انفاق

معنی کلمه انفاق در لغت نامه دهخدا

انفاق. [ اِ ] ( ع مص ) درویش گردیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). درویش شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( آنندراج ) ( مؤید الفضلاء ). بی چیز شدن و بپایان رسیدن توشه. ( از اقرب الموارد ). || سپری کردن مال را و هزینه نمودن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). نفقه کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ) ( ترجمان القرآن جرجانی ). روزی دادن و خرج کردن. ( غیاث اللغات ). خرج کردن چیزی را. ( آنندراج ). صرف کردن مال را و تمام کردن آن را. ( از اقرب الموارد ). || سپری شدن مال. فقر. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). آخر شدن مال. ( آنندراج ) : اذاً لامسکتم خشیة الانفاق. ( قرآن 17 / 100 )؛ همانگه شما دستها فرومی بستید از بیم درویشی. ( کشف الاسرار ج 5 ص 605 ). || خداوند بازار رایج شدن قوم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). رائج شدن بازار قوم. ( از اقرب الموارد ). رواشدن بازار. ( تاج المصادر بیهقی ). به رواج شدن بازار. ( یادداشت مؤلف ). || به رواج بازار رسیدن مردم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || پراکنده و منتشر گردیدن پشم شتر از فربهی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || روایی دادن رخت و سلعه را. ( منتهی الارب )( ناظم الاطباء ). روایی دادن رخت و امتعه را. ( آنندراج ). رواج دادن متاع و اسباب و کالا را. ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ). خرج و دهش و روزی دادن و بخشش در راه خدا و برای ثواب. ( ناظم الاطباء ) : آن چهار که مطلوب است بدین اغراض و بجز آن نتوانند رسید، کسب مال است از وجهی پسندیده... و انفاق در آنچه بصلاح معیشت... پیوندد. ( کلیله و دمنه ). کسب از جایی که همت بتوفیق آسمانی آراسته باشد آسان دست دهدو بهیچ انفاق کم نیاید. ( کلیله و دمنه ). بر مقدار زیادت حال و مال در انفاق می افزود تا حضرت او کعبه آمال و قبله اقبال گشت. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 27 ).
- امثال :
شرط توانگری انفاق و چاره بینوایی شکیبایی است . ( از امثال و حکم دهخدا ).
انفاق. [ اُ ] ( اِ ) روغن زیتون تازه. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ). روغن زیتون نارسیده. ( فهرست مخزن الادویه ) ( از نشوء اللغة ص 48 ). روغن زیتون سبز و نارس . ( یادداشت مؤلف ) : انفاق یا زیت انفاق روغنی باشد که از غوره زیتون کشند یعنی از زیتونی سبز. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
- زیت انفاق ؛ زیتون نارس. ( فرهنگ فارسی معین ).

معنی کلمه انفاق در فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص م . ) نفقه دادن ، هزینه کردن .

معنی کلمه انفاق در فرهنگ عمید

۱. دادن یا بخشیدن مال به کسی.
۲. نفقه دادن به کسی.
۳. [قدیمی] خرج کردن مال.
۴. [قدیمی] بی چیز شدن.

معنی کلمه انفاق در فرهنگ فارسی

جمع نفقه، نفقه دادن بکسی، خرج کردن مال، دادن یابخشیدن مال بکسی ، بی چیزشدن
( اسم ) روغن زیتون نارسیده . یا زیت انفاق. زیتون نارس .

معنی کلمه انفاق در دانشنامه آزاد فارسی

اِنفاق
اصطلاحی قرآنی به معنی بذل مال در امور خیر. در قرآن از انفاق به عنوان یکی از مهم ترین ویژگی های مؤمنان و به عنوان عمل صالح یاد شده است. این که در قرآن انفاق در کنار ایمان به اصول اعتقادی و برپاداشتن اموری چون نماز به عنوان ویژگی اهل تقوا شناخته می شود (سورۀ بقره، آیات ۲ و ۳؛ سورۀ نساء، آیۀ ۳۹؛ سورۀ فاطر، آیۀ ۲۹) از بعد تربیتی آن خبر می دهد. بنابر آیات قرآنی، انفاق وسیله ای است برای نزدیکی به خداوند (سورۀ بقره، آیات ۲۶۵ و ۲۷۲؛ سورۀ توبه، آیۀ ۹۹) و دستیابی به «برّ» تنها با انفاق آن چیزی ممکن است که مورد علاقۀ آدمی است (سورۀ آل عمران، آیۀ ۹۲). البتّه در صورتی که انفاق براساس ریا باشد ارزشی نخواهد داشت (سورۀ بقره، آیۀ ۲۶۴). در واقع، در آموزه های قرآنی انفاق از چنان اهمیّتی برخوردار است که حتّی به تنگدستان هم توصیه شده است و آنانی که اندوختن سیم و زر در پیش بگیرند و از انفاق غافل بمانند به عذابی دردناک وعده داده شده اند (سورۀ توبه، آیۀ ۳۴). البتّه در قرآن، با توجّه به تأکید کلّی در رعایت اعتدال در امور، زیاده روی در انفاق هم امری نکوهیده است (سورۀ اسراء، آیۀ ۲۹؛ سورۀ فرقان، آیۀ ۶۷). پس از شکل گیری مکتب های فقهی در جهان اسلام، بحث از انفاق به آن ها نیز راه یافت و دربارۀ انواع واجب آن احکامی صادر شد که آن ها را به طور خاص در مباحث خمس و زکات، و به صورت پراکنده در مباحث فدیه و کفّاره و نذر در آثار فقهی می توان یافت. در آثار اخلاقی متفکّران مسلمان هم انفاق به همین عنوان و یا با عنوان هایی مانند «برّ» و «صدقات» مورد توجّه بوده است.

معنی کلمه انفاق در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] انفاق، یکی از فضایل اخلاقی که در اسلام به طور مکرر به آن سفارش شده است، و در قرآن نیز به آن پرداخته شده است.
این واژه از ریشه «ن ـ ف ـ ق» به معنای کم شدن، نابود شدن، هزینه کردن، مخفی کردن و پوشاندن است.
تعریف اصطلاحی انفاق
در کاربرد رایج قرآن کریم و متون دینی، انفاق اصطلاحاً به اعطای مال یا چیزی دیگر در راه خدا به فقیران و دیگر راههای مورد نیاز گفته می شود. به نوشته راغب انفاق از آن رو به بخشیدن مال اطلاق می شود که با بخشش، به ظاهر مال فنا و زوال می یابد. به نظر برخی واژه شناسان انفاق با «اعطا» ازآن جهت متفاوت است که در انفاق همواره مالکیت شیء انفاق شده منتقل می شود؛ ولی در اعطا لزوماً چنین نیست، ازاین رو اسناد انفاق را به خداوند مجازی و آن را در آیه «یُنفِقُ کَیفَ یَشاء» به معنای رساندن رزق به بندگان دانسته اند. افزون بر واژه «نفق» و مشتقات آن که بیش از ۷۰ بار و غالباً به معنای اصطلاحی آن در قرآن آمده، قرآن با واژگان و تعابیری دیگر نیز به این موضوع اشاره کرده است؛ مانند: صدقه یا صدقات زکات با مشتقات آن اعطاء ، ایتاء ، جهاد کردن با مال ، قرض الحسنه دادن به خداوند اطعام رزق همچنین آیات مربوط به پاره ای تکالیف مالی، مانند پرداختن زکات یا کفاره را می توان از مصادیق انفاق (به معنای عام آن) دانست. البته در مواردی معدود، مراد از واژه انفاق در قرآن مفهومی جز معنای اصطلاحی دانسته شده است.
گستره انفاق
انفاق در راه خدا را از جهات گوناگون می توان تقسیم کرد؛
← تقسیم انفاق از جهت مادی یا معنوی بودن
...
[ویکی اهل البیت] اِنْفاق ، واژه ای قرآنی است به معنی صرف کردن مال در مصارف نیکوکارانه . انفاق در قرآن کریم به عنوان یکی از پایه های اصلی عمل صالح و یکی از ویژگی های مؤمنان مورد تأکید قرار گرفته است . با آن که اغلب مفسران متأخر به این عمل بیشتر از منظر توزیع ثروت و کاستن محرومیت های اقتصادی نگریسته اند، اما در قرآن کریم بعد تربیتی انفاق بیش از هر چیز مورد توجه قرار گرفته و از این حیث مکمل ایمان دانسته شده است .
بخش مهمی از تعالیم قرآنی در باب انفاق مربوط به آیاتی است که در آنها تصویری از انسان هدایت یافته ارائه شده است . به عنوان نمونه ، می توان به سرآغاز سوره بقره اشاره کرد که در آن ، ایمان به عالم غیب ، برپای داشتن نماز و انفاق از آنچه خداوند روزی کرده است ، ویژگی های اصلی اهل تقوا شناخته شده اند.(سوره بقره /2/2-3)
در آیات دیگری نیز انفاق در ردیف ایمان به عقاید بنیادی دینی ، یا اعمالی چون نماز جای گرفته است . (مثلاً سوره نساء/4/39؛ سوره فاطر/35/29)
مطابق برخی آیات قرآنی ، انفاق وسیله ای برای راه یافتن به کمال انسانی و تقرب به خداوند است ، چنان که گفته شده است اگر کسی به انگیزة طلب «وجه الله » و رضای الهی انفاق کند، از ارزش و بهره مضاعف آن برخوردار خواهد شد. (نک: سوره بقره /2/265، 272؛ سوره توبه /9/99)
در تأکید بر همین جنبه از انفاق ، در آیه ای از سوره آل عمران (3/92) آمده است که انسان تنها با انفاق از آنچه دوست دارد، به «بِرّ» (ه م ) نائل خواهد شد.
از آنجا که در فرهنگ قرآنی ارتقاء شخصیت معنوی انسان ، غایت اصلی انفاق شمرده می شود، آنچه به این عمل معنا می بخشد، نیت است و بنابراین هرگونه انفاقی بر پایه ریا، بی ارزش دانسته شده است . (نک: سوره بقره /2/264)
بر همین مبناست که حتی افرادی با توان اقتصادی محدود از دعوت الهی به انفاق مستثنی نگشته اند و امر الهی بر آن قرار گرفته است که حتی کسانی که با تنگدستی روبرو شده اند، از آنچه خداوند روزی ایشان ساخته است ، در حد وسع خود انفاق کنند.
[ویکی فقه] انفاق (قرآن). انفاق به معنای بذل مال است و در اصطلاح قرآن اعم از مال و غیر مال و از واجب و غیر واجب است، خداوند در قرآن کریم انسانها را به بذل و بخشش و انفاق اموال و روزی ها و نعمتهای مورد علاقه وارزشمندشان امر فرموده است.
انفاق در لغت به معنای اخراج مال از ملک و در اصطلاح قرآن، اعم از مال و غیر مال و از واجب و غیر واجب است. در این مدخل، انفاق به معنای عام بررسی می شود و موارد خاص آن هر یک در جایگاه ویژه خود بحث می شود. در این مدخل از واژه های «اعطی» ، «انفاق»، « ایتاء حق»، «ایتاء مال» و «صدقات» استفاده شده است.
آثار انفاق
← آثار اجتماعی انفاق
آداب انفاق؛ اخلاص در انفاق؛ اسراف در انفاق.
[ویکی فقه] انفاق (واژگان قرآنی). انفاق، یکی از فضایل اخلاقی که در اسلام به طور مکرر به آن سفارش شده است، و در قرآن نیز به آن پرداخته شده است.
این واژه از ریشه «ن ـ ف ـ ق» به معنای کم شدن، نابود شدن، هزینه کردن، مخفی کردن و پوشاندن است.
لسان العرب، ج۱۴، ص۲۴۲.
در کاربرد رایج قرآن کریم و متون دینی، انفاق اصطلاحاً به اعطای مال یا چیزی دیگر در راه خدا به فقیران و دیگر راههای مورد نیاز گفته می شود.
التعریفات، ج۱، ص۵۳.
انفاق در راه خدا را از جهات گوناگون می توان تقسیم کرد؛
← تقسیم انفاق از جهت مادی یا معنوی بودن
...

معنی کلمه انفاق در ویکی واژه

نفقه دادن، هزینه کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه انفاق

پدرش طاهر بن محمد (درگذشتهٔ ۳۸۳ قمری) خود اهل علم و حدیث، خوشنویس و بازرگانی ثروتمند بود. گفته‌اند که عبدالقاهر تمام اموال موروثی خود را در راه علم انفاق کرد و دچار فقر و تنگدستی شد. عبدالقاهر در چندین علم از جمله فقه، کلام، حساب، ادبیات و حدیث برجستگی یافت و به تدریس پرداخت. سُبکی از قول فخررازی در ریاض المونقة، او را در جدل و ردّ مخالفان ستوده، و همو در طبقات الوسطی مناظراتی از بغدادی ذکر کرده که نشان‌دهندهٔ چیره‌دستی و توانمندی وی در مناظرة کلامی و فقهی است.
احمد نیریزی در طول عمرش مبلغ شصت هزار تومان صفوی و هدایا و تحف بسیاری از شاه سلطان حسین و درباریان و صاحب منصبان دریافت کرد با وجود این درآمد هنگفت، فقط به اندکی قناعت نموده و بقیه را در راه خدا انفاق کرد میرزا احمد علاوه بر کتابت و خوشنویسی به تعلیم شاگردان نیز اهتمام می‌ورزید.
نحل سوره شانزدهم قرآن و دارای ۱۲۸ آیه است. دلیل نام‌گذاری این سوره به دلیل اشاره به نحل (زنبور عسل) و وحی خدا به آن است. نِعَم به معنی نعمت‌ها نام دیگر این سوره است. این سوره مکی است. از نظر حجم از سوره‌های متوسط قرآن و سه چهارم یک جزء قرآن را دربردارد. سومین سوره از سوره‌های چهارده‌گانه سجده دار است (در آیه ۴۸) که در آن علمای اسلامی توصیه به سجده می‌کنند. از بحث‌های دیگر سوره به یکتاپرستی و معاد و احکام اسلامی مانند دعوت به عدل، انفاق، هجرت، جهاد، نهی از منکر و ستم و پیمان‌شکنی و دعوت به شکرگزاری می‌توان اشاره کرد.
الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ الایة... ما دام لهم مال لم یفتروا ساعة من انفاقه لیلا و نهارا، فاذا نفذ المال لم یفتروا من شهوده لحظة لیلا و نهارا، این چنانست که گویند.
قبله مکرم محمد صادق بیک را برگ نشاط آماده باد، و بزم مرادش را فروغ از ایاق باده و وشاق ساده، نامه جان پرور که به شیرینی تنگ ها شکر بود، تلخ مذاقم را چاشنی بخشای قند آمد و زهر گوار دهانم از خوش مزگی های آن پیوند شکرخند یافت. گله ترک نامه نگاری بجاست، هر عذر سگالم عذری بانفاق است و حرفی لنگ بطاق. چون تو یاری موافق و دوستداری صادق را با آن شرایط و عهود و مهربانی و سوگند، همواره یاد نکردن و به نامه های پی در پی خاطر از دل نگرانی آزاد نداشتن غبنی بزرگ است و حیفی شگرف.اگر چه تحریر عرایض را کوتاهی کردم، ولی به جان عزیزت آبی نخوردم مگر آنکه صورت دیدارت در جام پدیدار باشد، و خوابی نکردم الا که شخص خیالت در نظر، ذکرت بر زبان بود و مهرت در روان، فرد:
دانایی و تدبیر ز انفاق و کرم به انفاق و کرم نیز ز دینار و درم به
مکارم شیرازی معتقد است که سنت کریمانه بر بازگو کردن نعمت‌ها گاهی با شکر نعمت زبانی می‌باشد و گاهی با عمل می‌باشد که با انفاق و بخشش همراه است در مقابل، سنت بخیلانه قرار دارد که توسط آنان همواره با گلایه همراه است. پیامبر اسلام در روایتی گفته‌است که خداوند هنگامی که به بنده‌ای نعمتی را می‌بخشد، دوست دارد آثار نعمت را در او ببینید. مطهری نیز معتقد است که بازگوکردن نعمت‌های خدا گاهی ممدوح و گاهی مذموم است. وی در توضیح گفته خود، خاطرنشان می‌کند که اگر بازگوکردن نعمت در مقام فخر و به رخ کشیدن باشد، مذموم است. به باور مطهری، اگر کسی خودش را محتاج‌تر از میزانی که هست نشان دهد، گناه کرده‌است.
(ای پیغمبر) از تو از حکم شراب و قمار می‌پرسند، بگو: در این دو کار گناه بزرگی است و سودهایی برای مردم، ولی زیان گناه آن دو بیش از منفعت آنهاست. و نیز سؤال کنند تو را که چه در راه خدا انفاق کنند؟ جواب ده: آنچه زائد (بر ضروری زندگانی) است. خداوند بدین روشنی آیات خود را برای شما بیان کند، باشد که تفکر نموده و عقل خود به کار بندید،
گفته‌اند: این نفقات مشرکین مکه است در معاداة مصطفی (ص). چنان که جای دیگر گفت: إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِیَصُدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ الآیة... ربّ العالمین در آیت پیش باز نمود که کافران را مال و فرزند هیچ بکار نیاید، و سودمند نبود. و ذلک فی قوله: لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ و درین آیت بیان کرد که سودمند نیست ایشان را، و زیان کاری نیز هست، هم چنان که باد سرد کشت‌زار را بزیان آرد، و هلاک کند، آن انفاق مال ایشان را هلاک کند و بعقوبت رساند. مجاهد گفت: این نفقات ببعضی کفّار و در بعضی احوال مخصوص نیست، بلکه نفقات و صدقات همه کفار است در همه احوال. یعنی هر نفقه که کافر کند، بهر چه کند وی بآن معاقب است چنان که مؤمن بهر چه نفقه کند ما دام که محظور و محرّم نبود وی بآن مثابست. و لهذا
خوار نبود مکر می کو گردد از افلاس خوار عور نبود منفقی کو گردد از انفاق عور
سوره تغابن سوره ۶۴ از قرآن است و ۱۸ آیه دارد. در مورد مکی یا مدنی بودن این سوره اختلاف وجود دارد هرچند مشهور مدنی بودن آن است. از الفهرست ابن ندیم نقل شده‌است که این سوره بیست و سومین سورهٔ مدنی است؛ لذا باید از آخرین سوره‌های قرآن برحسب ترتیب زمانی باشد. محتوای سوره در مورد توحید، سرنوشت اقوام پیشین، معاد، دستور به اطاعت از پیامبر و انفاق در راه خدا می‌کند.
زشاعری دل من سیرگشت و این نه عجب که هست خالی بازار شاعران ز انفاق
بعد تو انفاق ز‌اموال تو گرچه مفید است بر احوال تو
تا چند بانفاق کسی هم نمک شود؟ دلسرد از آشنایی این دوستان شدم
«زکات» :اغلب کاربردهای زکات در قرآن به معنی صدقه واجب نیست، بلکه معنی انفاق و صدقه نیز می‌دهد، مثل مریم/ ۳۱ «وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنْتُ وَأَوْصَانِی بِالصَّلَاةِ وَالزَّکَاةِ مَا دُمْتُ حَیًّا». حتی در آیات مکی هم زکات به معنی صدقه و انفاق است. بسیاری از مفسران اهل سنت مثل قرطبی نیز مانند شیعیان قائل هستند چه صدقه مستحبی و چه زکات واجب هر دو در قرآن زکات نامیده شده‌است.
مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتریهایی که خداوند (از نظر نظام اجتماع) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده‌است، و بخاطر انفاقهایی که از اموالشان (در مورد زنان) می‌کنند. و زنان صالح، زنانی هستند که متواضعند، و در غیاب (همسر خود) اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقی که خدا برای آنان قرار داده، حفظ می‌کنند. و (امّا) آن دسته از زنان را که از سرکشی و مخالفتشان بیم دارید، پند و اندرز دهید! (و اگر مؤثر واقع نشد) در بستر از آنها دوری نمایید! و (اگر هیچ راهی جز شدت عمل، برای وادار کردن آنها به انجام وظایفشان نبود) آنها را تنبیه کنید! و اگر از شما پیروی کردند، راهی برای تعدّی بر آنها نجویید! (بدانید) خداوند، بلندمرتبه و بزرگ است. (و قدرت او، بالاترین قدرتهاست)
أَشِحَّةً عَلَیْکُمْ جمع شحیح و هو البخیل، ای بخلاء علیکم بکلّ خیر لا یحبّون ان ینالکم یا معشر المؤمنین من اللَّه خیر و لا نصر و قیل بخلاء بالنفقة فی سبیل اللَّه و النصرة، و قیل بخلاء عند الغنیمة وصفهم اللَّه تعالی بالبخل و الجبن ای هم جبناء عند اللقاء أشحاء عند العطاء و انتصب الشّحة علی الحال من قوله: وَ لا یَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلَّا قَلِیلًا ای جبناء عند البأس اشحة عند الانفاق علی فقراء المسلمین و قیل نصب علی الذّم.
یا رسول الله من مرد صاحب ثروتم و هر وقت فقیری رو به من می آید که از من چیزی بخواهد گویا شعله آتشی رو به من می آورد حضرت فرمود: دور شو از من ومرا به آتش خود مسوزان قسم به آن خدائی که مرا به هدایت و کرامت برانگیخته است که اگر میان رکن و مقام بایستی و دو هزار سال نماز کنی و این قدر گریه کنی که نهرها از آب چشم تو جاری شود و درختان سیراب گردند و بمیری و لئیم باشی خدا تو را سرنگون به جهنم می افکند» و مروی است که «دو ملک موکلند که در هر صباحی ندا می کنند که خداوندا مال هر بخیل را تلف کن و هر که انفاق کند، عوض به او کرامت کن» و اخبار در مذمت صفت بخل، بی حد، و خارج از حیز عد است، با این که خود این صفت، متضمن مفاسد بی شمار در آخرت و دنیاست حتی اینکه تجربه شده است که نگاه کردن به روی بخیل، دل را می گیرد و آن را تاریک می کند و مشاهده است که هر که لئیم و بخیل است، در نظرها خوار و ذلیل است.