اگو
معنی کلمه اگو در لغت نامه دهخدا

اگو

معنی کلمه اگو در لغت نامه دهخدا

( آگو ) آگو. ( اِ ) بوم. جغد. رجوع به آکو شود.

معنی کلمه اگو در فرهنگ معین

( آگو ) ( اِ. ) نک آکو.

معنی کلمه اگو در فرهنگ عمید

لوله کشی زیرزمینی که فاضلاب در آن می ریزد.

معنی کلمه اگو در فرهنگ فارسی

زیر آب که فاضلاب حمام ومطبخ وغیره در آن برود، گنداب رو، لوله کشی زیرزمینی که فاضلاب خانه هارابه گنداب روببرد

معنی کلمه اگو در دانشنامه عمومی

آگو. رودخانه آگو ( به انگلیسی: Agout ) رودخانهای است که در فرانسه جریان دارد.
معنی کلمه اگو در فرهنگ معین
معنی کلمه اگو در فرهنگ عمید
معنی کلمه اگو در فرهنگ فارسی
معنی کلمه اگو در دانشنامه عمومی

معنی کلمه اگو در دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:من (خود)

جملاتی از کاربرد کلمه اگو

تابش صبح بناگوشش ببین مهر و مه را خانه بر دوشش ببین
ترکیبی از سوالات تستی و تشریحی است که تعداد سوالات تستی به مراتب بیشتر از سوالات تشریحی میباشد، و این بخش بیشتر دایره لغات دانش آموز را آزمایش میکند و مثل درس ریاضی دو بخشش حدود ۲۵ دقیقه و یک بخشش حدود ۲۰ دقیقه زمان میبرد و حدودا ۵۲ سؤال دارد که باید در عرض ۶۵ دقیقه جواب داده شود و همه سوالات این بخش چند گزینه ای می باشند و از متن های گوناگون طراحی شده اند.
هم در آن لحظه بفرمود یکی را که برو بخر این بدره بیار و به ثناگوی سپار
۱۸ مارس :آراگورن سپاه غرب را به بیرون از میناس تیریث رهبری می‌کند.
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه فوتبال اوئسکا، باشگاه فوتبال اسپورتینگ خیخون، و باشگاه فوتبال رئال ساراگوسا اشاره کرد.
وهب بن منبه گوید، پادشاهی یک روز نشست. جامه می درپوشید. صد گونه جامه بیاوردند، تا آنچه نیکوتر بود برنشست. پس در موکبی عظیم بیرون آمد و از کبر به هیچ کس نمی نگرید. ملک الموت بر صورت درویشی شوخگن جامه پیش وی آمد و بر وی سلام کرد. جواب نداد. لگام اسب وی بگرفت. گفت، «دست بدار مگر نمی دانی چه می کنی؟» گفت، «مرا حاجتی است»، گفت، «صبر کن تا فرود آیم». گفت، «نه اکنون»، گفت، «بگوی». سر فراگوش وی برد و گفت، «منم ملک الموت. آمده ام تا همین ساعت جانت بستانم». پادشاه را رنگ از روی بشد. گفت، «چندان بگذار تا با خانه شوم و زن و فرزند را وداعی کنم». مهلت ندارد و در حال جانش بستد و از اسب بیفتاد.
در گوشه و کنار استان سویداء آثار گوناگونی از دوران مختلف بر جای مانده‌است. تاریخ شهر سویداء به دوران پیش از اسلام بر می‌گردد.
آن طرف بناگوش مرا گوشه نشین ساخت آن آینه رخسار مرا نغمه سرا کرد
ترا خود میکند در خود خطابی نداری زهره تاگوی جوابی
ما غرقة بحر غم و آن خال بناگوش چه چاره بنشسته چو نظارگیان خوش بکناره
ندارد بی جمالت دیده آبی نباشد بی سماعت با نواگوش
آراگوآ در سال ۱۸۹۹ تأسیس شده و از لحاظ ناحیهٔ زمانی، ۴ ساعت و ۳۰ دقیقه با گرینویچ اختلاف دارد.
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه فوتبال رئال ساراگوسا، باشگاه فوتبال آینتراخت فرانکفورت، باشگاه فوتبال کایزرسلاوترن، باشگاه فوتبال ام‌اس‌وی دویسبورگ، باشگاه فوتبال مونیخ ۱۸۶۰ و باشگاه فوتبال آینتراخت فرانکفورت اشاره کرد.
زلفین سیه که بر بناگوش تواند سر بر سر هم نهاده همدوش تواند
لذّت در خون تپیدن ناگوارم باد اگر هرگز از فرمان شمشیر تو سر پیچیده‌ام
و از آن پس آراگورن با فرودو و دوستانش همراه می‌شود. در این زمان او ۸۷ سال دارد و نقش خویش را در جنگ حلقه بر عهده می‌گیرد. با این کار نه تنها فرودو را در به انجام رساندن مأموریتش کمک می‌کند بلکه خود را نیز به پادشاهی نزدیک تر.
بسیاری از آثار او پس از مرگ به زبان‌های گوناگون ترجمه و منتشر شد.
ز بودم فرش گوناگون پدیدار نموده رخ در این دیدار پرگار
بنت همچنین با معمار برجسته خانه‌های روستایی شیکاگو، هوارد ون دورن شاو آموزش دید.