اوان. [ اَ / اِ ] ( ع اِ ) گاه. حین. ( قاموس ). ابان. وقت و هنگام. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( مهذب الاسماء ) ( غیاث اللغات از صراح و منتخب و قاموس ). ج ِ آونة. ( مهذب الاسماء ) ( از بحر الجواهر ). آئنة. ( ناظم الاطباء ) : اوان منقل آتش گذشت و خانه گرم زمان برکه آبست وصفه ایوان.سعدی. اوان. [ اِ ] ( اِ ) ایوان. ( ناظم الاطباء ). ایوان و کوشک. صفه بزرگ. ( آنندراج ). نیم گنبد. ( مهذب الاسماء ). ج ، اُون. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). اوان. [ ] ( اِخ )دهی است جزو دهستان رودبار بخش معلم کلایه شهرستان قزوین دارای 718 تن سکنه. آب آن از رودخانه محلی و محصول آنجا غلات و لوبیا و گردو و شغل اهالی زراعت است. استخر بزرگی دارد که آب از ته آن میجوشد و بدریاچه اوان معروف است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
معنی کلمه اوان در فرهنگ معین
( اَ ) [ ع . ] (اِ. ) هنگام ، زمان .
معنی کلمه اوان در فرهنگ عمید
وقت، هنگام.
معنی کلمه اوان در فرهنگ فارسی
وقت، هنگام ( اسم ) هنگام زمان . دهی است جزئ دهستان رودبار بخش معلم کلایه شهرستان قزوین .
آوان (شهر). آوان ( انگلیسی: Awan ) نام شهر و منطقه ای باستانی از تمدن ایلام بود. در بین سال های ۲۷۰۰ تا ۱۶۰۰ پیش از میلاد دولت - شهر اوان در غرب ایران واقع بود که امروزه اطلاعات کمی از آن شناخته شده است. با وجود گمانه زنی های گوناگون، مکان دقیق این شهر ناشناخته است. شهر را شخصی با نام پلی تأسیس کرد که بازماندگانش با نام «سلسله پلی» ( سلسله ای از فرمانروایان ایلامی ) شناخته می شوند، اما بیشتر به خاطر اسم شهر پادشاهی اوان شناخته می شود طبق فهرست پادشاهان سومری، آوان در حدود ۲۴۵۰ پیش از میلاد به اولین سلسله اور پایان داد و سپس سه پادشاه آوان بر مناطق جنوبی سومر حکومت کردند. در حدود ۲۳۰۰–۲۲۰۰ قبل از میلاد، امپراتوری اکد پیروزی های متعددی را بر آوان، تحت فرمانروایی سارگون بزرگ، ریموش و نارام سین به دست آورد. با این حال این امپراطوری با هیتا، نهمین پادشاه آوان، پیمان همکاری امضا کرد. آوان در زمان پادشاهی شار کالی شری از امپراطوری اکدی مستقل شد. اما مدتی بعد، سلسله اوان با مرگ آخرین پادشاه آن، کوتیک اینشوشیناک به پایان رسید و به دنبال آن حکومت سلسله سوم اور بر منطقه بین سال های حدود ۲۱۰۰–۲۰۰۰ ق. م آغاز گشت. مکان دولت - شهر اَوان روشن نیست و پژوهشگران نظرهای گوناگونی در مورد جایگاه این دولت - شهر مطرح کرده اند. پوبل و گوتز، اَوان را در ایلام ( منظورشان خوزستان است ) و نه چندان دور از شوش می دانند. والتر هینتس گمان می برد اَوان در اطراف دزفول کنونی واقع بوده و محمدزمان خدایی اَوان را در موضع شهر شوشتر می داند. هانسمن، با فرض ارتباط معنادار میان ارجاعات به اَوان و انشان، اَوان را منطقه ای می داند که پایتخت آن شهر انشان بود. وی محل انشان را در بیضا در استان فارس می داند. والات حدس می زند که منطقه اَوان در کوه های زاگرس در لرستان، یا شاید در کردستان بوده است. آوان (ورزقان). آوان یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان جوشین بخش خاروانا شهرستان ورزقان واقع شده است. آوان (کمون). آوان ( به فرانسوی: Awoingt ) یک کمون در فرانسه است که در canton of Cambrai - Est واقع شده است. آوان ۶٫۳۱ کیلومتر مربع مساحت دارد ۶۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است. اوان (بلژیک). شهر اوان ( به فرانسوی: Awans ) در شهرستان لیئژ در استان لیئژ در منطقه فدرال والوون در کشور بلژیک واقع شده است. اوان (رودبار الموت). اوان یک منطقهٔ مسکونی در ایران است که در دهستان معللم کلایه واقع شده است. اوان ۳۶۸ نفر جمعیت دارد.
معنی کلمه اوان در ویکی واژه
هنگام، زمان.
جملاتی از کاربرد کلمه اوان
از باشگاههایی که در آن بازی کردهاست میتوان به باشگاه فوتبال تورکی یونایتد، باشگاه فوتبال ترورو سیتی، باشگاه فوتبال اکستر سیتی، باشگاه فوتبال تیورتون تاون، باشگاه فوتبال هاوانت و واترلوویل، و باشگاه فوتبال فارنبورو اشاره کرد.
گر دادی آزارم بسی عیبت نگوید تا کسی ناکرده بر خود هر زمان جرم فراوان دیده ام
گروهی فراوان طمع ظن برند که گندم نیفشانده خرمن برند
به عالم در فراوان سنگ و چاهست ولی چون عیسیبن مریمی کو
اما برخی دیگر به این نکته پرداختهاند که کار قبلی به سمت بررسی رویداد نتایج خوبی که متداول بود (مثلاً صاحب خانه بودن) و رویداد نتایج بدی که نایاب بود (مثلاً برخورد با رعد و برق) سوق داشتهاست. فراوانی رویداد، بخشی از یافتههای قبلی در مورد خوشبینی مقایسهای را توضیح میدهد. افراد فکر میکنند که احتمال رخداد رویدادهای متداول (نظیر عمر بیش از ۷۰ سال) برای آنها بیش از دیگران است و احتمال رخداد رویدادهای نایاب (نظیر عمر بیش از ۱۰۰ سال) برای آنها کمتر از دیگران است.
بسیاری از فیلمپژوهان شیوه ارائه تضادها بین نیویورک و لس آنجلس، کلیشههای تفاوتهای بین جنسیتها، نحوه ارائه هویت یهودی، و عناصر روانکاوانه و مدرنیسم را از نقاط قوت این فیلم دانستهاند.
دشت قرمز شد یکپارچه از لالهٔ سرخ ربخته گویی در دشت فراوان خونا
تألیف و ترجمه آثار فراوانی در زمینههایی چون پزشکی، علوم طبیعی، منطق، فلسفه، کلام و اخلاق به ابن خمار منسوب است که نسخههایی از برخی از آنها موجود است.
در هر صفت تلافی غفلت غنیمت است تاوان ز چشمگیر به تقصیر خواب پا
لاف صاحب نظری از دل هشیار خوش است چشم بیدار فراوان، دل بیدار خوش است
از بزرگی نپذیرفت دمی جان عزیز گفت در بارم ازین خرده فراوان باشد
در استان همدان بهدلیل فراوانی درختان گردو صنعت مبل و منبت در شهرستانهای ملایر، تویسرکان و نهاوند از رونق خوبی برخوردار است و بخش قابل توجهی از اقتصاد این شهرستانها به آن وابسته است. در استان همدان ۸۰۰۰ کارگاه مبل و منبت وجود دارد و ۱۵۰۰۰ نفر در آنها مشغول بهکار هستند بهطوریکه فقط ۶۰ درصد مبل و منبت کشور در شهرستان ملایر در استان همدان تولید میشود. رشته مبل و منبت بهنام همدان در فهرست آثار صنایع دستی کشور به ثبت ملی رسیدهاست.
تشنه لب و داغدار زخم فراوان مرهم او تیغ تیز و غلغله کوس
آبشارها به صورت جریان آب بر روی یک قطره عمودی یا مجموعهای از قطرات در جریان یک نهر یا رودخانه شکل میگیرند. در جمهوری آذربایجان شمار فراوانی آبشار وجود دارد. آبشارهای مناطق شمالی جمهوری آذربایجان معمولاً در زمستان یخ میزند.
چون عدد گویی تو دایم نه احد هم عدد در تو فراوان بستهاند
یسار برده فراوان یمین مادح تو از آن گزیده یمین و از آن خجسته یسار