واژه انگیختگی ( به انگلیسی: Arousal ) بیان یک وضعیت فیزیولوژیکی و روانی از بیدار شدن، هشیاری یا به محرکی واکنش نشان دادن است. این اتفاق مجموعه ای است شامل دخالت دستگاه فعال کننده مشبک در ساقه مغز، سامانه عصبی خودگردان و غده درون ریز، که منجر به افزایش ضربان قلب و فشار خون و وضعیت هوشیاری حسی، تحرک و آمادگی برای پاسخ می شود. مجموعه بسیاری از سیستم های عصبی مختلف درگیر در این چیزی ست که در مجموع از آن به عنوان «سامانه انگیختگی» یاد می شود. پنج سیستم اصلی با منشاءشان در ساقه مغز، مبتنی بر انتقال دهنده های عصبی مانند استیل کولین، نوراپی نفرین، دوپامین، هیستامین و سروتونین با اتصالاتی عصبی که در سراسر مغز گسترده شده اند جزو این مجموعه محسوب می شوند، و هنگامی که این سیستم آغاز به عمل می کند، مناطق عصبی دریافت کننده حساس می شوند و آماده پاسخ به سیگنال های دریافتی می گردند. تفاوت انگیختگی، اضطراب و استرسانگیختگی ممکن است به عنوان تنوعی از فعالیت های کلی فیزیولوژیکی و روانشناختی در پیوستاری از خواب عمیق تا هیجان شدید تعریف شود ( گلد و کرین، 1992 ) . وقتی خسته، آرام یا در خواب هستیم، حالت انگیختگی در ما پائین است. وقتی هیجان زده، خشمگین یا مضطرب می شویم، حالت انگیختگی در ما بالا می رود. حالت های انگیختگی بالا یا پائین به خودی خود الزاماً خوشایند یا ناخوشایند نیستند. از طرف دیگر اضطراب به عنوان احساس ناخوشایند تعریف می شود: حالت هیجانی منفی، عصبانیت، ناراحتی و تشویش که با فعالیت یا انگیختگی جسمانی نیز همراه است. بدین ترتیب می توانیم تصور کنیم که اضطراب یک حالت ناخوشایند یا انگیختگی بالا است ( وینبرگ و گلد، 1999 ) . استرس، معنای وسیع تری نسبت به اضطراب دارد. استرس فرایندی است که به وسیله آن شخص تهدیدی را دریافت می کند و با یک سری از تغییرات فیزیولوژیکی و روانشناختی همراه با افزایش در انگیختگی و تجربه اضطراب به آن پاسخ می دهد. وقتی با خواسته هایی سروکار داریم که ارضاء آنها دشوار است، تمایل بیشتری به تجربه استرس داریم، اما آنچه که پیامدهای جدی را در پی دارد زمانی است که ما برای برآورده کردن آنها با شکست مواجه شویم. اگر استرس طولانی مدت یا مزمن شود، می تواند موجب آسیب جدی هم از لحاظ بهداشت روانی و هم جسمانی شود. در حالی که تجربه میزانی از اضطراب قبل از رقابت کاملاً عادی است و آن را کاملاً مفید تصور می کنند، اجرا کنندگان مهارت نباید دارای اضطراب دائمی باشند و خودشان را با نزاع غیرقابل حلّی تصور کنند ( هاردی، مولن و جونز، 1996 )
جملاتی از کاربرد کلمه انگیختگی
در سال ۲۰۱۰ نشان داد که یک مورد از هر ۴ مورد رابطه جنسی واژینال در آمریکا از کاندوم استفاده میشود (۱ از ۳ در بین مجردها)، که استفاده از کاندوم در بین سیاهپوستان و اسپانیایی آمریکاییها نسبت به آمریکاییهای سفیدپوست و سایر گروههای نژادی بیشتر است، و بزرگسالانی که از کاندوم برای سکس استفاده میکنند، به همان اندازه احتمالاً میزان جنسی را از نظر برانگیختگی، لذت و ارگاسم مثبت تا هنگام رابطه جنسی بدون استفاده از کاندوم ارزیابی میکنند.
اگر مردی دچار ترومای غیرنافذ به آلت تناسلیاش شده باشد یا آنکه هنگام مقاربت یا خودارضایی، آلتش دچار خمیدگی شدید یا سایر آسیبها شود، بهندرت ممکن است مبتلا به شکستگی آلت مردی گردد یا دچار بیماری پیرونی شود. فیموزیس عارضهای است که طی آن پوست ناحیهٔ ختنهگاه هنگام برانگیختگی یا نعوظ، بر روی سر آلت تناسلی پس کشیده نمیشود و با احساس درد و ناراحتی همراه است. در تمامی موارد یادشده، هرگونه دستکاری فعالانهٔ آلت مردی ممکن است مشکلساز شود.
اندازهٔ آلت تناسلی خر نر در حالت برانگیختگی (نعوظ) به چهل تا شصت سانتیمتر میرسد که گرچه در مقایسه با انسان بسیار بزرگ است، اما در مقایسه با سایر جانوران (بدون توجه به جثهٔ جانور) رکورددار نیست. آلت نهنگ دو و نیم متر، آلت فیل یک و نیم متر، و آلت گاومیش آمریکایی ۹۰ سانتیمتر طول دارد.
شقشدگی کلیتورال یک پدیده فیزیولوژیکی است که در آن کلیتوریس بزرگ و سفت میشود. شقشدگی کلیتورال نتیجه تعامل پیچیده عوامل روانی، عصبی، عروقی و غدد درون ریز است و معمولاً، اگرچه نه منحصراً، با برانگیختگی جنسی مرتبط است. همچنین در این مرحله آلت زنانه آماده دخول است.
میتوانیم حالتهای صورت را به سه دسته اصلی تقسیم کنیم. ۱- خوشایندی - ناخوشایندی، ۲- پذیرش - رد، ۳- فعالیت یا برانگیختگی. بهطور مثال شادی، خوشایند اما انزجار، ناخوشایند است. غم، فعالیت یا برانگیختگی اندکی ایجاد میکند، در حالی که تعجب یا شگفت زدگی با سطح برانگیختگی یا فعالیت بسیاری همراه است. اینکه هیجان تا چه اندازه میتواند توجه ما را جلب کند، یا توجه ما را به جای دیگری معطوف کند، بعد سوم است. اشارات بدن میتواند گویای وضعیت درونی فرد باشد. برای نمونه میتواند خشم، خستگی، آرامش، گیجی و دیگر نشانهها را نشان دهد.
یکی از جنبههای تصمیمگیری بشر، گریز از زیان است. تحت نظریه زیان گریزی، هزینهی از دست دادن مقدار مشخصی پول، بیشتر از ارزش به دست آوردن همان مقدار پول است. یکی از مشاجرات اصلی در فهم زیان گریزی این است که آیا این فرایند واقعا در درون مغز قرار دارد و در نمایش عصبی خروجیهای مثبت و منفی تجلی مییابد، یا عوارض جانبی اثر عصبی دیگریست. مثل افزایش توجه و برانگیختگی با تجربه کردن ضرر. مسئلهی دیگر این است که آیا یک فرد میتواند زیانگریزی را به عنوان یک پاسخ برای سیستمهای فرعی عصبی، مثل یک سیستم تحریکی و عاطفی که از بیزاری از خروجیهای منفی بالقوه ناشی میشود که پاسخهای آن توسط سیستمی که مسئول مقایسهی معقول بین گزینههاست، تصویر و کنترل میشود.
دلبستگی یا رابطه جنسی بین افراد که به یکدیگر میل جنسی دارند موجب برانگیختگی جنسی آن افراد شده و سپس منجر به آمیزش جنسی بین آن دو میشود. بیان آشکار احساس دلبستگی و میل جنسی بین زنان به شرایط رابطه آن ها و همچنین به ساختار اجتماعی و فرهنگی زندگی آن ها بستگی دارد. در برخی از کشورها، آمیزش جنسی بین دو زن همراه با آمیزش جنسی بین مردان مجرمانه تلقی میشوند.
در فرهنگهای مختلف ترجیحات متفاوتی برای این خصوصیات وجود دارد مثلاً در زیمبابوه دختر بچهها تشویق میشوند که از سن حدود هشت سالگی لبهای درونی را به سمت پایین بکشند که به مرور بلندتر بشوند. در حالیکه در دهه اخیر در آمریکای شمالی بسیاری از خانمها سعی در کوچک کردن این لبها دارند و بعضاً حاضر هستند با عوارض جانبی جراحی کنار بیایند که از نظر ظاهری این تغییرات را ایجاد کنند. بهصورت طبیعی لبهای درونی ممکن است بزرگتر از لبهای بیرونی باشند و خارجتر از آنها قرار گیرند. این لبها به تحریکات جنسی پاسخ میدهند و هنگام برانگیختگی جنسی بزرگتر میشوند.
با چاپ کتاب او، شاعرانی چون اخوان ثالث نوکلاسیسیزم تلقی میشدند و شرایطی فراهم شد تا صدها شاعر در نیمهٔ دوم دههٔ ۴۰ از مانع شعر در مطبوعات بگذرند. با این حال، در شرایطی که اغلب شاعران موج نو در نوعی خودانگیختگی و جنون میسرودند، او به تئوری دست میبرد و اعلام سواد میکرد. تمام قواعد یک حرکت مدرن در این کتاب مهیا بود: تبدیل ایماژهای فردی به جمعی، گریز از عاشقانهسرایی که در موج نو غالباً تبدیل به رمانتیسیسمی سطحینگر میشد و دوری از کلاسیسیزم زبانی (هرچند که از این آخری، در شعرهای بعدتر خود عدول کرد). تعقل او در نقاشی (دانشجوی دانشکده هنرهای تزئینی بود) سبب شد تا حالت سوژه را به جای کلمه با تصویر ارائه دهد؛ یعنی همچون ایماژیستها با یک تصویر، موقعیتهای مجرد ایجاد میکرد.
این رویکرد عورتنمایی اجبارگونه را محصول یادگیری در کودکی تربیت اشتباه میداند؛ یعنی زمانی که فرد هنگام نشان دادن خودش تحریک جنسی شده و ناراحتی و رفتار تند دیگران (والدین) از این رفتار، موجب برانگیختگی او شدهاست. با گذشت زمان، تکرار این رفتار به قدری تقویت شده که به صورت عادت درآمدهاست. روانشناسان بر اساس همین رویکرد، برای پیشگیری از رفتار نمایشگری، به والدین توصیه میکنند از هرگونه رفتار تند و خشن با کودک در برخورد با نمایش برهنگی یا بر انگیختگی جنسی اش خود داری کنند. کودک رفتاری مجرمانه و ناشایست ندارد و باید به آرامی فرهنگ پوشش را به او آموخت.