اژکان

معنی کلمه اژکان در لغت نامه دهخدا

اژکان. [ اَ ] ( ص ) ازکان. اژگان. مردم کاهل و باطل و مهمل و بیکار. مردم بیکار و جهول و کاهل و باطل. ( مؤید الفضلاء ). اژگهان. ازگهن. ( جهانگیری ). جمند. ( جهانگیری ).

معنی کلمه اژکان در فرهنگ معین

( اَ ) (ص . )تنبل ، کاهل . اژکهان و اژکهن و اژهان و اژهن نیز گویند.

معنی کلمه اژکان در فرهنگ عمید

= اژکهان

معنی کلمه اژکان در فرهنگ فارسی

( صفت ) اژکهان
مردم کاهل و بیکار

معنی کلمه اژکان در ویکی واژه

تنبل، کاهل. اژکهان و اژکهن و اژهان و اژهن نیز گویند.

جملاتی از کاربرد کلمه اژکان

بیشتر ناجورتاژکان جلبک هستند و از کتانجک‌های غول چندیاخته‌ای گرفته تا دیاتومه‌های تک‌یاخته‌ای را در بر می‌گیرند. دیاتومه‌ها از سازه‌های اصلی پلانکتون‌ها هستند.
کتانجک‌ها از ردهٔ قهوه‌ای‌جُلبکان و شاخه ناجورتاژکان هستند. این گیاه در غرب، معمولاً در خطوط ساحلی اسکاتلند غربی، نروژ و سواحل اقیانوس اطلس در آمریکای شمالی پیدا می‌شود.