اگه

معنی کلمه اگه در لغت نامه دهخدا

( آگه ) آگه. [ گ َه ْ ] ( ص ) آگاه. باخبر.مطلع. مستحضر. عالم. خبیر. عارف. واقف :
چو آگه شد از مرگ فرزند شاه
ز اندوه گیتی بر او شد سیاه.فردوسی.همانا خوش آمدْش گفتار اوی
نبود آگه از زشت کردار اوی.فردوسی.بایوان یکی گنج بودش [ فرنگیس را ] نهان
نبد زآن کسی آگه اندر جهان.فردوسی.ز خیمه برآورد پرخون سرش
که آگه نبد زآن سخن لشکرش.فردوسی.چو از جنبش خسرو آگه شدند
از آن دشت تازان سوی ره شدند.فردوسی.مرا کرد یزدان از این بی نیاز
گر آگه نه ای برگشایمْت راز.فردوسی.بدانگاه از این کار آگه شوی
که بی تاج و بی تخت و بی گه شوی.فردوسی.چو از لشکر آگه شد افراسیاب
بر او تیره شد تابش آفتاب.فردوسی.شما یکسر از کارها آگهید
بر این بر که گویم گواهی دهید.فردوسی.چو قیدافه آگه شد از قیدروش
ز بهر پسر پهن بگشاد گوش.فردوسی.بیامد سخن جوی پویان ز پس
نبد آگه از راز او هیچکس.فردوسی.بگفتا مرا زود آگه کنید
روانرا سوی روشنی ره کنید.فردوسی.بت دلنواز و می خوشگوار
پرستید و آگه نبد او ز کار.فردوسی.بدل گفت آن هر سه بیره شدند
چواز ماو از لشکر آگه شدند.فردوسی.ز بربر همه لشکر آگه شدند
سگالش چنین بود در ره شدند.فردوسی.قلون دلاور شد آگه ز کار
پذیره بیامد سوی کارزار.فردوسی.چو تهمورس آگه شد از کارشان
برآشفت و بشکست بازارشان.فردوسی.کسانیکه زین دانش آگه بوند
پراکنده یا بر در شه بوند.فردوسی.از آن چاره آگه نبد هیچکس
که او داشت آن راز پنهان و بس.فردوسی.همی گفت با کردگار جهان
که ای آگه از آشکار و نهان.فردوسی.چنین تا برآمد بر این سال پنج
نبودند آگه ز درد و ز رنج.فردوسی.گر نه ای آگه تو از این گنده پیر
منت خبر گویم از این بد فعال.ناصرخسرو.نیستی آگه چه گویم مر ترا من جز همانْک

معنی کلمه اگه در فرهنگ عمید

( آگه ) = آگاه

معنی کلمه اگه در فرهنگ فارسی

( آگه ) ۱ - ( صفت ) مطلع باخبر خبر دار مستحضر . ۲ - واقف عارف هشیار بیدار. ۳ - آگاهی . یا آگاه بودن . خبر داشتن مستحضر بودن .
نام شاعری شیرازی
سوهان . یا آهنی است که بدان گوشت از دیک کشند و به تازی اش منشار خوانند .

معنی کلمه اگه در ویکی واژه

اَگهِ
اَگهَ
(گفتگو): مخفف اگر، اگرچه، هرچند.
اگر، احیاناً، زمانی، موقعی. اَگهَ بی مجال اِیسْسَمَدِ؟ اگر یه موقع نخواست؟

جملاتی از کاربرد کلمه اگه

چون نقاب زلف مشکین از جمال خود گشود صبح صادق در شب دیجور ناگه رخ نمود
این‌ها تهدیدات بیهوده‌ای برای کلیساها و کنیسه‌هایی که تصرف شده و قسمتی از آن‌ها متلاشی شده یا به آن‌ها خسارت وارد شده بود، و مردم شکایت می‌کردند که غیرمسلمان، مکان‌های جدید می‌سازند. برای مسلمانان پیدا کردن مکان‌های مقدس نزدیک ساختمان‌های غیرمسلمانان و ساختن مساجد حتی الامکان نزدیک آن‌ها رویه‌ای عمومی شده بود. بعداً مسلمانان به راحتی مدعی می‌شدند که کلیسا به‌طور غیرمجاز کنار مسجد ساخته شده‌است. با این وجود، گر چه کلیساهای ارمنی ممکن بود متحمل این وضعیت بشوند ولی محله ارمنی‌نشین به همان نحو از حاشیه پردازی نسبت به غیرمسلمانان مصون ماند زیرا آن‌ها همگی در محله ارمنی‌نشین واقع شده بود طوری‌که امکان این ادعا که در آنجا نیاز به ساخت مسجد است به‌طور ناگهانی وجود نداشت.
امر غریب واجد تظاهرات متعددی از قبیل ترس از تاریکی، هراس از تنهایی، جن و پری و روح و شبح می‌باشد؛ در این حالت یعنی هنگامی که من در نهایت قرابت با خویشتن به سر می‌برد، به ناگهان خود را در هیئت موجودی کاملاً بیگانه می‌بیند.
اشکان دژاگه (زادهٔ ۱۴ تیر ۱۳۶۵) بازیکن فوتبال ایرانی-آلمانی است که در پست وینگر بازی می‌کند. وی سابقه ۵۹ بازی ملی و ۱۱ گل ملی را با تیم ملی ایران در کارنامه خود دارد.
بر سر پل ساخت خواجه خانه ای سیل آمد ناگه آن خانه ببرد
بر مثال اسب شطرنج از بساط روزگار طرح کردش چرخ بازیگر بحیلت ناگهان
نیست جز بیمار ما را محرمی یا رهنمونی ناگهان بشنید از حلقوم شه راز درونی:
و ناگهان دیگر هیچ![ت]
نهنگ جانستان ناگه درآید از این بیغوله ما آخر رباید
آنزای کاگه‌ماسو (به ژاپنی: 安西 景益 あんざい かげます); تولد نامشخص – مرگ نامشخص در اوایل دوره کاماکورا سامورایی درولایت آوا (چیبا) و ملازم میناموتو نو یوریتومو اهل ژاپن بود.
دارم امید که ناگه ز شفاخانه غیب مرهم سینه این خسته جگر بازآید
به کیخسرو این پس نمانم جهان به سر بر فرود آیمش ناگهان
بدان تا به ناکامی از ناگهان نیاید یکی زان بر من نهان
برخی از افراد برای هفته‌ها یا ماه‌ها آسم پایدار دارند و سپس به‌طور ناگهانی دچار یک دوره آسم حاد می‌شوند. افراد مختلف به گونه‌های مختلف به عوامل مختلف واکنش نشان می‌دهند. بیشتر افراد ممکن است در اثر تعدادی از عوامل محرک دچار تشدید شدید شوند.
آرس روزی در حال عبور از حوالی تپه‌ای بود که بعدها آرئوپاژ بر آن بنا شد. در دامنهٔ این تپه، چشمهٔ آبی قرار داشت و آرس ناگهان در کنار این چشمه مشاهده نمود که هالیرهوتیوس، پسر پوزئیدون، قصد دارد که به زور با دختر آرس، یعنی آلسیپ، درآمیزد. آرس با مشاهدهٔ این صحنه خشمگین شد و پسر پوزئیدون را کُشت.
از این جاگه کمالی یافتستم از آن بُد گر وصالی یافتستم
یکی دیگر مفاهیم مطرح شده توسط سودو-دیونیزوس، که ال گرکو بسیار متأثر از آن است؛ سمبل فرشته-آتش است. بر طبق متن رساله، آتش، فرشتگان را روشنایی می‌بخشد. نور آن ناگهان گر می‌گیرد و به شکلی غیرقابل کنترل به بالا پرواز می‌کند. تصویر آتش، بر تبعیت از پروردگار روشنایی بخش دلالت می‌کند.
ندا نیز زمانی که در حال رانندگی بوده هنگامی که صدای زنگ موبایلش را می‌شنود آرام در گوشه‌ای پارک می‌کند تا با مادرش صحبت کند. او به علت گرمای هوا کمی شیشه کنار راننده را پائین کشیده بود که ناگهان مادرش از آن سوی خط تنها فریاد سوختم! سوختم! دخترش را می‌شنود. او قرنیه چشم راستش را کاملاً از دست داده و یک قسمت از سرش سوراخ شده است.
هر دو برادر در دبیرستان تحصیل کردند، اما دیپلم نگرفتند. نقل مکان ناگهانی خانواده در سال ۱۸۸۴ از ریچموند، ایندیانا، به دیتون، اوهایو، جایی که خانواده در طول دهه ۱۸۷۰ در آن زندگی می‌کردند، باعث شد ویلبر نتواند دیپلم خود را پس از پایان چهار سال دبیرستان دریافت کند. این دیپلم پس از مرگ ویلبر در ۱۶ آوریل ۱۹۹۴، که تولد ۱۲۷ سالگی او بود، اعطا شد.
ما را همه کاری به فراق تو فرو بست باشد که ز ناگه در وصلی بگشایی