انگشتی. [ اَ گ ُ ] ( اِمرکب ) قسمی طعام زفت که از بلغور و نخود و ماش و لوبیا پزند که توان با انگشت خورد. ( یادداشت مؤلف ). انگشتی. [ اَ گ ُ ] ( اِ ) نام گروهی از جانوران ریز. جانوران انگشتی نازا و بدون دهان و شاخک هستند. و رجوع به جانورشناسی عمومی فاطمی ج 1 ص 206 شود.
معنی کلمه انگشتی در فرهنگ عمید
۱. جای انگشت در دستکش. ۲. پوشش لاستیکی برای محافظت از انگشت زخم شده. ۳. پیشامدگی باریک یا پهنی که به عنوان راهنما یا محافظ در یک مکانیسم به کار می رود. ۴. قطعه ای از نوعی خم کُن که به تیر بالایی بسته یا از آن باز می شود تا خمکاری شکل های صندوقی را آسان کند. ۵. هر قطعۀ انگشت مانند. ۶. فرورفتگی های حاشیۀ کتاب های مرجع که بر روی آن ها حروف الفبا برای آسان شدن جستجو نوشته شده است.
معنی کلمه انگشتی در فرهنگ فارسی
نام گروهی از جانوران ریز جانوران انگشتی نازا و بدون دهان و شاخک هستند ٠
جملاتی از کاربرد کلمه انگشتی
آلکساسور جزو دروخزندگان است؛ دستقاپانی گردندراز با دندانهای برگشکل، چنگالهای بزرگ دست، و پنجههای پهن و چهارانگشتی پا. دستهای آلکساسور چنگالهایی دراز و باریک و شستهایی بسیار خمیده داشتند. این دستها احتمالاً برای غذا خوردن و شاید دفاع از خود بهکار میرفتند.
جمع اند سفلگان به عالم مشتی عاقل ننهد به حرفشان انگشتی
ایا شهریاری که کرده ست مارا هر انگشتی از توبه روزی ضمانی
گرمشدن بیش از حد سیمپیچها مسئلهای بسیار جدی برای ماشین است. یک قاعده سر انگشتی قدیمی میگوید به ازای هر ۱۰ درجه افزایش درجه حرارت نسبت به حرارت مجاز سیمپیچها عمر متوسطه ماشین نصف میشود. حساسیت مواد عایقی امروزی نسبت به شکست کمتر از این است، اما افزایش حرارت هنوز اثر خود را دارد.
سینوویت مزمن التهابی است که اکثراً مفاصل را درگیر میکند و باعث تخریب غضروف و ایجاد ضایعات استخوانی میشود. آرتریت روماتیسم مفصلی مشخصاتی دارد که باعث تمایز آن با سایر انواع آرتریتها (التهاب مفاصل) میشود. به عنوان مثال آرتریت به صورت قرینهاست یعنی اگر یک زانو یا دست درگیر باشد به احتمال زیاد طرف مقابل نیز درگیر است. مفاصل درگیر مفاصل متاکارپوفالنژیال، متاتارسوفالنژیال، مچ دست و مفاصل بین بندانگشتی اول هستند. در برخی بیماران بیماری از شدت کمی برخوردار بوده و با حداقل ضایعات مفصلی، در مدتی کوتاه همراه است، در برخی دیگر ضایعات پیشرونده و مزمن، به صورت پلی آرتریت هستند و باعث اختلال عملکرد مفاصل میشود.
اوبرایان بیشتر به تام یورک در گسترش آهنگهایی که تام یورک نوشتهاست کمک میکند. برای مثال او در ساختن قطعه کارما پلیس و خوششانس (او سازنده قسمت ابتدایی آهنگ است و صدای پشت تام یورک را میخواند) و سه انگشتی سهم به سزایی داشتهاست.
بینیات آن مصرع عالی است کز انداز حسن دخل نازش دارد انگشتی به حرف آفتاب
افراد کمانگشت اغلب از انگشتهای کمتری که دارند استفاده کامل میکنند و به خوبی با شرایط خود سازگار میشوند. آنها در فعالیتهای روزانه خود مانع زیادی تجربه نمیکنند. حتی آنهایی که شدیدترین شکلها را دارند به کارهایی میپردازند که نیاز به کنترل دقیق دارند، مانند نوشتن و کفشدوزی و همچنین مشاغلی چون راننده تاکسی. موارد کمانگشتی در مردم شمال زیمبابوه نسبتاً زیادتر دیده میشود.
شکستن این طلسم بحر و بر را ز انگشتی شکافیدن قمر را
چو انگشتی درستت هست در کار ز زیر پنبهٔ خونین برون آر
[[پرونده:|بندانگشتی| ادوارد سعید نظریهپرداز ادبی، منتقد فرهنگی و فعال سیاسی فلسطینی - آمریکایی، در حال پرتاب سنگ به سوی سربازان اسرائیلی در مرز جنوبی لبنان]]
پرانگشتی در بیش تر موارد بدون زمینه خانوادگی رخ میدهد اما گاهی ارثی است. در زمان جنینی دستها و پاها به شکل یک پارو بوده و هنگام به وجود آمدن انگشتان٫شکافهایی در آن ایجاد میشود و انگشتان ساخته میشوند. برخی اوقات شکافها به درستی ایجاد نمیشوند و نتیجه آن به هم چسبیدن انگشتان است که به آن سین داکتیلی میگویند. در بعضی اوقات تعداد شکافها در هر دست یا در هر پا از چهار تا بیشتر میشوند و بیش از پنج انگشت تشکیل میشود. ممکن است پلی داکتیلی و سین داکتیلی باهم اتفاق میافتند.
مفصلهای بین استخوانهای مچپایی و کفپایی را مفاصل مچپاییکفپایی (تارسومتاتارس) میگویند. مفصلهای بین استخوانهای کف پا و بند اول انگشتان پا را مفاصل کفپاییبندانگشتی (متاتارسوفالانژیال) میگویند.
ندارد نالهٔ من احتیاج لب گشودنها دو انگشتی که از هم واکنم منقار میگردد
در سالهای اخیر تغییرات در عرضه پول زمان طولانی تری طول میکشد تا در سطح قیمتها نمود یابد. با یک حساب سر انگشتی این زمان حدود ۱۸ ماه است. جدیداً گرین اسپن این تأخیر را بین ۱۲ تا ۱۳ دوره سهماهه ذکر کردهاست. اوراق قرضه، سهام و کالاها به عنوان ذخایری به عنوان جلوگیریکننده و حایل تغییرات عرضه پول پیشنهاد شدهاند.
آدم در عالم قبول چنان بود که ابلیس در عالم ردّ، هر کجا درودی و تحیّتی است روی بآدم نهاده، هر کجا لعنتی و طردی است روی بابلیس نهاده. این که ناصیه آن لعین در دامن قیامت بستند نه تشریف او بود، لکن مقصود الهی ان بود تا هر کجا کودکی را سر انگشتی در سنگ آید سنگ لعنتی بر سرش میزنند که: لعنت بر ابلیس باد. از جناب جبروت خطاب عزّت آمد بپاکان مملکت و مقرّبان درگاه که یکی را از میان شما منشور عزل نوشتیم و توقیع ردّ کشیدیم، ایشان همه عین حسرت و سوز گشتند، جبرئیل نزدیک عزازیل آمد، این که امروز ابلیس است، گفت: اگر چنین حالی پدید آید دست بر سر من دار، و او میگفت: این کار بر من نویس، و آن سادات فریشتگان میآمدند و همچنین درخواست میکردند و او هر یکی را ضمان میکرد که دل فارغ دارید که من شما را ایستادهام، پس جواز آمد از درگاه عزت که: اسجدوا لآدم. آن لعین عنان خواجگی باز نکشید که نخوت «انا خیر» در سرداشت بخواجگی پیش آمد که من بهام ازو «خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ» آن لعین قیاس کرد و در قیاس راه خطا رفت. ای لعین از کجا میگویی که آتش به از خاک است؟ نمیدانی که آتش سبب فرقت است و خاک سبب وصلت؟ آتش آلت گسستن است و خاک آلت پیوستن؟ آدم که از خاک بود بپیوست تا او را گفتند: «ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ» ابلیس که از آتش بود بگسست، تا او را گفتند: «عَلَیْکَ لَعْنَتِی إِلی یَوْمِ الدِّینِ» خاک چون تر شود نقش پذیرد، آتش چون بالا گیرد همه نقشها بسوزد، لا جرم نقش معرفت ابلیس بسوخت و نقش معرفت دل آدم و آدمیان را بیفروخت «أُولئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمانَ».
این روش کاربردهای عمومی نیز دارد. بهطور مثال زمانی که در مقابل خرید از یک فروشگاه یک اسکناس تحویل فروشنده داده میشود، وی با یک حساب سرانگشتی سعی میکند با حداقل اسکناسها و سکههای ممکن باقیماندهٔ پول را تولید کرده و به خریدار تحویل دهد. این حساب سرانگشتی ممکن است روش حریصانه باشد.
از برای نیش زنبورش مهیا داردت گر ز شیرینیش انگشتی بیالاید ترا
از سلیمان دیو تخت زر گرفت اهرمن زانگشتی انگشتر گرفت