اهلاک

معنی کلمه اهلاک در لغت نامه دهخدا

اهلاک. [اِ ] ( ع مص ) هلاک کردن. ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ) ( تاج المصادر بیهقی ). میرانیدن و هلاک کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). نیست کردن. تباه کردن. تدمیر. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) : بدین اعتداد و اعتضاد در اهلاک و اعدام من کوشد. ( سندبادنامه ص 198 ). جماعت غلامان و حشم که بتازگی بخدمت پیوسته بودند بر اهلاک سلطان مغافصةً یک کلمه گشته بودند. ( جهانگشای جوینی ). تا صیدی شگرف چون نظام الملک به اول وهلت در دام اهلاک آورد. ( جهانگشای جوینی ). || فروختن مال و رخت را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه اهلاک در فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص م . ) نابود کردن ، از میان بردن .

معنی کلمه اهلاک در فرهنگ عمید

هلاک کردن، میرانیدن، نابود ساختن.

معنی کلمه اهلاک در فرهنگ فارسی

هلاک کردن، میرانیدن، نابودساختن
(مصدر ) نیست گردانیدن نابود کردن هلاک کردن .

معنی کلمه اهلاک در ویکی واژه

نابود کردن، از میان بردن.

جملاتی از کاربرد کلمه اهلاک

«إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ» ای فی اهلاک اللَّه الامم الکافرة لعلامات ببطلان ما کانوا علیه، «لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ» ای هی دلالات لمن صبر علی الشدّة و شکر علی النعمة. و قیل دلالات لکلّ مؤمن لانّ الصبر و الشکر کفلا الایمان بحکم الخبر: قال النبی (ص): «الایمان نصفان نصف صبر و نصف شکر» خلافست میان علما که صبر به یا شکر و درویش صابر به یا توانگر شاکر، و مذهب بیشترین علماء شریعت و طریقت آنست که درویش صابر فاضلتر و در مقامات سالکان صبر از شکر برتر که صبر حال درویشانست و شکر حال توانگران و اخبار و آثار فراوان دلالت می‌کند بر شرف درویشان و فضل ایشان بر توانگران، من ذلک قول النبی (ص).
وَ ما کانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ الْقُری‌ بِظُلْمٍ ای بظلم من اللَّه وَ أَهْلُها مُصْلِحُونَ مؤمنون محسنون، این یک قول آنست که در نوبت اول رفت. معنی دیگر: وَ ما کانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ الْقُری‌ بِظُلْمٍ منهم، ای بعضهم و الاکثر علی الصلاح، خداوند تو بر آن نیست که اهل شهری هلاک کند بآنکه قومی از ایشان ظلم کنند چون بیشترین ایشان بر صلاح باشند. سه دیگر قول آنست که ما کانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ الْقُری‌ بِظُلْمٍ بشرک منهم وَ أَهْلُها مُصْلِحُونَ فی المعاملات فیما بینهم یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و لا یظلم بعضهم بعضا، میگوید: خداوند تو آن را نیست و نخواهد که اهل شهری را هلاک کند بشرک و کفر ایشان چون در معاملات با یکدیگر انصاف و عدل نگه دارند و بر یکدیگر ظلم نکنند و امر معروف و نهی منکر بپای دارند از بهر آنکه مکافات کفر و شرک آتش دوزخ است و مکافات ظلم و تعدی در شرک اهلاک و عذاب دنیا. و لهذا قال ابن عباس: لم یهلک اللَّه قریة بالشرک حتی انضاف الیه ظلم بعضهم بعضا.
قال ابو جعفر الباقر (ع) یصیب المسلم و غیر المسلم و لا یصیب ذاکرا، «وَ هُمْ یُجادِلُونَ فِی اللَّهِ» جدالهم فی اللَّه مجادلتهم لرسوله فی عبادتهم الاوثان و الواو یصلح للحال و یصلح لعطف الجملة علی الجملة، «وَ هُوَ شَدِیدُ الْمِحالِ» ای و اللَّه شدید القوّة و الغضب. و قیل شدید الاخذ و الانتقام. و قیل شدید الاهلاک بالمحل و هو القحط. و قیل شدید المحال یوصل المکروه الی من یستحقه من حیث لا یشعر و فی المیم قولان: احدهما انّ المیم اصلی یقال محل به اذا عرّضه للهلاک و کذلک ما حلته محالا اذا قاویته حتّی یتبیّن ایّکما اشدّ، و القول الثّانی انّ المیم زیادة و الکلمة من الحول و الحیلة. فقال ابن عباس شدید الحول و قال قتادة شدید الحیلة.
و معنی الآیة، انما نفعل ذلک من العفو و الاهلاک وَ یَعْلَمَ الَّذِینَ یُجادِلُونَ انبیاءنا «فی»، رد آیاتِنا، ان لیس، لَهُمْ مِنْ، عذاب اللَّه مَحِیصٍ.
الآیة، أَ لَمْ یَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ... الآیة، إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ مِثْلَ یَوْمِ الْأَحْزابِ، وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ، ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّوای‌، کَما فُعِلَ بِأَشْیاعِهِمْ مِنْ قَبْلُ، فَأَصابَهُمْ سَیِّئاتُ ما عَمِلُوا سَیُصِیبُهُمْ سَیِّئاتُ ما کَسَبُوا، و فی المثل من عمل ما شاء لقی ما شاء. و قیل: و ان یعودوا الی الحرب و القتال معک، فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلِینَ باهلاک یوم البدر و سنّة اللَّه ما یفعلها دائما.
و گفت: دوست داشتن تو خویش راهلاک کردنست خویش را.
وَ فِی عادٍ، معطوف علی قوله: وَ فِی الْأَرْضِ آیاتٌ ای و فی اهلاک عاد ایضا عبرة، إِذْ أَرْسَلْنا عَلَیْهِمُ الرِّیحَ الْعَقِیمَ و هی التی لا خیر فیها و لا برکة و لا تلقح شجرا و لا تحمل مطرا و لا تنشئ سحابا و هی الدبور من قوله علیه السلام نصرت بالصبا و اهلکت عاد بالدبور و قیل هو الجنوب.
کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ ای کصنیع آل فرعون. و قیل محلّه نصب، ای یفعل اللَّه بهم من الاهلاک و العذاب، کما فعل بآل فرعون. وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ، الضمیر یعود الی فرعون، و یحتمل ان یعود الی کفار قریش، و یجوز ان یرتفع بالابتداء و کفروا خبره. میگوید: و ایشان که پیش از ایشان بودند، چون قوم نوح و هود و صالح، کافر شدند بآیات خدا و معجزات انبیا. فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ عاقبهم علیها، إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ شَدِیدُ الْعِقابِ لا یغلبه شی‌ء.
وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ ای لمن کذّب بالآخرة بعد أن احتجّ علیه فی هذه الآیة باهلاک الامّة بعد الامّة و انّهم علی اثرهم فی الهلاک ان اقاموا علی الاشراک و الاشارة بقوله: «یومئذ» الی وقت اهلاکهم ثمّ احتجّ علیهم فی الآیة الأخری بقوله: أَ لَمْ نَخْلُقْکُمْ مِنْ ماءٍ مَهِینٍ ای نطفة ضعیفة. المیم فی المهین اصلیّة و مهانتها قلّتها و خسّتها. و قال فرعون لموسی. هو مهین، ای قلیل فقیر و کلّ شی‌ء ابتذلته فلم تصنه فقد امتهنته و قالت عائشة: کان رسول اللَّه (ص) فی مهنة اهله.
إِنَّ فِی ذلِکَ ای فیما ذکر فی هذه السورة. و قیل فیما ذکر من العبر و اهلاک القری، لَذِکْری‌، ای تذکیرا و عظة، لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْبٌ، ای عقل.