت خود بیندازند.

معنی کلمه ایازی در فرهنگ فارسی

( اسم ) نقاب سیاهی که زنان بدان صورت خود را پوشانند .

معنی کلمه ایازی در ویکی واژه

ایاسی: نقاب سیاهی که زنان بدان صورت خود را پوشانند.

جملاتی از کاربرد کلمه ایازی

کمترینت بنده‌ام کت عاقبت محمود باد سالها شد تا بدین درگه ایازی می‌کنم
تو آن شاهی که میدانی کماهی حال من بنده هنرهای ایازی را که داند بهتر از سلطان
قابل در شهریور ۱۳۷۷ از استاد خود حسینعلی منتظری درجهٔ اجتهاد گرفت. در مرداد ۱۳۸۱ حسینعلی منتظری سه نفر از شاگردان خود، احمد قابل و محمدعلی ایازی و محسن کدیور را برای پاسخگویی به سوالات شرعی معرفی کرد.
در حضرتت چه سنجد جان همام کانجا محمود می‌دهد جان در صحبت ایازی
حسن خود رای مسخر نشود شاهان را دل محمود به این خوش که ایازی دارد
اندر مقام محمود چون راه نمیدهندت در معرض حریفان دعوی مکن ایازی
متاب روی ز خدمت که بر در محمود طریق بنده مخلص بجز ایازی نیست
همه خونست اشک خسرو، همه این بود ضرورت پسر سبکتگین را چو به دل بود ایازی
گر بنده ی محمود ایازست حقیقت این بنده ایازیست که محمود ندارد
آزاد و بنده را عشق نبود به حسن صورت آن مایه میل محمود بر معنی ایازی است
در همه بارگاه محمودی یک ایازی چو نعمت الله کو