اوحد

معنی کلمه اوحد در لغت نامه دهخدا

اوحد. [ اَ ح َ ] ( ع ص ) لست فیه باوحد؛ یعنی در آن خاص نیستم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || یگانه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). هو اوحد اهل زمانه. ج ، اُحْدان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) :
ایا بعقل و کفایت زعاقلان اوحد
ایا بفضل و شهادت ز فاضلان افضل.
- اوحدالدهر ؛ یگانه روزگار. ( مهذب الاسماء ).
|| صاحب وحدت و یگانگی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
اوحد. [ اَ ح َ ] ( اِخ ) ابومحمد. رجوع به ابومحمد الاوحد شود.

معنی کلمه اوحد در فرهنگ معین

(اُ یا اَ حَ ) [ ع . ] (ص تف . )یگانه ، تنها، بی همتا.

معنی کلمه اوحد در فرهنگ فارسی

یگانه، تنها، بی مانند
۱ - ( صفت )یگانه تنها بی همتا .
ابو محمد

معنی کلمه اوحد در فرهنگ اسم ها

اسم: اوحد (پسر) (عربی) (تلفظ: o (w) had) (فارسی: اوحد) (انگلیسی: owhad)
معنی: یگانه، بی همتا

معنی کلمه اوحد در ویکی واژه

یگانه، تنها، بی همتا.

جملاتی از کاربرد کلمه اوحد

اتحاد یهودیت توراتی (به عبری: יַהֲדוּת הַתּוֹרָה הַמְאוּחֶדֶת یَهدوت هَتوراه هَماوحدِت) ائتلافی از دو حزب سنت‌گرای یهودی آگودات اسرائیل و دگل تورات است که از سال ۱۹۹۲ در انتخابات پارلمان اسرائیل (کنست) با یک فهرست مشترک شرکت می‌کنند. این دو حزب توافق کاملی در مورد موضوعات سیاسی ندارند اما توانسته‌اند ائتلاف خود را در طول این سال‌ها حفظ کنند تا کرسی‌های بیشتری را در پارلمان به دست آورند.
گرم چون اوحدی روزی سر زلفش به دست افتد چو چین زلف تا برتاش تو بر تو سخن گویم
محمدباقر خراسانی بزنجردی در حوالی سال ۱۱۹۳ شمسی/ ۱۸۱۴ میلادی نسخه‌ای از هزارویک شب حاوی دویست و هفتاد و شش شب را به فارسی برگرداند و با اعطای عنوان «ترجمهٔ هِنریه» آن را به پیشگاه حامی مالی و صاحب‌کارش هنری راسل (۱۷۸۳–۱۸۵۲)، نمایندهٔ کمپانی هند شرقی در حیدرآباد دکن، تقدیم کرد. ترجمهٔ «هزارویک شب» بزنجردی به فارسی بر اساس یک نسخهٔ دوجلدی عربی که خود در اختیار داشته انجام گرفته‌است. (این نسخه در سال ۱۴۰۱ با تصحیح مهدی گنجوی و همکاری میثم علیپور برای نخستین بار منتشر گردید). پس از خراسانی بزنجردی، اوحد بن احمد بلگرامی صد شب از هزار و یک شب را ترجمه کرد.
مقبره اوحدی مراغه‌ای مربوط به دوره پهلوی دوم است و در مراغه، داخل شهر واقع شده و این اثر در تاریخ ۳۰ بهمن ۱۳۸۶ با شمارهٔ ثبت ۲۱۰۸۰ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
«اوحد» تو به هر خیال مغرور مشو پروانه صفت کشتهٔ هر نور مشو
در قسمت شمالی مسجدالاقصی بین مدرسه الکریمیه و مقبره اوحدی قرار دارد. این در به شیوه‌ای قدیم ساخته شده‌است و در سالهای ۶۱۷ هجری قمری و ۹۸۹ هجری قمری بازسازی شده‌است.
ملک الاوحد نجم الدین ایوب بن العادل ابوبکر بن نجم الدین ایوب (درگذشت ۱۲۱۰) سومین امیر (شاهزاده) ایوبی امارت دیاربکر با مرکزیت میافارقین بین سال‌های ۱۲۰۰–۱۲۱۰ میلادی بود. وی چهارمین پسر العادل یکم (حدود ۱۲۰۰–۱۲۱۸)، سلطان ایوبی مصر بود.
بیت اول از حافظ است که در آن خواجه از بیت دوم که از اشعار اوحدی است تضمین کرده‌است.
هبةاللّه علی بن ملکا ابوالبرکات بغدادی، از فیلسوفانِ سدهٔ پنجم و ششم هجری بود که فلسفه‌ای مستقل داشت. در بلد تولد یافت، و به همین سبب به وی بلدی نیز می‌گفتند. هرچند لقبی که بیشتر بدان شهرت دارد، اوحدالزمان می‌باشد؛ به معنیِ یگانهٔ دوران. وی یهودی بود اما در نهایت در سنینِ پیری به اسلام گروید. برایِ این تغییرِ آیین، دلایلِ بسیاری ذکر شده‌است. از جمله گفته شده که برایِ حفظِ جان آیینش را تغییر داد.
اوحدی چون که از آن خرمن گل دورافتاد خرمن عمر، ضروریست، که بر باد کند
هم بکند چارهٔ او اوحدی چون شب رندی و سواری بود
مکن بیگانگی جانا که هستیم من آن تو، تو آن خواجه اوحد
بگو، ای صبا، قصهٔ اوحدی چو پرسندت از حال پابسته‌ای
در این دوره سعدی نویسنده بوستان، گلستان و غزلیات، مولوی صاحب مثنوی معنوی و غزلیات شمس، محمود شبستری صاحب مثنوی گلشن راز، کمال‌الدین اسماعیل، همام تبریزی، اوحدی مراغه‌ای گوینده جام جم، امیرخسرو دهلوی، خواجوی کرمانی، ابن یمین، سلمان ساوجی، و حافظ شیرازی، در شعر پدید آمدند.
چو اوحدی ز رخش بوسه خواستم بی‌زر لبش مرا به خموشی به خواب کرد و برفت
اوحدی عاشق آن عارض و زلفست، تو نیز از سر لطف همین را و همان را می‌پرس
ما را ازین بتان مکن، ای اوحدی، جدا کایمان نیاورد به کسی بت پرستشان
او در نبرد اوحدی، فارغ ز درد اوحدی بر روی زرد اوحدی، از خون نشان‌ها ساخته