اکسون. [ اَ / اِ ] ( اِ ) جامه سیاه قیمتی که بزرگان جهت تفاخر پوشند. ( ناظم الاطباء ) ( برهان ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از فرهنگ سروری ) ( مؤید الفضلاء ) ( آنندراج ) ( از شرفنامه منیری ) ( از انجمن آرا ). جامه ایست مثل زیبقی. ( فرهنگ خطی ) ( از شعوری ج 1 ورق 122 ). جامه ایست. یکی از اقمشه. ( فرهنگ اوبهی ) : شکوفه ریخته از باد در بنفشه ستان چنانکه تافته لولوی از بر اکسون.قطران تبریزی ( از آنندراج ).پیش کف راد تست از غایت جود و سخا در شبه ، دیبا رکو، اکسون کسا، اطلس گلیم.سوزنی.برسم خدمتی اندر پی جنیبت تو فکنده دهر ز روز اطلس و ز شب اکسون.ظهیر فاریابی.پوست پوشد هر که لیلی دوست اوست.عطار.چه مرغم کز پی شهباز شیبت قبا اطلس کلاه اکسون فرستم.خاقانی.از پی عید ظفر پوشند از گرد و خون شقه اطلس زمین کسوت اکسون فلک.خاقانی.گر نباشد ز برای شرف عیسی کس پوشش سم خر از اطلس و اکسون نکند.فلکی شروانی.|| نوعی از دیبای سیاه ( ناظم الاطباء ) ( برهان ) ( از غیاث اللغات ) ( آنندراج ).
معنی کلمه اکسون در فرهنگ معین
(اِ یا اَ ) (اِ. ) دیبای سیاه بسیار نفیس .
معنی کلمه اکسون در فرهنگ عمید
۱. نوعی دیبای سیاه گران بها. ۲. [مجاز] جامۀ سیاه فاخر: اطلس و اکسون مجنون پوست است / پوست خواهد هرکه لیلی دوست است (عطار: ۳۸۸ ).
معنی کلمه اکسون در فرهنگ فارسی
نوعی دیبای سیاه گرانبها، جامه سیاه فاخر ( اسم ) ۱ - دیبای سیاه . ۲ - نوعی از دیبای سیاه که بغایت نفیس و قیمتی است . ۳ - جام. سیاه قیمتی که اکابر بجهت تفاخر پوشند .
معنی کلمه اکسون در دانشنامه عمومی
آکسون. آکسون یا آسه ( به انگلیسی: Axon ) رشته بلند و باریکی است که از سلول عصبی یا نورون، برآمده است و پیام های الکتریکی را از جسم سلولی نورون ( سوما ) به بیرون هدایت می کند. هر نورون تنها یک آکسون و چندین دِندریت دارد. پیام الکتریکی پس از آنکه به جسم سلولی رسید، در آنجا پردازش شده و سپس به آکسون ها فرستاده می شود. پیام الکتریکی در درازای آکسون هدایت شده و به پایان آکسون که پایانه آکسونی یا ترمینال آکسون نام دارد می رسد. پایانه آکسونی یا با دندریت نورون دیگر ارتباط برقرار کرده یا به یک سلول ماهیچه ای یا یاخته غده ای می رسد. در پایانه های آکسونی ریزساختار ویژه ای به نام سیناپس وجود دارد که به آن فضای سیناپسی می گویند. از راه سیناپس، پیام سلول عصبی به سلول بعدی راه می یابد. بیشتر آکسون ها در سامانه عصبی مرکزی و سامانه عصبی پیرامونی به وسیلهٔ سلول های نوروگلیا و شوان که میلین را می سازند پوشانده می شوند. آکسون ها بیشتر در بخش سفید مغز و نخاع گسترش یافته اند اما این بدین معنی نیست که در بخش های خاکستری مغز و نخاع، هیچ آکسونی وجود ندارد. برخی سلول های عصبی فاقد آکسون هستند ( آماکرین در چشم ) و گاهی آکسون کوتاه تر از دندریت است ( مانند سلول های پورکینیه مخچه، پیرامیدال کورتکس مخ و نورون های حسی ) . هیلاک: محل خروج آکسون از پریکاریون ( مشخص با فقدان اجسام نیسل ) آکسولما: غشای سیتوپلاسمی اطراف آکسون آکسوپلاسم: سیتوپلاسم درون آکسون ( فاقد اجسام نیسل ) جابجایی آنتروگراد: جابجایی مواد و اندامک ها در آکسوپلاسم از پریکاریون به سمت انتهای آکسون، با واسطه پروتئین کاینزین، با ۳ سرعت مشخص: • سرعت آهسته ( پروتئین ها و میکروفیلامنت ها، چند میلی متر در روز ) • سرعت متوسط ( میتوکندری ) • سرعت زیاد ( وزیکول های حاوی نوروترانسمیترها، صد برابر سرعت آهسته ) جابجایی رتروگراد: جابجایی مواد از انتهای آکسون به سمت جسم سلولی، گاهی جذب مواد سمی و آسیب به دستگاه عصبی مرکزی، با واسطه پروتئین داینئین غلاف میلینی غلاف لیپوپروتئینی به صورت لایه های متحدالمرکز، در اطراف اغلب آکسون ها است. این غلاف حاصل پیچش غشای سیتوپلاسمی سلول های شوان در اعصاب محیطی و سلول های الیگودندروسیت در اعصاب مرکزی است. هنگام تولد، غلاف میلینی اعصاب محیطی کامل است ولی غلاف اعصاب مرکزی ناکامل است.
معنی کلمه اکسون در دانشنامه آزاد فارسی
آکسون. آکْسون (axon) امتداد نخی شکل و طویل یاختۀ عصبی. تکانه های الکتروشیمیایی را از بدنۀ یاخته دور می کند و به طرف یاخته های عصبی دیگر یا به طرف اندام های اجرائی مؤثر، نظیر ماهیچه ها، می فرستد. آکسون به سیناپسمنتهی می شود که محل ارتباط با دیگر یاخته های عصبی، ماهیچه ها یا غدد است.
معنی کلمه اکسون در ویکی واژه
آکسون (جانوری): بزرگترین رشتهای که از سلول عصبی خارج میشود و پیام عصبی را به نقاط دیگر میرساند. دیبای سیاه و بسیار نقش.
جملاتی از کاربرد کلمه اکسون
هنر است آنکه کهن خرقه پشمین ز برش بدر آرند و در او اطلس و اکسون پوشند
کتاب معروف او المعتبر نام دارد که کتابی فلسفی در رد فلسفه ارسطویی است؛ ولیکن ابوالبرکات به صورت کلی پیرو ارسطو و ابن سینا بود. تفکرهای او بر تفکر فیلسوفان مسلمان، فیلسوف یهودی ابن کمونا و فیلسوفان مسیحی ژان بوریدان و آلبرت ساکسونی تأثیرگذار بودهاست.
چهل سال در خون رز رفتهام در اکسون و کمخار و خز رفتهام
اطلس و اکسون مجنون پوستست پوست خواهد هرک لیلی دوستست
هم کنون بینی عروسان بهاری را به باغ قرطه از مقراضی و کسوت ز اکسون ساخته
اِما سوفی کورنر (زادهٔ ۲۰ آوریل ۱۷۸۸ در درسدن، در دوکنشین زاکسن؛ درگذشته ۱۸۱۵ در درسدن، در آن زمان پادشاهی ساکسونی) نقاش آلمانی، شاگرد نقاش سوئیسی آنتون گراف و خواهر شاعر و سرباز کارل تئودور کورنر بود.
در متون مختلف شیمی و شیمی آلی تعریفهایی از یون اکسونیوم ارائه میشود که هر چند ظاهری متفاوت دارند اما در واقع یک مفهوم را می رسانند.
غبار کوی توام بر تن ضعیف بود هزاربار نکوتر ز اطلس و اکسون
چند روز بعد قرار بود یکی از فیلمهای چاپلین با نام روشناییهای شهر اکران شود و به همین خاطر چاپلین، اینشتین و اِلسا را برای ملحق شدن به او بهعنوان مهمان ویژه دعوت کرد. والتر ایزاکسون زندگینامه نویس اینشتین، این لحظه را بهعنوان «یکی از بهیاد ماندنیترین لحظات، در عصر جدید چهرههای مشهور» توصیف میکند. چاپلین پس از بازگشت از سفر بعدی خود که به برلین، در خانه خود، از اینشتین دیدار کرد و در مورد آپارتمان کوچک محقرانه او و پیانویی که اینشتین آن را مینواخت، صحبت کرد. چاپلین تصور میکرد این پیانو احتمالاً توسط نازیها به عنوان هیزم برای برقراری آتش استفاده شدهاست.: 322
به عنوان یک فولکلوریست، سایفرت بنیانگذار و رئیس انجمن فولکلور ساکسون بود که موزۀ هنر مردمی ساکسون و مجموعۀ تئاتر عروسکی درسدن از آنجا توسعه یافت. بین سالهای ۱۹۲۷ و ۱۹۴۹ میلادی این موزه به عنوان موزۀ-اسکار-سایفرت شناخته میشد. خیابانی در درسدن-گیترزی نیز به نام سایفرت نامگذاری شده است.[نیازمند منبع]
گه کنی زاکسون، پرند نیلگون گاه وشی سازی از نیلی پرند
دیبای صبح را دل او بافته است پود اکسون شام را غضبش تافته است تار
که بر او پیچند ازپرتو خور زربفتا که در او بافند از ابر سیه اکسونا
به دیگ سخن چون نیی نغز پز مکن جامه نغز از اکسون و خز
این فرضیه که اسکان آنگلو-ساکسونها با اشغال یا مهاجرت مردم از مناطق ساحلی ژرمنی، که به طور گسترده مردم بومی را جابه جا کردند، از سوی کسانی که معتقدند تغییر در فرهنگ و زبان اساساً از طریق یک فرایند فرهنگپذیری که در پی حرکت شمار نسبتاً اندکی از مردم روی داده به چالش کشیده شده است.
شاه آرتور رهبر افسانهای بریتانیایی بود که، مطابق تواریخ و داستانهای قرون وسطایی، در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم میلادی از بریتانیا در برابر مهاجمان ساکسون دفاع کرد. جزئیات زندگی آرتور ترکیبی از داستانهای عامیانه و آثار ادبی هستند و مورخان عصر حاضر اتفاق نظر دارند که او شخصیتی تاریخی نبودهاست. آثار تاریخی پراکنده دربارهٔ آرتور از منابعی چون تواریخ ولز، تاریخ بریتونها و نوشتههای گیلداس جمعآوری شدهاند. اسم او در منابع منظوم اولیه بریتانیا چون اگودودین نیز ذکر شدهاست.
در قانون اساسی امپراتوری آلمان، بایرن توانست حقوق گستردهای را به ویژه در مورد حاکمیت نظامی برای خود تضمین کند. ارتش بایرن نه تنها مانند پادشاهیهای ساکسونی و وورتمبرگ، نیروهای خود، وزارت جنگ و سیستم قضایی نظامی خود را حفظ کرد، بلکه از شماره گذاری مجدد هنگهای ارتش در سراسر امپراتوری مستثنی شد و فقط تحت کنترل امپراتوری آلمان قرار گرفت. کنترل در زمان جنگ بایرن همچنین لباسهای پیادهنظام آبی روشن خود را حفظ کرد. افسران و مردان ارتش بایرن همچنان به پادشاهی بایرن و نه امپراتور آلمان سوگند یاد میکردند. با این وجود، طرحی یونیفرمها، تجهیزات و آموزش به سبک پروس استاندارد شد.
الکس ساکسون در لیبرتی، میزوری، ایالات متحده، حومه شهر کانزاس بزرگ شد.
ز بس مدحت کجا خرد روائی داد دانش را ز بس خلعت کجا بخشد کسادی داد اکسون را
والتر ایزاکسون دربارهٔ جابز میگوید: «او یک کارآفرین خلاق بوده و در شش صنعت مختلف انقلاب ایجاد کرده و آنها را به کمال رسانیدهاست: رایانههای شخصی، فیلمهای انیمیشن، موسیقی، تلفن، تبلت و انتشارات دیجیتال»