اِنْلیل (Enlil) (یا: اِلّیل) در اساطیر بابلی و سومری، رئیس محکمۀ آسمانی و خدای طوفان و هوا و بعدها خشکی. در نتیجۀ آمیزش آن، خدای آسمان، و کی، الهۀ زمین، به وجود آمد و به اتفاق دو خدای دیگر، آنوو ائا، قدیمی ترین و مقتدرترین مثلث خدایان را تشکیل داد. بزرگ ترین سلاحش سیل بود. بر طبق نوشتۀ یک ستون سنگی در اور، انهدام شهر بر اثر طوفان کار او بود. پرستشگاه اصلی انلیل در نیپور(نیفریا نوفارفعلی) بود که تا ظهور مسیحیت پابرجا بود. در دورۀ متأخّر نجوم بابلی، راه انلیلرا همان صورت فلکی «دب اکبر» می دانستند.
معنی کلمه انلیل در ویکی واژه
از اسطورههای تمدن بینالنهرین، پدر سین و همسر نینلیل نیز شناخته شده است. برخی منابع او را نبیانلیل مینامند. انلیل از دو کلمه اِن - لیل شکل گرفته و متظور از لیل بزاق یا آب کنترل نشده دهن است.
جملاتی از کاربرد کلمه انلیل
او توسط قهرمان خدای اکدی نینورتا، با استفاده از سلاح شارور و گرز سخنگوی، و به دنبال مشاوره از پدرش، خدا، انلیل شکست میخورد (بلک، گرین، و ریکاردز، صص ۳۵–۳۶).
آشور-رَبی یکم از سال ۱۴۵۳ قبل از میلاد تا ۱۴۵۳ قبل از میلاد پادشاه آشور بود. او فرزند پادشاه سابق انلیل-ناصیر یکم بود، وی پس از انجام کودتا علیه آشور-شَدونی به پادشاهی رسید و تنها یک ماه تاج و تخت آشور را در دست داشت.
آشور-نَدین-آهه یکم از سال ۱۴۳۵ تا ۱۴۲۰ پیش از میلاد پادشاه آشور بود. او پس از درگذشت پدرش، آشور-ربی یکم قدرت را به دست گرفت. آشور در زمان سلطنت او، تبدیل به خراجگزار میتانی شد. پس از ۱۵ سال سلطنت، وی توسط برادرش انلیل-ناصیر دوم از پادشاهی برکنار شد. نامهای از وی بهجای ماندهاست که در آن او به تحوتموس سوم فرعون مصر بابت پیروزیهایش در فلسطین و سوریه تبریک میگوید.
نگهبان شمال به عنوان یکی از درخشانترین ستارهها در آسمان از دوران باستان، مورد توجه ناظران بودهاست. مردم میانرودان بر این باور بودند که این ستاره با ایزد انلیل در ارتباط است. در بُندَهِش آمده که برای هر جهت اصلی یک سپاهبد گمارده شده و سپاهبد شمال، ستارهٔ هفتاورنگ (محتملاً نگهبان شمال) است.
اجداد انلیل یا خدایان انکی-نینکی گروهی از خدایان بینالنهرینی بودند.
هدف بعدی او شهر ماری بود که مسیر کاروانی بین آناتولی و میانرودان بشمار میرفت. یاهدوم لیم حاکم ماری، توسط خدمتکار خودش، و به احتمال زیاد به دستور شمشی-ادد یکم شاه آشور (۱۸۰۹–۱۷۸۱ پ. م)، کشته شد. شمشی-ادد یکم فرصت را دریافت و شهر ماری را اشغال کرد. زیمری لیم وارث تاجوتخت ماری نیز مجبور شد به یمحاض (حلب) بگریزد. در این زمان، شمشی-ادد یکم فرزند دیگر خود را به نام یَسمه-اَدَد، به تخت شاهی ماری نشاند (۱۷۹۶ پ. م) و سپس به شوبات-انلیل بازگشت.
در حماسهٔ آترا-هاسیس انسان از گِل خلق میشود. این داستان مربوط به قرن ۱۹ قبل از میلاد است و در آن، آسمان تحت حکومت آنو، زمین تحت حکومت انلیل و آبها تحت سلطه انکی هستند. انلیل خدایان کوچکتر را به زراعت واداشته بود اما بعد از ۴۰ سال آنان دیگر حاضر نشدند کار کنند. نتیجتاً، انکی پیشنهاد کرد که انسانها خلق شوند. پس مامی، یکی از ایزدبانوان، گل را خون وی (خدای زیرزمین) و بزاق ترکیب کرد و انسانها را به وجود آورد. ادامه داستان شبیه قصه نوح است زیرا به دلیل سر و صدای زیاد آدمیان، خدایان طوفانی میفرستند تا آنان را نابود کنند اما یکی از انسانها قایقی میسازد و نجات پیدا میکند.
از الیپی بار اول مشروحاً در منابع آشوری، ذیل وقایع سال شانزدهم سلطنت سلمنصر سوم یاد شده، ولی در درپوش نیمه خراب دروازهٔ آشور ناسیراپال دوم در ایگمور- انلیل نیز از شهر الیپی یاد شده است.
بنابراین، اشارهها به آترا-هاسیس در انوما الیش هم شامل جایگزین شدن مردوک در راس پانتئون خدایان و هم شامل پسری میشود که از پدرش رشد بیشتری کرده است. با این حال، مردوک به شیوه خاصی جای انلیل را میگیرد، زیرا سرنگونی انلیل در واقع با کشتن آپسو اتفاق میافتد که نشان از مرگ مجازی انلیل دارد.
تشابهات به آترا-هاسیس هم در جایگزینی انلیل با مردوک و هم در جایگزینی ائا (پدر مردوک) با مردوک در مقام یک خدای خالق دیده میشود. پس از آن که ائا آپسو را خلع میکند، نوبت ائا است که با مردوک جایگزین شود. ائا نقش مهمی در روایت دارد و با صفاتی به تصویر کشیده میشود که مردوک از او به ارث خواهد برد. با این وجود، مردوک باهوشتر و موثرتر از پدرش نشان داده میشود و دستاوردهایش بیشتر از دستاوردهای پدرش (چه در انوما الیش و چه در آترا-هاسیس) است.