انگاشتن. [ اَ ت َ ] ( مص ) تصور کردن. پنداشتن. گمان بردن. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). پنداشتن. ( غیاث اللغات ). انگاردن. انگاریدن. فرض کردن. گرفتن. داشتن. تقدیر کردن. ( یادداشت مؤلف ). ظن کردن. گمان کردن. توهم کردن. حدس زدن. ظن بردن : سیاووش است پنداری میان شهر و کوی اندر فریدون است انگاری بزیر درع و خوی اندر.دقیقی.چنین داد رهّام پاسخ بدوی که ای نامبردار پرخاشجوی ز ترکان ترا بخرد انگاشتیم جز آنگونه هستی که پنداشتیم.فردوسی.بجای قدر میر و همت شاه تو این را خوار دار و اندک انگار.فرخی.گر تو بدینگونه داشت خواهی چاکر هر ملکی را بخدمت آمده انگار.فرخی.نه بسنده است مر این جرم و گنهکاری که مرا باز همی ساده دل انگاری.منوچهری.من دشمنیت جانا بر دوستی انگارم تو دوستیم جانا بر دشمنی انگاری.منوچهری.بمزیم آب دهان تو و می انگاریم دو سه بوسه بدهیم آنگه و نقلش شمریم.منوچهری.چو در هر دانه ای دانا یکی صانع همی بیند خدای خویش آنها را نپندارد نه انگارد.ناصرخسرو.وز سفله حذر کند که ناکس را دانا چو سگ اهل خواری انگارد.ناصرخسرو ( دیوان ص 111 چ تقوی ).انگار که روز آخر است امروز زیرا که هنوز نامدت فردا.ناصرخسرو.بگفتار زنان هرگز مکن کار زنان را تا توانی مرده انگار.ناصرخسرو.دل بدیشان نِه و چنان انگار کاین خسان نقشهای دیوارند.ناصرخسرو.چون منی را فلک بیازارد؟ خردش بیخرد نینگارد.مسعودسعد ( دیوان ص 106 چ رشید یاسمی ).پندار که هست هرچه در عالم نیست انگار که نیست آنچه در عالم هست.( منسوب به خیام ).خونی و نجاستی و مشتی رگ و پوست انگار نبود این چه غمخوار گی است.( منسوب به خیام ).چون عاقبت کار فنا خواهد بود انگار که نیستی چو هستی خوش باش.( منسوب به خیام ).کلیله گفت انگار که به ملک نزدیک شدی به چه وسیلت منظور گردی. ( کلیله و دمنه ). خاک بوده ست آن گران سنگی که اکنون زر شده ست.
( مصدر ) ( انگاشت انگارد خواهد انگاشت بینگار انگارنده انگاشته انگارش ) .
معنی کلمه انگاشتن در ویکی واژه
انگاشتن [اِنْگاشتَنْ] راستی/هستی چیزی را باوریدن: بانگارید دوباره به دنیا میآیید، آیا هرچه تاکنون کردید را بازهم خواهید کرد؟ راستگوییاش را انگاشتم، بعد بهش اعتماد کردم. میانگاشتم که انسان خوبی نیست، ولی اشتباه کردم.
جملاتی از کاربرد کلمه انگاشتن
پیروان این اندیشه زمانی گروهی بزرگ ولی پراکنده بودند که بیشتر در اسرائیل جایداشتند. آنها خود را واپسین نسل از آخرین نسلها میانگاشتند. در روزگار کنونی یافتن طومار دریای مرده در غارهای کرانه قومران در ۱۹۴۶ به نامآوری اندیشهٔ اسنیها یاری رساندهاست. اگرچه برخی پژوهشگران هستی چنین اندیشهای را به چالش میکشند.
بزرگانش از گاه برداشتند که این را به فال بد انگاشتند
بعد چیست ازجسم جان انگاشتن قعر دوزخ آسمان انگاشتن
نام عربی آن یعنی عیوق از ریشه عوق گرفتهشده و به معنی نگهبان و بازدارندهاست. در قدیم این ستاره را نگهبان خوشه پروین میانگاشتند. سه ستاره روشن که در پی سروش میآیند را در قدیم «دیگپایه» (یا اقلام) مینامیدند.
افغانستانگرایی اصطلاحی است که برای بار اول در ایالات متحده بهکار برده شد، این اصطلاح به معنی تمرکز بر مشکلات در گوشه گوشههای دنیا و نادیده انگاشتن مسائل بحثبرانگیز محلی است. در سایر زمینهها، این اصطلاح به معانی ذیل اشاره دارد، «دانش غیر مرتبط و بهطور ناامیدکننده سری»، «شیفتگی به سرزمینهای بیگانه و دور»
ارمنستان غربی به بخشی از سرزمین کوهستانی ارمنستان و منطقهای از کرانهٔ رودخانهٔ کورا و ساحل دریای سیاه، به سمت ارمنستان کوچک و کوهستانهای پونتیک، به طرف دشتهای شمال میانرودان، گفته میشود و تغییر این نام به آناتولی شرقی از سوی حکومتها و منابع تُرک در راستای نادیده انگاشتن جغرافیای تاریخی این منطقه از جهان است در صورتی که آناتولی، در واقع، به منطقهای از آسیای صغیر گفته میشود که فلات ارمنستان به هیچ وجه در آن قرار نمیگیرد.
هستی خود از میان برداشتند خویش را معدوم محض انگاشتند
مرا بهر این کار بگماشتند مگر سست آیینم انگاشتند
رقیبانی که مشکو داشتندی شکرلَب را کنیز انگاشتندی
البته «نخستین آزمون نبرد میان ساسانیان و رومیان»، بیداشتن حاصلی مثبت برای رومیان بهپایان رسید؛ اگرچه الکساندر سوروس بهپاس پیروزی خود جشنی در روم برپای داشت و در نوشتههای رومی، به این جنگ — بهسبب حفظ مرزهای پیشین امپراتوری روم — به مثابهٔ پیروزی نگریسته شده است و الکساندر سوروس به مثابهٔ یک فرد پیروز در روم ظاهر شد. در این نبرد، خسارتهای بسیاری نیز بر نیروهای ایرانی وارد آمد و تلفات زیادی متحمل شدند. در منابع متأخرتر عربی–فارسی، هیچ اشارهای به این نبرد و عدم پیروزی اردشیر بهمیان نرفته است؛ احتمالاً سبب این عدم ذکر، ننگآور انگاشتن این حادثه توسط اردشیر بودهباشد.
نشاید به یک تن جهان داشتن همه عالم آنِ خود انگاشتن
همه بگذاشتندم و رفتند مرده انگاشتندم و رفتند
روزنامه همشهری در مقالهای به قلم سید محمد مرندی استادیار دانشگاه تهران از رسانههای غربی به دلیل بزرگنمایی ادعای خود خوانده روحانیت وی و نادیده انگاشتن سایر اقدامات او از جمله خروج از تشیع و پناهندگی به استرالیا انتقاد کرد.
سازمان عفو بینالملل واکنش نشان داد و در بیانیهای نوشت: «تصمیم رهبر جمهوری اسلامی ایران برای ممنوع کردن دسترسی میلیونها نفر از مردم ایران به واکسنهای حیاتی آمریکایی و انگلیسی کرونا نادیده انگاشتن حق حیات و حق سلامت است. خامنهای در حال بازی با جان میلیونها انسان است. مقامهای ایرانی باید فوراً به این بیاعتنایی شرمآور به تعهدات حقوق بشری پایان دهند.»
پند گفتن بار غم برداشتن تلخ و ترشی را شکر انگاشتن
امسال افزون از روزگار گذشته نامه نگاری کرده ام و از دست دوستان و دستان دشمنان که هر دو بی گنه آزارند و بر بوی سود نبوده و اندیشه بهبود گمانی سودای کین و مهر را گرم هوس و سرد بازار گله گزاری، ندانم رسید و چشم گزار گردید یا پس دست گذاشتند و روزنامه یاران را که رازدار دل و جان است بازیچه روزگاران انگاشتند. خواه دست دوست بوسد خواه در پای دشمن رود، من پاس بندگی را تا نام زندگی است در پای نبرم و از دست نهلم. در کار علی که گذارنده نامه و پیام است نگارش و سفارش روا نیست، خود دانی نهال کدام باغ است و فروغ کدام چراغ، آورده کدام کارگاه است و پرورده کدام بارگاه؟ بیت:
تاریخ دبستانها در کشورهای اسلامی با مَدرَسَهها پیوند دارد و شغل آموزگاری کودکان (به عربی: معلم الصّبیان) رایج بودهاست. از جمله این معلّمان در تاریخ ایران، ابومنصور ثعالبی بود. نخستین دستور اسلام برای آن معلّمها، «برابر انگاشتنِ همهٔ دانش آموزان» در زمینهٔ درس دادن بود. بزرگان دین اسلام و نویسندگان برجستهٔ آنها کتابهای زیادی دربارهٔ شیوههای درس دادن نوشتهاند که نام کلّی آنها کتابهای آداب المتعلّمین میباشد که مشهورترین آنها از خواجه نصیرالدین طوسی است. آداب المتعلّمینها کتابهایی دربارهٔ آداب آموزش و پرورش به شیوهٔ توصیه شدهٔ دین اسلام، رسم علم آموختن و دانستنیهای دانش آموز و مراتب اخلاقی آنان هستند که معمولاً به زبانِ عربی نوشته میشدند.
هرکرا با ضد خود بگذاشتند آن عقوبت را چو مرگ انگاشتند
دیدگاه غالب محل این هستهٔ تاریخی شهر را محلهٔ «شهرستان» کنونی در شرق اصفهان میداند. با این حال، دیدگاه دیگری یکسان دانستن جی و شهرستان را اشتباه جغرافیدانان سدههای ششم به بعد هجری میداند و موقعیت مکانی جی را در مجاورت یهودیه (محلهٔ جوبارهٔ کنونی) در درون باروی تاریخی دورهٔ بوییان میانگارد. ابن رُسته توصیفی از باروی جی و ویژگیهای اخترشناختی چهار دروازهٔ آن میآورد که با یکسان انگاشتن شهرستان و جی در تناقض است.